سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: این دومین ماه رمضانی است که در فصل شیوع ویروس جهانشمول کرونا، با دغدغههایی از جنس دینداری و معرفت از راه میرسد. ماه مهمانی خدا که روزگاری نه چندان دور با سفرههای گشاده از افطار و سحری نمود پیدا میکرد و آدمها در رسیدن به اجر معنوی افطاری دادن به مؤمن از هم پیشی میگرفتند، اگر عید نوروز فصل همدلیهای خانوادگی و دید و بازدیدهای پرنشاط بود، اگر به برکت عید سفرهها رنگین میشد و دورهمیها رنگ و بوی محبت و همدلی میگرفت، به برکت صد چندان ماه مبارک رمضان، همه اتفاقهای خوب تکرار میشد. اصلاً ماه عجیبی است رمضان. هر کسی دیندار یا غیر دیندار، چه آنکه امور دینی را واو به واو انجام میدهد و چه آنکه سهل انگاری میکند و کمیت اعتقادش کمی میلنگد، همگی ماه رمضان متحول میشوند. قدیمها مادرم میگفت روز اول که روزه پیشواز یا همان یوم الشک را میگیریم خدا دانه گندم بهشتی را در وجودمان میکارد تا ما برای یک مهمانی آماده شویم. میگفت معجزهوار دچار یک صبر و طاقت زیاد میشویم که اگر در روزهای عادی ساعت به ۹ صبح نرسیده قار و قور شکممان در میآمد، حالا تحمل میکنیم و نه تنها صبحانه بلکه وعده ناهار را هم از قلم میاندازیم. نمیخوریم و نمیآشامیم و سفرهمان به برکت میزبانی خدای بزرگ میشود رنگین و پر از خوراکیهای خوشمزه که فقط در حال و هوای روزهداری طعم میدهد. مثل همان طعم بینظیر زولبیا و بامیه و رشته خوشکار که فقط با دهان روزه میشود در صف ایستاد و آن را خرید تا کاممان را شیرین کند. یا سوپهای مقوی و خوشمزهای که فقط برای افطار آماده میشود تا وعده اول سبک میل شود و جا برای شام یا وعده سحری باقی بماند.
بهترین ماه برای سلامتی
روزه برای همه خوب است مخصوصاً برای آنهایی که چاق و دنبال یک رژیم سالم و کم خرج هستند. چربی کمتر و وعده غذایی کمتر مساوی است با دفع سموم و سالم ماندن اعضای بدنی که در تمام طول سال با پرخوری و عادتهای اشتباه از آنها کار کشیده و فرسودهشان کردهایم. پس یادمان باشد خدا میزبان است ولی حتی برای یک ماه مهمانی هم دلایل خاص دارد و شاید تنها میزبانی است که به مهمان بیش از خودش اهمیت میدهد.
سحرخیزی، نماز و معنویت
روزهداری دیگر سبکهای اشتباه را نیز تغییر میدهد که سحرخیزی یکی از آنهاست. ماه رمضان آدمها سحرخیز میشوند، روز را با عبادت و مناجات آغاز میکنند و حال خوشتری دارند. روزی پر برکت نصیبشان میشود. در زندگی ماشینی امروز این شب بیداریها و مغفول ماندن از راز و نیاز با خدای متعال کمرنگ شده است که البته این عادتها نقص زمانه نیست، بلکه طبیعت زمانه است.
قدیمترها مردم روز را برای کار میگذاشتند، شب نشده به خانه میرفتند و استراحت میکردند و شبها به عبادت میپرداختند. آدمها میتوانستند ذهنشان را در پناه حضرت دوست آرام و بیشتر با خدایشان وقت گذرانی کنند ولی حالا مردم وقت کم میآورند. مدام در حال دویدن هستند برای یک لقمه نان. اصلاً خود بزرگان گفتهاند که آدم گرسنه دین و ایمان ندارد. نه صاحبخانه را میشود با دینداری راضی به سخاوت کرد و نه میوهفروش محل حاضر است در ازای دینداری و اعتقاد درست و درمان به ما جنس نسیه بدهد. برای زنده ماندن باید تلاش صد چندان کرد. حالا اتفاقی که این وسطها میافتد کمرنگ شدن رابطه عابد و معبود است. خدا هر کجا و در هر لحظه حواسش به ماست ولی ما او را میان روزمرگیها گم میکنیم. میان چکهای برگشتی میان بدوبدوهای خاص این روزگار شلوغ. حالا هر کسی از خروسخوان تا شب کار میکند و وقتی به راز و نیاز با خدا میرسد از خستگی خمیازه میکشد و نماز را خوانده نخوانده به خواب میرود. ولی ماه رمضان که از راه میرسد اوضاع فرق میکند. یک ماه فرصت داریم این رابطه کمرنگ را سر وسامان دهیم. بیشتر برای تزکیه درونمان وقت بگذاریم و از فاصله افطار تا سحر بهتر استفاده کنیم. با یک عبادت آرامشبخش و شوق انگیز که به ما جان دوباره بدهد نه اینکه خسته و کسل از سر اجبار منتظر سحری خوردن باشیم و بعد هم خورده نخورده بیهوش شویم. چنین فرصتی مغتنم است. مخصوصاً با آن نواهای دلنشین دعای سحر که گاهی نوایش از مساجد به گوش میرسد. هرچند مسجد هم که نباشد تلویزیون خانه را رنگ و بوی معنویت میبخشد. بچههایی که در حالت عادی باید به زور از خواب ناز بیدارشان کرد یا دم دمای طلوع خورشید به زور آنها را از رختخوابشان جدا کرد تا خواب آلود دو رکعت نماز صبح بخوانند حالا سحری خورده و مسواک زده منتظرند تا نمازشان را اول وقت بخوانند و این حال خوش به تمام گرسنگیهای روز میارزد. نماز اول وقت میشود عادت مردم شهر. نماز ظهرشان را زود میخوانند، چون در قید و بند شکمها نیستند و هنوز آن قدر گرسنگی آزارشان نداده که بیحال و تشنه باشند.
همدلی میان اعضای خانواده
ماه رمضان برای ما نماد دورهمیهای اعضای خانه است. در حالت عادی و در گذر از این زندگی پر تکرار ماشینی، فرصت مغتنمی است تا اعضای خانواده کنار یکدیگر باشند و افطار یا سحری را با عشق کنار هم میل کنند. در وقتهای دیگر هر کسی برنامه غذایی خودش را دارد. یکی رژیم ورزشی دارد یکی رژیم لاغری. آن یکی هم وقت کلاسش است و اصلاً شام را خانه نیست. ولی ماه رمضان اوضاع فرق میکند. بوی خوش مطبخ و خوراکیهای رنگارنگ آدم را به سوی خانه میکشاند. فصل نوبرانههاست و هر کس هر چه هوس کند مادر برایش بر دیده منت میپزد. بوی فرنی، بوی آش و حلوا و شله زرد آدم را مست میکند. خوراکیهایی که فقط باید روزهدار باشی تا طعمش را بفهمی.
این وسط خانههایی که روزه اولی دارند یا بچههایی که از لحاظ بنیه بدنی کمی ضعیفتر هستند رمضان در خانههایشان حال و هوای دیگری دارد. چون مادر برایشان سنگ تمام میگذارد و زیبایی سفره افطار و سحری را به عشق و انگیزه فرزند روزهدار سنجاق میکند تا او این خاطره خوش را نه با گرسنگیهای طولانی بلکه با عادتهای خوش به خاطر بسپارد و عاشق شود. عاشق خدایی که در همه حال عاشق اوست و حالا این بندگی را دوست دارد. حتی خواب بنده روزهدارش را عبادت میداند. درست مثل یک عاشق که تمام رفتارهای معشوق را روی چشم میگذارد و قدر مینهد. حتی صدای نفسهای بندهاش در خواب را دوست دارد و برای آن هم سخاوتمندانه اجر معنوی تعیین میکند.
کم شدن جرائم از معجزههای ماه بندگی
مسئولان هر سال بعد از ماه مبارک رمضان گزارشی ارائه میدهند که در این ماه آمار جرمها به شدت کاهش یافته است. میدانید علتش چیست؟
حتی اگر در این یک ماه هرکس به هر بهانهای برای روزه نگرفتن عذر بیاورد و خودش را از انجام این واجب شرعی تبرئه کند، باز هم شهر رنگ و بوی خدایی دارد. یک پرده شرم جلوی دیدگان اهالی شهر را میپوشاند و نمیگذارد خطا کنند. روزهدار بودن شهروندان مانعی میشود برای خطا نکردن. یکی از دلایل دیگر این کم شدنها برمیگردد به شب زندهداری روزهدارها. اینها از معجزات ماه مهمانی خداست؛ یعنی در یک رابطه سودمند هم از طعام میزبان سیراب میشوی و هم مورد پناه امن او قرار میگیری و خطر کمتری متوجه تو میشود.
خدایی شدن کارها در ماه رمضان
تا حالا از خودتان پرسیدهاید شما چقدر خدا را در رفتارهایتان ملاک قرارمیدهید؟ چقدر به بزرگی و وعدههایی که داده اعتماد دارید؟ خدا برای برخی از ما شده دکان. در دفتر املاک روزی صد بار قسم به خدا و حضرت عباس میشنویم که اوضاع مسکن چنین است و چنان است. خودمان را به آب و آتش میزنیم تا مشتری را برای یک معامله پرسود راضی کنیم. یا قرار است چکی پاس کنیم. به ظاهر میگوییم خدا بزرگ است ولی در باطن سراغ هر کسی میرویم غیر از بزرگی خدا. خیلی از ما وقتی کم میآوریم به جای رفتن به ساحل امن خدایمان چنگ میاندازیم به هر رابطهای که دم دستمان است. گاهی برای رفع مشکلمان سراغ پول نزول میرویم ولی باز هم خدا را در حد گرفتن همان پول به زبان میآوریم. وقتی برای گول زدن خودمان پول را میگیریم رنگ و بوی خدایی میدهیم و میگوییم برای پرداختش خدا بزرگ است. موقع درماندگیها در آخرین پله سراغ خدا میرویم. وقتی همه بندهها دست رد به سینهمان زدند و آب پاکی روی دستمان ریختند که برای حل مشکل ما حقیرند، آن وقت یواشکی در خلوت شبانه سراغ خدا میروند و دلتنگیهایشان را به دامان او میبرند. اما خدا مهربان است. حتی آن استغاثه دیرهنگام و توسل آخر وقت را سخاوتمندانه میپذیرد. ولی این وسط اتفاقی که میافتد طولانی شدن مسیر ما برای رسیدن به هدف است. انگار لقمه را دور سر بچرخانیم و در دهان بگذاریم. ماه رمضان فرصت خوبی است تا تمرین کنیم اول به ساحت خدا پناه ببریم و یادمان بیاید او از هر نزدیکی به ما نزدیکتر و از هر محرمی به اسرارمان محرمتر است. او مشکلات و درماندگیمان را جار نمیزند و کمکهای بیمنتش را در بوق و کرنا نمیکند. خوبی ماه رمضان این است که به خدا نزدیک میشویم و اول سراغ او میرویم.
گسترش کمکهای همدلانه
ماه رمضان فرصت خوبی است تا غیر از خودمان کمی هم به اوضاع زندگی دیگران بیندیشیم. فصل همدلیهای مؤمنانه است. کسی که دهانش روزه است دلش میخواهد این آرامش برای همه باشد. سفره همه پر خیر و برکت و رنگی باشد و هیچ پدری شرمنده شکم گرسنه و نگاه منتظر فرزندش نباشد. ما همه مهمان یک خداییم پس لازم نیست بار اضافی برداریم. بهتر است همه با هم آراسته و با شرایطی مشابه به دیدار خدا برویم. اگر کاسب هستیم بیشتر هوای مشتریها را داشته باشیم. انصاف را رعایت کنیم و دنبال سود بیشتر نباشیم. هوای جیب بقیه را داشته باشیم. اگر کارفرما هستیم و کارگرهایمان روزه هستند شرط انصاف را رعایت کرده و هوای آنها را داشته باشیم. برای استراحت وقت بیشتری در نظر بگیریم و اگر امکان دارد کارهای سنگین کمتری به روزهدارها محول کنیم. یادمان باشد شرایط کاری سخت مغایر با روزهداری است و برای انجام این وظیفه همه باید دست به دست هم دهیم.
خود را با رمضان هماهنگ کنیم
مردم به جای آنکه روزهداری را با کار خود هماهنگ کنند باید در ایام ماه مبارک، کار را با فریضه روزهداری هماهنگ کنند؛ یعنی به گونهای برنامهریزی کنند که از حجم کارهای غیر ضروری کاسته شود و بر میزان انرژی لازم برای روزهداری بیفزایند. معقول نیست برای انجام یکسری کارهای غیر ضروری روزهخواری کنیم یا سفرهای غیر ضروری را در ماه رمضان انجام دهیم.
اگر قرار است جامعه را دیندار کنیم باید جوانها را عاشق کنیم. عاشق مولا علی (ع). با زور و تهدید نمیشود کاری کرد. باید خوبی مطلق را در همه جا نشان داد تا عشق به معبود در گیتی گسترده شود. اگر هم جایی برای این عشق پیدا شود و در دلشان خدا را مهمان کنند زمین میشود عین یک بهشت کوچک. چون جایی که عشق به معبود باشد حتماً گناه نیست و کسی برای خوبی کردن و بد نبودن منتی نمیگذارد و مزدی طلب نمیکند. یک ماه تا چشم روی هم بگذاریم مثل باقی روزهای عمرمان، چون برق و باد سپری میشود. کاش بتوانیم در این روزهای نورانی در چشمه زلال معرفت خودمان را پیدا کنیم و دست دلمان را در دست خدا بگذاریم تا هیچوقت گم نشویم.