سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: اسمش سیفالله بود و متولد پنجم فروردین ماه ۱۳۴۴. در کودکی به شدت بیمار شد. مادر به علیاصغر (ع) توسل کرد و شفای او را گرفت و برای همین نامش شد علیاصغر. شهید علیاصغر دهقانی در سال ۶۳ و در عملیات بدر آسمانی و مفقودالاثر و ۱۰ سال بعد پیکرش شناسایی شد. در ادامه همکلامی ما را با خواهرش میخوانید:
توسل به علیاصغر (ع)
علیاصغر دهقانی متولد پنجم فروردین ۱۳۴۴ در کهنآباد آرادان در خانوادهای پرجمعیت متولد شد. ایشان آخرین فرزند خانواده بود. اول، اسمش سیفالله بود. بعد سخت مریض شد، طوری که قطع امید کردیم. هشت ساله بود. بردیمش بیمارستانی در تهران. دکتر عملش کرد. بعد از چند روز به خانه که آوردیم، مادر نذر کرد و آش نذری داد. در و همسایه به مادرم گفتند:خورشید خانم! اسمش را عوض کنید شاید فرجی شد. مادرم گفت: ما که امیدمان از همه جا قطع شده به جز خدا، متوسل میشویم به علیاصغر امام حسین (ع) و اسمش را همین میگذاریم.
نورچشمی مادر
دیگر علیاصغر صدایش میزدیم و به حرمت صاحب نامش روز به روز حالش رو به بهبودی رفت. تا اول دبیرستان تحصیل کرد. به همراه درس در باغداری و کشاورزی به خانواده کمک میکرد. در کودکی سایه پدر را از دست داد. زحمت بزرگ کردن او و بقیه بچهها به گردن مادرم افتاد. تهتغاری و نورچشمی مادر بود. بعد از فوت پدر، خورشیدخانم به همه بچههایش توجه بیشتری میکرد تا نبود پدر را کمتر احساس کنند؛ مخصوصاً به علیاصغر. حالا علیاصغر کوچک او قد کشیده بود، مثل سروی در باغش، اما سربلندتر.
علیاصغرهای جبهه
علیاصغر به عضویت سپاه درآمد و با آغاز جنگ به جبهه اعزام شد. خورشیدخانم این را که شنید انگار پتکی بر فرقش کوبیدند. مثل آفتاب پاییزی گرمای وجودش رو به سردی رفت. بیمار شد و روی تخت بیمارستان افتاد. برای علیاصغر نامه نوشتند: «بیا! مادرت از دست میرود.» او جواب داد: «مادر را خیلی دوست دارم، اما نمیتوانم از تکلیفی که بر گردنم هست، سر باز بزنم. فقط صبر چاره کار است. بگویید همه کسانی که در جبهه هستند، علیاصغر او هستند.»
مجنون- بدر
در نهایت علیاصغر در جزیره مجنون و در ۲۵ اسفند سال ۶۳ در عملیات بدر به شهادت رسید و پیکرش مفقود شد. در سال ۷۳ استخوان و پلاکش توسط گروه تفحص کشف شد و پس از تشییع در گلزار شهدای کهنآباد به خاک سپرده شد.