شهر در ايران باستان و زبان فارسي قديم معنايي وسيعتر از كاربرد فعلي داشته است. شهر در آن كاربرد باستاني و كهن به معناي توانايي، قدرت و فرمانروايي بوده و بعدها انتقال معنايي پيدا كرد به محل قدرت و فرمانروايي و در اين كاربرد جديد نيز وسعتي فراتر از شهر در كاربرد امروزي داشته و به معناي سرزمين، قلمرو، كشور به كار ميرفته است، چنان كه در تركيب ايرانشهر مشهود است.
همچنين واژه و تركيب شارستان يا شهرستان مطابق آنچه در برهان قاطع و نيز فرهنگ جهانگيري آمده مفهوم حصاري كه بر دور شهر بزرگ كشند يا آنچنان كه در دستوراللغت آمده قسمت دروني شهر كه در درون حصار باشد شارستان يا شارسان يا شهرستان ناميده شده است. در ادبيات فارسي واژه شهر و شهرستان در اشعار متعدد و نيز در آثار منثور فراواني ذكر شده است؛ هم در همان معاني گسترده شهر و شهرستان و نيز در استفاده از شهر و شهرستان براي تركيبات متفاوت و غيرمكاني.
از جمله تركيب شهرستان جان در بيتي از خاقاني:
بر در اين هفت ده قحط وفاست/ راه شهرستان جان خواهم گزيد
يا تركيب شهرستان علم در بيتي از عطار با اشاره به حديث نبوي انا مدينه العلم و علي بابها:
هست شهرستان علم مصطفي/ تو به مظهر كن در آنجا التجا
از آنچه به طور خلاصه ذكر شد به نظر ميرسد شهرستان ادب نيز آن گستره قدرت و توانايي اهل ادب و هنر متعهد به انقلاب اسلامي است كه حوزه ادب و ادبيات را از هجوم دشمنان محافظت كرده و با خلق و نشر آثار فاخر انقلابي به دشمنان و مهاجمان اين و آيين و سرزمين خود حمله ميكنند. مدافعند و مهاجم.
بديهي است تمامي انسانها، جوامع، شرايط و اوضاع جهان محكوم تغيير و تحول است. اين تحول از حوزه مسائل فردي تا امور اجتماعي تا اوضاع سياسي را در سراسر جهان در برميگيرد اما هميشه اين تحولات مسير تكاملي ندارند و چه بسا افراد و سازمانها و حتي تمدنهايي كه پس از سالها حركت و تلاش در جهت آرمانهاي اوليه خود به دلايل متعدد و مختلف دچار عقبگرد و ارتجاع يا انحطاط شده و مسيري معارفي و مخالف آن اهداف اوليه را در پيش گرفتهاند.
نمونه بينالمللي آن را ميتوان در سازماني نشان داد كه ابتدا براي آزادي بخشي ملت مظلوم فلسطين و مقابله با اشغالگري متجاوزان در سرزمين اشغالي تشكيل شد و پس از چند دهه مبارزه، به تدريج دست از مبارزه كشيد و دست در دست رژيم غاصب اسرائيل گذاشت. آن هم با ميانجيگري استكبار جهاني. اگر چه رهبران آن سازمان و آن تشكيلات به ملت قهرمان فلسطين پشت كرده و راه سازش ننگين را برگزيدند اما ملت شجاع فلسطين به راه خود ادامه داد و امروز پيروزيهاي درخشان خود را جشن ميگيرد.
نمونه داخلي اين نوع انحطاط و عقبگرد را میتوان در برخي سازمانهايي نشان داد كه براي رهايي خلق ايران از ستم طاغوت پهلوي و نيز مبارزه با امپرياليسم جهاني فعاليت خود را آغاز كردند اما پس از مدتي هم با دستگاه ضدمردمي و امنيتي پهلوي سازش كردند، هم پس از پيروزي انقلاب به جنايت عليه مردم ايران پرداختند و پس از مدتي به كمك دشمن متجاوز به سرزمين ايران و انقلاب اسلامي پرداختند و سرانجام امروزه در پستترين شرايط به حيات ننگين خود با كمكهاي مستقيم استكبار جهاني ادامه ميدهند.
شهرستان ادب كه به مدد حمايت رهبر انقلاب اسلامي، 10سال قبل به همت جواناني از بطن مردم قهرمان ايران پاي در اين راه نهاد، اينك 10سال از فعاليت خود را با پشتكار و جهاد فرهنگي جوانان مؤمن و انقلابي و با توليد آثار متعدد ارزشمند پشت سر ميگذارد تا با ارزيابي دقيق و بررسي نقاط قوت و ضعف با همتي مجدد و با دعاي خير و راهنمايي حضرت آيتاللهالعظمي خامنهاي (مدظله العالي) دوره جديد فعاليت خود را آغاز كند.
در اين مسير و شروع تازه به طور طبيعي مخاطرات و آسيبها و آفاتي متحمل است؛ آسيبها و آفاتي كه تمامي افراد و انجمنها و مؤسسات متعدد را تهديد ميكند از جمله:
الف) اولويت يافتن كميت بر كيفيت، ب) اولويت دادن به گستره فعاليت بدون توجه به رعايت اصول و موازين و آرمانها، ج) تحت تأثير جريانات فرهنگي دشمن قرار گرفتن و دچار لكنت در دفاع از ارزشها شدن، د) تغيير ساختار مردمي و انقلابي به ساختارهاي اداري و ديوان سالارانه، ه) مفتون تشويقهاي معترضانه جريانات فرهنگي دلبسته به غرب شدن، و) دنياطلبي و مداخله محاسبات منفعتجويانه و عافيتطلبانه در فعاليتها.
توجه به اين آفات و آسيبها و راه مقابله با آنها همواره در رهنمودها و بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامي مورد اشاره و تأكيد قرار گرفته است كه براي توجه عزيزان مؤمن انقلابي شهرستان ادب چند عبارت از بيانات معظّمله كه در شرح و تبيين استقامت بر اصول و آرمانها و ارزشها بيان شده به عنوان حسن ختام اين مختصر تقديم ميشود:
- در تعبير قرآني پايبندي به ارزشها را «استقامت» نام نهادهاند. اگر اين پايبندي به ارزشهاي اساسي وجود داشت - كه اين شاخص اول [انقلابيگري] بود- حركت، حركت مستمر و مستقيم خواهد بود و در تندباد حوادث، اين حركت تغيير پيدا نميكند. [اما] اگر اين پايبندي وجود نداشت، نقطه مقابل اين پايبندي، عملگرايي افراطي است، يعني هر روزي به يك طرف رفتن و هر حادثهاي انسان را به يك طرف كشاندن:
ميكشد از هر طرف، چون پَر كاهي مرا / وسوسه اينوآن، دمدمه خويشتن
اين مي شود عملگرايي، هر روزي انعطاف به يك جهت و به يك سمت؛ اين منافات دارد با آن پايبندي. در تعبير قرآني، اين پايبندي به ارزشها را «استقامت» نام نهادهاند: فَاستَقِم كمآ اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَك(هود، ۱۱۲) - آيه قرآن در سوره مباركه هود- يا اِنَّ الَّذِينَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَيهِمُ المَلائِكةُ اَلّا تَخافُوا وَ لَا تَحزَنوا وَ اَبشِروا بِالجَنَّه؛ (فصلت، ۳۰) در تعبير قرآني، اسم اين پايبندي به مباني و ارزشها استقامت است. 14/3/1395
- «ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا» گفتن آسان است، عمل كردن دشوار است، استمرار عمل به مراتب دشوارتر است. بعضي فقط ميگويند، بعضي اين گفتهها را در عمل هم نشان ميدهند اما نميتوانند در مقابل حوادث عالم در مقابل طوفانها، در مقابل تمسخرها، در مقابل طعنه زدنها، در مقابل دشمنيهاي غيرمنصفانه طاقت بياورند، لذا متوقف ميشوند. بعضي به اين اكتفا هم نميكنند كه متوقف بشوند، عقبگرد ميكنند. ميبينيد ديگر. آن كسي كه ميگويد از سر اعتقاد خالص و جازم و ميايستد بر سر گفته خود، از سر تصميم مؤمنانه و شجاعانه و استمرار ميدهد اين حركت را با صبري كه خداي متعال در قرآن فرموده است: «والله يحب الصابرين» مايه محبت خداي متعال است. اين ارزش پيدا ميكند، اين ميشود شخصيتي كه نام او اثر ميگذارد. راه او براي رهروان دستور راه ميشود و چهره او باقي ميماند.7/4/1389
* دبیر کل نهاد کتابخانههای عمومی کشور