سرویس ورزشی جوان آنلاین : در واقع CAS طرف ایران را نگرفته بود و از جودوی ایران جانبداری نکرده بود. بلکه فدراسیون جهانی جودو را موظف کرده بود به اتخاذ تصمیمی معقولتر به دور از هر گونه قرض ورزی! گوشزدی که میتوانست فرصتی مناسب باشد برای جودوی ایران که با عملکردی بهتر و مقتدرانهتر برای خواباندن مچ فدراسیون جهانی بار دیگر مقابل آن قرار گیرد، اما خوابیدن در باد غرور و بی توجهی به طی کردن روند اصولی برای رسیدن به اهداف بزرگ که از فاحشترین نقاط ضعف ورزش ایران است باعث شد تا مسئولان فدراسیون جودو کار را تمام شده تلقی کرده و خود را مهیای حضور در رویدادهای پیش رو کنند! رویای شیرینی که، اما خیلی زود با حکم تازه فدراسیون جهانی به کابوسی دهشتناک تبدیل شد که عکس العمل رئیس فدراسیون جود به آن بیاناتی احساسی است:: «آه ۹۰ هزار جودوکار پشت کسانی هستند که دنبال تعلیق بودند.»
میراسماعیلی حالا شاید برای کم کردن فشارها یا تبرئه کردن خود است که بحث خائنین داخلی را پیش میکشد و با رفتن به سمت و سویی دیگر سعی در بازی با احساسات مردم و جامعه جودو میکند. اینکه فدراسیون جهانی از هر مصاحبه رئیس فدراسیون جودوی ایران با خبر باشد اتفاق دور از ذهنی نیست در عصر ارتباطات و نیازی ندارد برای میل کردن تک تک صحبتهای او توسط افرادی که او خائنین به وطن نظام میخواند. این حرفها بیشتر میتواند احساسات عوام را برانگیزد، اما نمیتواند دلیلی محکمه پسند یا گامی محکم برای ستاندن حق جودوی ایران در مجامع بین المللی باشد. قرار گر به گرفتن آه بود بعد از اقدام فدراسیون جهانی ۸۰ میلیون ایرانی دست به دعا میشدند برای آه کشیدن و دامنگیر شدن آنهایی که استارت محرومیت جودوی ایران را زدند. اما در این نبرد نه آه کشیدن که اقدامات اصولی ٬ با برنامه و تلاش است که نتیجه میدهد. اتفاقی که اگر رخ میداد نیازی نبود تا رئیس فدراسیون جودو اینگونه ناچار به سفسطه کردن باشد.
میراسماعیلی را میتوان با آنچه خود به زبان میآورد مورد پرسش قرار داد. رئیس فدراسیون جودو که خود نیز برای خط قرمزهای نظام جمهوری اسلامی تن به مصاف با حریف اسرائیلی نداده در صحبتهایش صراحتا عنوان میکند که ۲۲ کشور شرایط ما را دارند، اما نمیدانم چرا آنها را محروم نمیکنند. بدون شک آن ۲۲ کشوری که به گفته میراسماعیلی این گونه رفتار میکنند و محروم هم نمیشوند تلاشی برای عدم محرومیت خود میکنند و تنها به مصاحبههای حماسی و آه و ناله بسنده نمیکنند. شاید در این بین چند کشور سمبه پرزوری داشته باشند که به واسطه آن حرف خود را به کرسی بنشانند، اما این داستان شامل حال همه آن ۲۲ دو کشور نمیشود و مابقی حتما راههای مختلفی را امتحان میکنند و قبل از نیل به هدف نیز جشن و شادی به پا نمیکنند که رویاهایشان به یکبار تبدیل به کابوس شود
شاید هیچ جای دفاعی از ورزشکار ایرانی نباشد که در این مقوله رو در روی کشورش و پشت فدراسیون جهانی ایستاد، اما به همان اندازه نیز هیچ جای دفاعی از مسئولانی نیست که در این رستا وظیفه احقاق حق جودوی ایران را داشتند و در گرفتن آن واماندند. در این داستان نمیتوان انتظاری از آن سوی ماجرا (فدراسیون جهانی) داشت. حتی میتوان از فدراسیون جهانی در این مقوله به عنوان دشمن یاد کرد. اما قبل از آن باید به خاطر آورد که وظیفه دشمن ٬ دشمنی کردن است و حال این سوال مطرح میشود که ما برای مقابله با این دشمنی چه اقدامات قابل قبولی کرده و چه راههایی رفته ایم که امروز خیالمان حداقل پیش وجدان خود راحت باشد. آیا مصاحبه کردن و حرف زدن از خائنین داخلی برای میل کردن مصاحبههای انجام شده در سایتهای داخلی بهانه خوبی است در عصری که دست یابی به تک تک اخبار نه ایران که هر کشوری کاری بس ساده و پیش پا افتاده است؟ آیا ناله کردن و حواله دادن به آه جودو کاران نهایت کاری است که میشود برای احقاق حق ورزشکاران این رشته کرد؟ اگر این تنها راههایی است که به ذهن میرسد پس نباید انتظاری برای موفقیت در این نبرد نابرابر داشت که هر گونه انتظاری در صورت عدم انجام اقدامات اصولی و درست مضحک است و به نوعی فرار از تقصیر!
حق دادنی نیست گرفتنی است و باید قبول کرد تا زمانی که کاری برای گرفتن این حق نکنیم نمیتوانیم انتظاری هم داشته باشیم و در اصل خائنین به جودو همانهایی هستند که به جای کار اصولی برای احقاق این حق به حرف زدن و رجز خوانی صرف بسنده کردند!