سرویس تاریخ جوان آنلاین: خوانش تاریخ کشور افغانستان، دریچهای به پیشینه ایران بزرگ نیز است. هم از این روی مصلحان نامور تاریخ کشورمان، همیشه نسبت به فرهنگ، تاریخ و اشتراکات ایرانیان و افغانیان، توجهی خاص داشتهاند. در این میان، اما دیدگاههای حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، از اهمیتی افزون برخوردار است. چه اینکه گوینده علاوه بر مکانت خویش در عرصه دین و فرهنگ، در جایگاه عالیترین مقام سیاسی ایران نیز قرار دارد. اثر «سفیر روشنگری»، تدوینیافته دیدگاههای معظمله در باب ملت افغانستان است که توسط مجتبی نیکرهی تدوین شده و انتشارات عرفان آن را به زیور طبع آراسته است. محمدابراهیم شریعتی افغانستانی مدیر این بنگاه نشر، در دیباچه این کتاب چنین آورده است: «اگر کشور ایران را خانهای با پنجرههایی به سوی کشورهای منطقه تصور کنیم، میتوان گفت بزرگترین پنجره آن به سوی کشور افغانستان است، پنجرهای که از آن مناظر بدیع و چشمنوازی از مشترکات تاریخی، فرهنگی و ادبی را میتوان دید. دین مشترک، تاریخ مشترک، مفاخر مشترک، فرهنگ شفاهی مشترک، تقویم مشترک، هنر و ادبیات مشترک و روشنتر از همه، زبان و خط مشترک بخشی از جلوههاست. حقیقت این است که در این منطقه میان هیچ دو کشور آن مایه از مشترکات نمیتوان یافت که میان این دو کشور وجود دارد. ولی دریغ که قرنهای متمادی این مشترکات و بلکه درستتر بگوییم یگانگیها، در هالهای از کدورتهای سیاسی میان دو کشور پوشیده بوده است.
وقوع انقلاب اسلامی و مطرح شدن گرایش جهان وطنی اسلامی در کشور ایران و سپس وقوع جنگ تحمیلی و دیگر درگیریهای ایران اسلامی با استکبار جهانی از سویی و درگیری مردم مسلمان افغانستان با ابرقدرت شرق و حکومت دست نشانده آن از سویی دیگر، مردم این دو کشور را از جهت سیاسی نیز همسرنوشت ساخت. مهاجرت گروه وسیعی از مردم افغانستان به جمهوری اسلامی ایران هم این زمینهها را پررنگتر کرد. چنین شد که فرصتی برای غبارزدایی از این پنجرهها پدید آمد، به ویژه که روشنترین پیام انقلاب اسلامی بازگشت به ریشههای عمیق دینی در جهان اسلام بود. هم از این روی جمهوری اسلامی ایران در سایه رهنمودهای خردمندانه رهبری این کشور، گفتمان جدیدی در جهان اسلام طرح کرد، گفتمانی بر مبنای وحدت و همسویی فرهنگی و عقیدتی این قلمرو زبانی، البته با حفظ استقلال سیاسی کشورها. مسلماً در این میان موانعی هم وجود داشته و دارد. از جانبی شماری از مردم دو کشور که سالها در سایه تبلیغات ملیگرایانه قرار داشتهاند، ممکن است ضرورت این یگانگی را درنیابند و از جانبی همسویی و همدلی دو کشور همزبان و همسایه، برای بسیاری از قدرتهای جهانی خوشگوار نمیافتد. چنین است که گاه غباری از کدورت و سوءتفاهم در فضا پراکنده میشود. عدم شناخت کافی میان گروههایی از مردم دو کشور هم گاهی فزاینده این کدورتها میشود. اینها مسئولیت نخبگان دو کشور را برای شفاف ساختن روابط، سنگینتر میسازد. یکی از کارهایی که در این مسیر ضرورت دارد، روشن ساختن دیدگاههای مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی ایران، به ویژه دستاندرکاران امور سیاسی و رسانهای، حجتی روشن و برهانی قاطع باشد برای ضرورت این همدلیها و همسوییها. خوشبختانه در بیانات رهبر انقلاب اسلامی ایران، توجه و عنایت به مسائل افغانستان بسیار بارز و آشکار است و البته جز این هم انتظاری نمیرود. گردآورنده محترم اثری که در پی معرفی آن هستیم، به همین منظور، با تحقیق در بیانات و مکتوبات ایشان از سال ۱۳۶۸ تاکنون درباره مردم و کشور افغانستان را از منابع گوناگون استخراج کرده و با ذکر مأخذ، به صورتی منظم و مدون تنظیم کرده است تا بیانگر دیدگاهها و سخنان برای مردم دو کشور، به ویژه دستاندرکاران امور دو کشور باشد.»