سرویس حوادث جوان آنلاین: ظهر چهارشنبه۱۵ اردیبهشت پسر جوانی سراسیمه به کلانتری ۱۲۵یوسفآباد رفت و گفت پدر میانسالش به طور ناگهانی ناپدید شده است.
وی در توضیح ماجرا گفت: پدرم کاوه نام دارد و مدتی قبل خانهمان را فروخت و با فردی به نام شهرام که در کار ساخت و ساز است شریک شد. پدرم با شهرام قرار گذاشته بود علاوه بر شراکت مالی به عنوان نگهبان پروژه ساختمانی هم مشغول به کار باشد و از این بابت هم حقوق بگیرد. او هر روز صبح به محل کارش میرفت و شب دوباره به خانه بر میگشت. امروز پس از اینکه سحری خورد نخوابید و تصمیم گرفت به محل کارش برود. گفت که قرار دارد با شهرام درباره اختلاف مالی که دارند حرف بزند. او ساعت۳:۳۰ بامداد از خانه خارج شد و با تاکسی اینترنتی به محل کارش رفت تا اینکه چند ساعت بعد برای انجام کاری با پدرم تماس گرفتم، اما اوجواب نداد. پس از این نگرانش شدم و به محل کارش که ساختمانی در همین نزدیکی یوسفآباد است، رفتم، اما شهرام مدعی شد که پدرم به محل کار نرفته است. سپس به سراغ تاکسی اینترنتی رفتم که راننده آن گفت پدرم را همان بامداد جلوی ساختمان در حال ساخت پیاده کردهاست.
وی در پایان گفت: پدرم با شریکش شهرام مدتی است اختلاف دارد و زمانی که با او شریک شد آنها مبایعه نامهای نوشتند که شهرام به او نداد و فکر میکنم قصد کلاهبرداری از پدرم را داشت که پدرم با او اختلاف پیدا کرد و الان هم به شهرام مشکوک هستم و احتمال میدهم که او از سرنوشت پدرم با خبر است.
کشف جسد در چاله آسانسور
با شکایت پسر جوان تیمی از مأموران پلیس به دستور بازپرس دادسرای امور جنایی تهران تحقیقات خود را برای یافتن مرد گمشده آغاز کردند. در حالی که دو روز از حادثه گذشته بود و مأموران هیچ ردی از مرد ۵۰ساله پیدا نکرده بودند، شهرام شریک کاوه تلفنی به پلیس خبر داد که جسد کاوه را داخل چاله آسانسور ساختمان پیدا کرده است. با اعلام این خبر قاضی حبیبالله صادقی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی راهی محل شدند.
فرضیه قتل
تیم جنایی داخل چاله آسانسور با جسد کاوه در حالی روبهرو شدند که یک لنگ کفش به پا نداشت. از سوی دیگر مأموران پلیس هم موفق نشدند لنگه دیگر کفش مرد فوت شده را در آن محل پیدا کنند. اولین احتمالی که برای تیم جنایی مطرح شد فرضیه سقوط عادی مرد فوت شده بود، اما با توجه به اینکه کاوه به محل آشنا بوده و لنگ کفش او هم در محل پیدا نشد، دو فرضیه دیگر درباره مرگ مشکوک مرد میانسال برای بازپرس ویژه قتل مطرح شد. اولین فرضیه این بود که مرد میانسال با فرد یا افرادی درگیر شده و آنها او را به داخل چاله آسانسور هل داده و او را به قتل رساندهاند. دومین فرضیه هم اینکه کاوه در محل درگیری به قتل رسیده و عامل یا عاملان قتل جسد او را به داخل چاله آسانسور منتقل کرده که مأموران پلیس را فریب دهند.
بازداشت مظنون
تیم جنایی همزمان با ادامه تحقیقات شهرام را که با کاوه اختلاف مالی داشت به دستور بازپرس به عنوان مظنون بازداشت کردند. وی صبح دیروز به دادسرای امور جنایی منتقل شد و درباره اختلاف با مرد فوت شده و کشف جسد در ادعایی گفت: دو سال قبل از طریق یکی از دوستانم با کاوه آشنا شدم. او گفت که بیکار است و دنبال کار میگردد که به او پیشنهاد دادم در ساختمان در حال ساخت من نگهبانی بدهد. کاوه به من گفت که ۱۰۰میلیون تومان پول دارد و پیشنهاد داد شریکم شود که به او گفتم سود پولش را میدهم و او هم قبول کرد و پولش را در اختیار من قرار داد.
من با کاوه اختلاف نداشتم و اینکه فرزندش مدعی است با من اختلاف داشته و شریک من بوده قبول ندارم و مبایعه نامهای هم که بین ما نوشته شد در اختیار من است. وی ادامه داد: روز چهارشنبه پسر کاوه به ساختمان آمد و دنبال پدرش بود که به او گفتم خبری از او ندارم، اما او گفت که راننده تاکسی اینترنتی پدرش را جلوی کارگاه ساختمان پیاده کرده است. آن روز هر چقدر به تلفن همراهش تماس گرفتم او جواب نداد و فکر کردم پلیس به زودی او را پیدا میکند تا اینکه جمعه پیمانکار ساختمان به محل کار آمد و قرار بود برای معاملهای به اطراف تهران برویم. او دوباره از سرنوشت کاوه سؤال کرد که به او گفتم همه جای ساختمان را گشتهام که همان لحظه به فکرم رسید داخل چاله آسانسور را ندیده ام که دو نفری به داخل چاله آسانسور رفتیم و با جسد او روبهرو شدیم.
وی درباره اینکه چطور شما زنگ تلفن مرد فوت شده را داخل ساختمان نشنیدهاید؟ گفت: چاله آسانسور در قسمت شمالی ساختمان است و ما در قسمت شرقی مشغول به کار بودیم و به همین دلیل صدای زنگ او به گوشمان نمیرسید.
در ادامه شهرام به دستور قاضی حبیبالله صادقی به عنوان مظنون حادثه برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی قرار داد.