به همت مدیریت امور مجاورین معاونت خدمات اجتماعی بنیاد کرامت رضوی، در روزهای ماه مبارک رمضان طبخ و توزیع غذای متبرک حضرت رضا(ع) با مشارکت نیکوکاران و تشکلهای مردمی در قالب آشپزخانههای فعال در طرح رمضانی «سفره مهربانی» بین محرومان حاشیه شهر در دستور کار قرار گرفته است. روز میلاد کریم اهل بیت(ع)، امام حسن مجتبی(ع) فرصت مناسبی برای بازدید از این آشپزخانهها و خدمات ارائه شده با حضور متولیان آستان قدس رضوی بود تا عرض خداقوتی به آنها داشته باشند.
حرارت خدمت
رمضان امسال در هوای بهاری آغاز شده ولی درجه حرارتِ اینجا فرق میکند. همین که وارد آشپزخانه طبخ افطاری رمضان شویم، حرارت اجاقهای پختوپز، گرمای زودهنگام تابستان را به یادمان میاندازد. تحمل این گرما حین کار کردن با زبان روزه واقعاً طاقت فرساست. وقتی که بدانیم جمعی از مؤمنان روزهدار از اولین دقایق صبح تا پاسی از نیمهشب، جلوی اجاق گاز و تنور بیهیچ نام و نشان و ادعایی، بار سنگین تهیه نان و غذای گرم برای چند هزار روزهدار همشهری خود را بر دوش میکشند، درک این معنا دشوارتر هم میشود. حقیقت ماجرا از لابهلای گفتهها و دیدن اوصاف حالشان نمود بیشتری پیدا میکند.
چندین آشپزخانه در حاشیه شهر مشهد، هر روز مسئولیت طبخ و توزیع اطعام ویژه افطار را عهدهار شدهاند. آشپزخانه واقع در شهرک طرق، یکی از محوریترین آنهاست که پایگاه خدمترسانی جمعی از خادمیاران و جهادگران «خانه ایثار و شهادت» قرارگاه فرهنگی شهید بابانظر است. گروهی گرم طبخ غذا، جمعی به پخت نان و چند نفر هم مشغول شیرینیپزی هستند.
از هر دست بدهی...
اما در این روزهای نیمه رمضان و شادی دل اهل بیت(ع)، شماری از دلدادگان صنف قنادی شهر مشهد آستین خدمت بالا زدند تا برای شیرین کامی همشهریانشان کاری بکنند. فؤاد بغلانی اصالتاً خوزستانی است ولی یکسال است مجاور حضرت رضا(ع) شده و همین امسال هم به توصیه یکی از فعالان هیئت خدام الرضا(ع)، در زمره خادمان حضرت رضا(ع) در این آشپزخانه مشغول شده. زیاد اهل تعریف به نظر نمیرسد، بیشتر، دستانش حرف دلش را میزنند.
تندتند روی سینیهای مخصوص فِر، شیرینی میزند؛ از همه نوعِ کشمشی، نخودی، آردی، عسلی، مربایی. دلیل همراهیاش را خلاصه و بیتکلف بیان میکند: «برای ثوابش آمدم. روزی ما بوده»! توضیح بیشتری که میخواهیم میگوید: «خب آدم از هر دست بدهد، از همان دست هم میگیرد. صددرصد کار خیر کردن، روی زندگیمان هم تاثیر دارد.»
دوام خدمت، نشانی از کرامت
مرتضی خورشیدی یکی از مسئولان این قرارگاه در بخش پخت نان و شیرینی است و معلوم است از آن عاشقان دوآتشه امام رضاست. 35 سال سابقه فعالیت در این صنف را دارد ولی حرف خدمت که پیش میآید، میگوید: «پدرم روحانی است و خمیرمایه وجودمان از بدو تولد با محبت و ارادت به خانواده معصومین(ع) آمیخته شده.»
دلیل تحمل این گرما با زبان روزه را این طور توصیف میکند: «معتقدم این کار، کار عشق و دل است و امام رضا(ع) باید توفیق دهند وگرنه قدمی هم نمیتوان برداشت». از او میپرسیم در طول سالها خدمت زیر پرچم سبز رضوی چه کراماتی دیده. در جواب با تأکید میگوید: همین که سالها به خدمت ایستادهام، نشان از کرامت آقاست. والا میشد که در راههای باطل بسیاری عمرمان را تلف کنیم.»
هر چه دارم، از تو دارم
گوشه دیگری از آشپزخانه، نانوایان جلوی دستگاه پخت نان مشغول خمیر زدن و پهن کردن و برداشتن نان از روی تنور هستند. روی کاور آشپزی هر کدامشان عبارتی حک شده؛ خادمان قرارگاه شهید بابانظر، بر چهره دلربای مهدی(عج) صلوات و... که خود گویای باور و اعتقادات آنهاست. نان را هم به اشکال مختلفی پخت میکنند؛ نان شیرمال و روغنی. البته با بهترین مواد و بالاترین کیفیت.
سرتاپایشان آغشته به آرد و خمیر است و هُرم گرمای تنور، همه سروصورتشان را خیس کرده. علیرغم روشن بودن چند پنکه بزرگ در تمام طول روز ولی جز کمی تلطیف کردن هوا، کار چندانی برای خنک کردن خادمان نمیکنند، چون نانوایان نمیتوانند جلوی آنها بایستند. به گفته یکی از نانوایان، خمیرها خراب میشود و گرد آرد و سبوس گندم همه جا را میگیرد. فقط امیداورند که با این خدمت در ماه مبارک رمضان، مورد عنایت خدا و امام هشتم قرار گیرند و تحمل این حرارت با وجودی روزهدار، گناهانشان بسوزد.
حرفدلِ حاج آقای خورشیدی هم سرود خدمت در حریم بارگاه منور ثامن الحجج(ع) را به یادمان میآورد: ای صفای قلب زارم/ هر چه دارم از تو دارم/ تا قیامت ای رضا(ع) جان/ سر ز کویت بر ندارم ... او معتقد است، از آنجایی که نان قوت اصلی مردم و برکت زندگی است، خدا نگاه ویژهای به دستهای روزیرسان میکند. این خادمالرضا(ع) تأکید میکند: «من هر چه در طول عمرم خواستم و هر چه در زندگیام بدست آوردم، از همان زمانی است که وارد خدمت به دستگاه حضرت رضا(ع) شدم. إنشاءالله تا عمری باشد همین راه را ادامه خواهم داد.
خدمت با تمام وجود
در اتاقکی گوشه سالن، چند تن از آشپزها و نانوایان با همان لباس کار، روی زمین سفت از خستگی بیهوش شدهاند. ساعتها سرپا ایستادن و بیوقفه خمیر به تنور چسباندن و هم زدن قابلمهها، وقتی برای استراحت نمیگذارد. سرخی رنگ چشمها و صورت برافروخته از حرارت شعلهها خود گویای احوال است.
تنها زمان کوتاهی از روز، کمی بار خستگیشان را سبک میکنند. یک گوشه از آشپزخانه، یکی از نانواها روی صندلی نشسته و خستگی در میکند. یکی از خادمان میگوید؛ دیالیزی است. دستهایش از تزریقهای هفتگی آماس شده. ولی اصرار دارد که با همین دستها در ماه رمضان پای تنور حضرت رضا(ع) نان بپزد.
حقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت
در مجاورت نانوایی، داغترین بخش آشپزخانه، محل دیگهای بزرگ پختوپز غذاست. وقت عصر است و عطر دلنشین غذای متبرک همه فضا را پر کرده. جواد بخشی در کنار دیگر دوستانش از ساعت 7 صبح تا نیمه روز مشغول طبخ قرمه سبزی بودهاند و حالا گرم بستهبندی شدهاند.
جوانی 30 و چند ساله است و از همان اوان کودکی کنار دستش پدرش که سرآشپز بود، کار یاد گرفته و چند سالی است که با بروبچههای جهادگر مشهدی هر خدمتی به نام اهل بیت(ع) از دستش برآید، دریغ نمیکند. ماه رمضانها برای ساکنان حاشیه شهر غذا میپزد، در ایام اربعین در نجف اشرف در خدمت زائران اباعبدالله(ع) بوده و در دوران بحران مثل سیل پلدختر لرستان هم آشپزی کرده است.
معنی خدمت از نگاه او این گونه است: «نیتم عاقبت به خیری بوده. لطف خدا و امام رضا(ع) تا امروز همه جوره شامل حال خودم و خانوادهام شده. آخر، کار آنچنانی هم نمیکنم، فقط یک گوشه کار را گرفتهام.» و اضافه میکند: «خیلیها از میان دور و اطرافیان بهخصوص بیماران و گرفتاران که میدانستند برای امام هشتم خدمت میکنم، التماس دعا داشتند. چون سالهاست از آقا به ما رسیده و کرمش به همه ما ثابت شده، خودشان از درد همه اطلاع دارند و دستمان را میگیرند.»
کار برای اهل بیت(ع) بدون مدح و منقبت نمیشود. با ختم چند صلوات دستهجمعی به درخواست مداح، کمی جو پر هیاهوی آشپزخانه آرام میگیرد. مداح، از ذکر رمضانی «اللهم رب شهر رمضان ...» کلامش را آغاز میکند. چند بیت بعد به سراغ داغ کربلا میرود و خطاب به خادمان میگوید: «هر کاری میکنی با من زمزمه کن؛ میکشی مرا حسین(ع)». آخر هم برای رفع کرونا و بازگشت سلامتی دعا میکند و آمین میگیرد تا بهزودی همگی برای زیارت و خدمت در کربلای حسینی مشرف شوند.