سرویس حوادث جوان آنلاین: سال۹۶ مأموران پلیس تهران از سرقت منزل ویلایی زن سالخوردهای در شهرک ولیعصر باخبر و راهی محل شدند. شواهد نشان میداد دو مرد جوان در حالیکه صورتهایشان را پوشانده بودند بعد از سرقت پول نقد، دلار و طلاهای زن سالخورده از محل متواری شدهاند.
بعد از تحقیقات اولیه زن سالخورده مورد تحقیق قرار گرفت و گفت: بعد از فوت شوهرم در خانه تنها زندگی میکردم. خانه به نام شوهرم بود و فرزندانم هنوز انحصار وراثت نکرده بودند به همین خاطر همه پول و طلاهای شوهرم که در اختیار من بود را در گاوصندوق خانه گذاشتهبودم. شب حادثه در خانه تنها بودم که دو مرد جوان در حالیکه نقاب روی صورتشان بود از روی دیوار وارد خانه شدند سپس با تهدید چاقو مرا ساکت کردند و سراغ گاوصندوق رفتند. سارقان پس از شکستن قفل همه پول، طلا و دلارهایی را که متعلق به شوهرم بود سرقت کردند و فرار کردند.
شاکی گفت: بعد از فوت شوهرم یکی از نوههایم به نام پدرام به بهانه اینکه تنها نباشم هرازگاهی شبها به خانهام میآمد. مدتی بود او مدام از اموالم سؤال میکرد و رفتارهای مشکوکی داشت. آن شب با اینکه سارقان نقاب داشتند، اما در چهره آنها دقت کردم و توانستم یکی از آنها را شناسایی کنم. او خیلی شبیه پدرام بود و بهخاطر نشانی که روی دستش داشت به او مشکوک هستم و احتمالاً سرقت کار او باشد.
با ثبت این توضیحات پدرام به عنوان اولین مظنون بازداشت شد. او سعی داشت پلیس را گمراه کند، اما در روند بازجوییها به جرمش با همدستی یکی از دوستانش به نام افشین اعتراف کرد. پدرام گفت: مادربزرگم وضع مالی خوبی داشت. همین موضوع من را وسوسه کرد تا از خانهاش سرقت کنم. من در رفت و آمدهایی که به خانهاش داشتم جای نگهداری پول و طلاهایش را یاد گرفتم. بعد نقشهرا با یکی از دوستانم در میان گذاشتم و قرار شد که با هم از خانهاش سرقت کنیم. شب حادثه در حالی که نقاب به چهره داشتیم وارد شدیم و با تهدید مرتکب سرقت شدیم تا اینکه بازداشت شدم.
با دستگیری افشین دو متهم راهی زندان شدند و پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. دو متهم در اولین جلسه محاکمه مقابل هیئت قضایی شعبه چهارم دادگاه قرار گرفتند.
ابتدای جلسه مادربزرگ برای نوه و همدستش درخواست اشد مجازات کرد. سپس دو متهم به جرمشان اقرار کردند و گفتند پشیمان هستند و درخواست گذشت کردند.
در پایان هیئت قضایی با توجه به مدارک موجود در پرونده سرقت را حدی تشخیص داده و دو متهم را به قطع دست محکوم کرد.
این حکم با اعتراض متهمان به دیوان عالی کشور فرستاده شد تا اینکه با نقض حکم صادره پرونده به شعبه همعرض فرستاده شد. دو متهم در انتظار دومین جلسه محاکمه بودند تا اینکه پدرام توانست رضایت مادربزرگش را جلب کند.
به این ترتیب با اعلام گذشت شاکی، پرونده برای رسیدگی از جنبه عمومی جرم به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا متهمان در وقت رسیدگی از خودشان دفاع کنند.