ترویج روح پهلوانی، اخلاقمداری و فرهنگ غنی اسلامی و ایرانی در ورزش یکی از مقولههایی است که همواره مورد توجه مسئولان ورزش کشور بوده و همیشه یکی از شعارهای اساسی و اصلی آنها نیز بهشمار میرفته است.
اینکه تحقق این شعار و خواسته تا چه میزان موفق بوده و چه نمرهای میتوان به آن داد را باید در حال و احوال این روزهای ورزش کشور جستوجو کرد. اما یک نکته مهم در این میان وجود دارد و آن اینکه تمامی مسئولان گذشته و حال ورزش که با این شعار پرطمطراق به صندلی ریاست تیکه زدهاند فراموش کردهاند که ابتدا باید این مهم را از خود و مجموعه مدیریت ورزش شروع کنند و بعد آن را به بدنه ورزش گسترش دهند و توقع داشته باشند که ورزشکاران در این مسیر حرکت کنند.
از گذشته تا به امروز شاهد این بودهایم که مسئولان ورزش از حاکمیت اخلاق پهلوانی بر ورزش گفتهاند. نمونهاش همین جناب مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش دولت تدبیر و امید است که میگوید: «در تدوین برنامهها به خصوص در حوزه ورزش همگانی، حاکمیت اخلاق پهلوانی، جوانمردی، انسانی و اسلامی باید لحاظ شود. انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی و انسان ساز است؛ بنابراین باید در تدوین برنامههایمان به خصوص در حوزه ورزش همگانی، حاکمیت اخلاق پهلوانی، جوانمردی، انسانی و اسلامی لحاظ شود.»
در خصوص حرفهای جناب وزیر چند نکته مهم قابل توجه است؛ اول اینکه چه خوب است که وزیر ورزش در هر جمعی از ورزش که میرود، چنین خواستهای را مطرح کند و این محدود به ورزش همگانی نباشد و این خواسته را از همه فدراسیونها بخواهد. دوم اینکه آیا جناب وزیر که مدعی پیروی از انقلاب فرهنگی و انسانساز ایران است در طول دوران وزارتش سعی کرده تا این شعار انقلاب را با ترویج فرهنگ پهلوانی و اخلاقمداری در مدیران ورزش کشور نهادینه کند؟
امروز ما در ورزش کشور با مدیرانی روبهرو هستیم که در تصمیمگیریها و اعمالنظرهای خود راهی برخلاف راه پهلوانی و اخلاقمداری طی میکنند که ثمرات آن را میتوان به وضوح در تبعیضهای موجود در ورزش کشور دید. پس چگونه میتوان انتظار داشت که با این روند اخلاقمداری و روح پهلوانی در ورزش کشور حاکم شود، مگر اینکه به قول سلطانیفر منتظر ظهور و بروز این فرهنگ فقط در یک رشته خاص (ورزش همگانی) باشیم که ظاهراً منظور وزارت ورزش دولت تدبیر و امید هم همین است. هرچند که بعید به نظر میرسد در یکی، دو ماه باقیمانده از حیات این دولت حتی این یک رشته هم از مزایای ترویج فرهنگ پهلوانی و اخلاقمدار برخوردار شود.
مختصر اینکه مسئولان ورزش چه مسئولان قبلی و چه مسئولان فعلی و چه آنها که در آینده خواهند آمد باید توجه داشته باشند که تا خودشان ملزم به رعایت و اجرای فرهنگ پهلوانی و اخلاقمداری نباشند، نمیتوانند آن را به بدنه ورزش کشور و یک رشته خاص تزریق کنند. این کار برای اینکه به سرانجام برسد باید از بالا و سران ورزش کشور آغاز شود تا بتوان از ورزشکار توقع رفتار پهلوانانه و اخلاقمدارانه داشت. ضمن اینکه همین حالا هستند بسیاری از ورزشکاران که از این نظر فرسنگها جلوتر از مدیران و مسئولان مدعی ورزش کشور بودهاند و این آقایان حالاحالاها باید بدوند تا شاید بتوانند روزی به گرد پای پهلوانان و ورزشکاران اخلاقمدار کشور برسند. ورزشکارانی که اتفاقاً به سبب نوع نگاه تبعیضآمیز همین مدیران و مسئولان مدعی بارها لب به اعتراض گشودهاند، اما حرفهایشان از سوی آقایان شنیده نشده است.
اخلاقمداری را باید از خودتان شروع کنید. فرهنگ پهلوانی را ابتدا باید برای خودتان تعریف کنید تا وقتی همه دیدند که مسئولان ورزش کشور درست و صحیح در این مسیر حرکت میکنند خود به خود در راه درست قرار بگیرند، آن وقت دیگر هیچکس دغدغه عدم وجود فرهنگ پهلوانی و اخلاقمداری در ورزش را نخواهد داشت.