يكي از عوامل مهم در مقاومت و بالا بردن روحيه مردم دزفول وجود شخصيتي به نام آيتالله قاضي در این شهر بود. شخصيت بزرگي كه وجودش مايه دلگرمي براي همه بود. هيچگاه نماز جمعه شهر را تعطيل نكرد و با حضور پررنگ و فعالش در شهر، به نمادي از مقاومت و ايستادگي تبديل شد.
مثل يك بسيجي
پيش از انقلاب آيتالله قاضي با حمايتش از مبارزان انقلابي پشتوانهاي محكم براي مبارزان انقلابي به شمار ميرفت. مسجد شهر پايگاهي براي افراد انقلابي بود و آنها ميدانستند كه ميتوانند روي حمايتهاي همهجانبه آيتالله قاضي حساب كنند. با شروع جنگ نقش محوري و تأثيرگذار آيتالله قاضي پررنگتر از گذشته شد. ايشان زماني كه شهر زير گلولهباران و موشكباران قرار داشت يك بار هم نماز جمعه را تعطيل نكرد و حضور پررنگش در فعاليتها باعث شد مردم هم به تبعيت از ايشان شهر را ترك نكنند. رزمندگان با حضور در نماز جمعههاي شهر با روحيهاي بالا و مضاعف به جبههها باز ميگشتند. حضور شخصيتي همچون آيتالله قاضي روحيه بسيار زيادي به مردم ميداد. آيتالله قاضي خود را يك بسيجي ميدانست و ميگفت دوست دارم يك بسيجي باشم. شخصاً نيز در بيشتر اعزام نيروها شركت و در جمع رزمندگان اسلام در جبهههاي نبرد حضور پيدا ميكرد. آيتالله قاضي به دليل علاقهاي كه به رزمندگان داشت، بيشتر حشر و نشرش با رزمندگان و خانوادههاي معظم شهدا بود. مسجد جامع و آستانه متبركه حضرت سبز قبا(ع) و ديگر مكانهاي اعزام نيرو به سوي جبهه، از حضور فعال او خاطرهها دارند.
در روزهايي كه حجم موشكها و گلولههاي دشمن جان انسانهاي بيگناه زيادي را ميگرفت، آيتالله قاضي استوار در شهر ميماند و فعاليتهايش را با قوت ادامه ميدهد. از 2هزار و 610 شهيد شهر دزفول فقط 900 نفر شهدايي هستند كه در مناطق شهري و مسكوني زندگي ميكردند. 120 شهيد از طفل شيرخواره سه روزه تا نوزاد يكماهه و زير يك سال است. 120 شهيد هم كودكان يك سال به بالا تا زير 10 سال است و حدود 400 تا 500 شهيد هم دختران و زنان بيگناه هستند. رقمي كه شدت حملات و قساوت صدام در بمباران شهر دزفول را نشان ميدهد.
الگوي مردم شهر
در روزهاي موشكباران و گلولهباران نگاه همه مردم به آيتالله قاضي بود و او يك الگوي تمام عيار براي همه به شمار ميرفت. يك بار در اوج موشكباران شهر، عدهاي پيش آيتالله قاضي ميروند و با گلايه ميگويند شما كه مردم را به ماندن تشويق ميكنيد الان كه اين همه شهيد ميدهيم شما جواب خانوادههايشان را چه خواهيد داد. ايشان هم در جواب ميگويد من كسي را مجبور و ملزم به ماندن نكردهام. من فقط اختيار خود و خانوادهام را دارم و به كسي اجبار نميكنم كه بماند.
آيتالله قاضي تأكيد داشت هر جا تخريب و خرابي است بايد به سرعت بازسازي شود. نميخواست مردم خرابي شهر را ببينند و اين ويرانهها بر روحيهشان تأثير بگذارد. به همين دليل مردم نوبتي مشغول كار ميشدند و اگر موشك به جايي اصابت ميكرد سريع كار بازسازي را انجام ميدادند. گاهي مجبور ميشدند محلي را در دو هفته چند بار بازسازي كنند. ديگر گروهي متخصص اين كار شده بودند. نگاه ميكردند تا ببينند موشك به كجا خورده و بعد با پاي پياده و با بيل و كلنگ به محل خرابي ميرفتند و آثار خرابي را از بين ميبردند. گروهي هم مشغول آواربرداري و نجات زيرآوارماندهها و بيرون كشيدن شهيدان ميشدند.
اگر آن روزها مقاومت همه جانبه مردم دزفول نبود، شايد هيچگاه خرمشهر از دست دشمن آزاد نميشد. پس از مقاومت مثالزدني مردم دزفول خبرگزاريهاي جهان لب به تحسين ميگشايند و با تعجب و شگفتي روي تلكس خبرهاي خود ميآورند: «شهري كه تنها يك بيمارستان و يك جراح دارد با تمام قوا ايستاده است و مقاومت ميكند.»