سرویس تاریخ جوان آنلاین: بازخوانی ماجرای تأسیس و انحلال «پلیس جنوب»، در زمره یکی از شاخصترین فصول مداخلات و اشغالگریهای دولت انگلستان، در ایران به شمار میرود. اثری که هماینک به شما معرفی میشود، کاملترین پژوهش در این موضوع است که توسط زندهیاد جمشید صداقتکیش، تألیف و از سوی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، منتشر شده است. ناشر در دیباچه این اثر، در باب اهمیت موضوع این پژوهش و چند و، چون تألیف این کتاب، چنین آورده است: «انگلیسیها به شیوه دیرین خویش، همواره کوشیدهاند که طرف مقابل را وحشی و نابکار و دزد و غارتگر نشان دهند و از نیروهای غاصب خود، قهرمانی نجاتبخش بسازند! یکی از نمونههای کشتار و خونریزی و سرکوبگری انگلیسیها، اقدامات انگلستان در حول و حوش جنگ اول جهانی در جنوب ایران است، که در جریان آن روستاهایی را با خاک یکسان نمودند و اهالی آن را به قتل رسانده یا غارت کرده و آواره ساختند و به همدستی برخی رجال خودفروخته آن روزگار ایران، دست به هر جنایتی آلودند. استاد روانشاد دکتر جمشید صداقتکیش، از معدود مورخان پژوهشگر ایرانی است، که سالها در این باره تحقیق کرد و افزون بر کاوش در اسناد و عکسها و نوشتههایی که از این موضوع یافت، به تحقیقات میدانی هم پرداخت و روستاهایی را که آماج گلولهباران توپخانه نیروهای انگلیسی موسوم به «پلیس جنوب» قرار گرفته بودند، از نزدیک دید و عکسهایی از آن اماکن تهیه نمود و با سالمندان آن مناطق گفتگو کرد و خاطرههایی را که از آن روزگاران میگفتند، یادداشت نمود و مدارکی ارزشمند فراهم آورد. کتاب حاضر که حاصل قریب سیوپنج سال تحقیق و تلاش آن متتبع فقید است، نشان میدهدکه سرکوبگری انگلیسیها بر ضد مردم جنوب ایران، نه به سبب مدعای دروغین مبارزه با راهزنان و اشرار، که در حقیقت برای سرکوب مردمانی بود که بهرغم دولت مرکزی ضعیف و ناکار آمد وقت ایران، سلطه اجانب را برنمیتافتهاند و نمیخواستهاند که سرزمین محبوبشان عرصه جولاندهی بیگانگان باشد. نیز با خواندن این کتاب، ادعای دیگر انگلیسیها هم نقش برآب میگردد که میگویند تاخت و تازهایشان در جنوب ایران، برای مقابله با مأموران دولت وقت آلمان بوده است. آلمان در جنگ اول جهانی، طرف نزاع و کارزار دولت انگلیس به حساب میآمد و بیتردید آلمانیها مأمورانی از جمله «واسموس» را، برای فعالیت بر ضد انگلیسیها به ایران فرستاده بودند و مردم ایران نیز که بیزار از دو قدرت روس و انگلیس، و ناامید از دولت و حکومت وقت بودند، در جستوجوی هر راه و وسیلهای برای مبارزه با هر دو قدرت اشغالگر، با دشمن آنان، یعنی آلمان، خوشرفتاری میکردند و از برخی کمکهای مأموران آلمانی، بر ضد انگلیسیها بهره میبردند، اما سربلندتر از آن بودند که تابع آلمانیها باشند و مقدرات امنیت ملی و منافع ملی خویش را، به نظر و خواسته آلمانیها واگذارند. هرچند انگلیسیها برای فریفتن افکار عمومی دنیای آن روز، مدعی بودند که عشایر و آزادیخواهان فارس، از آلمانها حرفشنوی دارند و سرکوب آنان، سرکوب آلمانهاست. ادعای نیرنگآلودی که بسیار بر سر آن تبلیغ کردند و از آن، دستمایهای برای تاراج و قتل ایرانیان ساختند! سخنرانی ارزشمند مرحوم دکتر جمشید صداقتکیش در همایش بینالمللی «فارس در جنگ جهانی اول»، انگیزه نگارش کتاب حاضر است. مرحوم صداقتکیش پس از ایراد سخنرانی، پیشنهاد مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی را درباره نگارش کتاب جامعی در باب پلیس جنوب، با وجود کهولت سن و بیماری، با روی باز پذیرفت و فوراً دست به کار شد. وی دغدغههای ۳۵ ساله خویش در موضوع پلیس جنوب را، با حمایت و تشویق مؤسسه به بار نشاند، ولی متأسفانه در هنگام تدوین اثر، استاد به دیار باقی شتافت و فقط متن تدوین اولیه اثر تحویل مؤسسه گردید...».