سرویس بین الملل جوان آنلاین: روابط امریکا و چین به عنوان اولین و دومین اقتصاد بزرگ جهان در سالهای اخیر به ویژه در دوره زمامداری دونالد ترامپ دستخوش نوسانات و تنشهای زیادی شد. ترامپ سیاست سختگیرانهای علیه چین در پیش گرفت و به مقابله با پکن در ابعاد مختلف تجاری، سیاسی و امنیتی پرداخت. دولت ترامپ در عین حال به مداخله آشکار در امور داخلی چین از جمله به بهانه نقض حقوق بشر پرداخت و از انواع ابزارها و شیوهها در این زمینه استفاده کرد. اکنون با روی کارآمدن جو بایدن، نگاهی به موضعگیریهای او و مقامات ارشد دولت جدید، نشانگر آغاز دور جدیدی از تنشها بین واشنگتن و پکن است. در این زمینه میتوان به دو رویداد مهم اشاره کرد.
هشدار شدید بایدن
جو بایدن اواخر بهمن ۱۳۹۹ با اعلام اینکه تماس تلفنی اخیرش با شی جینپینگ رئیسجمهور چین دو ساعت تمام بهطول انجامید، مدعی شد: «اگر ایالات متحده اقدامی در قبال سیاستهای چین انجام ندهد، آنها حقمان را خواهند خورد.» کاخ سفید نیز در بیانیهای در خصوص تماس تلفنی بایدن و شی جینپینگ اعلام کرد: «رئیسجمهور بایدن بر نگرانیهای اساسی خود درباره شیوههای اقتصادی زورگویانه و غیرمنصفانه پکن، سرکوب در هنگکنگ، نقض حقوق بشر در سینکیانگ و اقدامات جسورانه در منطقه از جمله در قبال تایوان تأکید کرد.» این در حالی است که بایدن پیش از این از منتقدان رویکرد سختگیرانه ترامپ به چین بود و سختگیریها و اعمال تعرفههایی که در زمان ترامپ تصویب شده بود را غیرضروری و بینتیجه میدانست. به نظر میرسد مواضع بایدن نسبت به چین در مقایسه با آنچه در سخنرانیهای سال ۲۰۱۹ ایراد میکرد متفاوت است.
بازگشت بایدن به موضع انتقادی
لبه تیز انتقادات واشنگتن بر اقدامات چین در ابعاد مختلف اقتصادی و تجاری، نظامی و امنیتی و حقوق بشری متمرکز شده است. در بُعد اقتصادی و تجاری، اکنون بایدن مانند ترامپ بر این عقیده است که رویکرد و اقدامات چین در برابر امریکا موجب خسارات اقتصادی زیادی شده و شیوههای اقتصادی پکن را غیر قابل قبول میداند. به رغم جنگ تجاری که ترامپ علیه چین از سال ۲۰۱۸ به راه انداخت و در نهایت موجب انعقاد توافقنامهای بین دو کشور شد که طبق آن واشنگتن توانست امتیازات تجاری بزرگی به ویژه در زمینه افزایش صادرات کالاها و محصولات امریکایی به چین به دست آورد، اما آمارها نشان میدهد که هنوز تراز تجاری بین دو کشور کاملاً به نفع چین است. در واقع ترامپ به بهانه بالا بودن کسری تراز تجاری با چین وارد جنگ تجاری با این کشور شد و قرار بود با اجرای تعرفه بر واردات کالا از چین، این شاخص کاهش یابد، اما پس از آنکه چینیها توانستند شیوع کرونا را کنترل کنند، افزایش تقاضا برای تجهیزات پزشکی و ابزار مربوط به دورکاری کارکنان، با وجود تعرفههای اعمال شده باعث شد واردات کالاهای چینی به امریکا افزایش یابد و این امر بار دیگر موجب افزایش کسری تراز تجاری امریکا به خصوص با چین شود. وزارت بازرگانی امریکا فوریه ۲۰۲۱ اعلام کرد کسری تراز تجاری امریکا در سال ۲۰۲۰ به بالاترین میزان در ۱۲ سال گذشته یعنی رقم ۷/ ۶۷۸ میلیارد دلار رسید. دولت بایدن اکنون خواهان تغییر این روند شده است و به نظر میرسد در آینده نزدیک تقابل تجاری جدیدی بین دو کشور شکل گیرد. به گفته «ماجینگ گانگ» کارشناس سیاسی، امریکا وارد دورهای شده که بر اساس آن باید از خیزهای بلند چین و جهشهای اقتصادی و پیشرفتهای این کشور جلوگیری کند.
موضعگیری وزیر دفاع
«لوید آستین» وزیر دفاع امریکا (پنتاگون) روز پنجشنبه ۱۴ اسفند ۹۹ در پیامی به نیروهای مسلح امریکا، چین را چالش شماره یک این وزارتخانه اعلام کرد و گفت: «رویکرد ما به چین در راستای پیشبرد سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده خواهد بود.» رئیس پنتاگون تأکید کرد: «چین را به عنوان چالش در اولویت قرار دهید. این وزارتخانه چین را به عنوان چالش شماره یک، در اولویت قرار میدهد و مفاهیم عملیاتی، تواناییها و برنامههای مناسب برای تقویت بازدارندگی و حفظ مزیت رقابتی ما را توسعه میدهد.»
اعلام چین به عنوان چالش اصلی امریکا از سوی رئیس پنتاگون با توجه به مواضع اعلامی دولت بایدن به ویژه سند «راهنمای موقت راهبرد امنیت ملی» که روز چهارشنبه ۱۳ اسفند منتشر شد معنا پیدا میکند. در این سند که در واقع به منزله نقشه راه امنیتی و سیاست خارجی امریکا در چهار سال آینده است، توجه خاصی به چین و چالشهای ادعایی از جانب پکن علیه امریکا صورت گرفته است. در این سند راهبردی، ضمن اشاره به افزایش نفوذ چین در عرصه جهانی، ادعا شده است: «این کشور تنها رقیبی است که میتواند قدرت اقتصادی، دیپلماتیک، نظامی و فناوری خود را برای اعمال چالشی پایدار بر نظام آزاد و با ثبات بینالمللی تجمیع کند.»
بدین ترتیب دولت بایدن به جای اینکه چین را به منزله تهدیدی علیه امریکا معرفی کند تلاش کرده است با فرافکنی قدرت چین در ابعاد مختلفش، آن را تهدیدی جدی برای نظام بینالمللی و ثبات آن وانمود نماید. هدف از این ادعا این است که واشنگتن بتواند شرکای خود به ویژه متحدان اروپاییاش را در جبهه واحدی در مقابل چین قرار دهد. این تلاش دولت بایدن با حمایت «ینس استولتنبرگ» دبیرکل ناتو مواجه شده است. او ضمن اشاره به ظهور چین به عنوان تهدید مشترک علیه امریکا و اروپا، خواستار اتحاد اعضای ناتو در جهت مقابله با پکن شده است. وی با تأکید بر متفاوت بودن ارزشهای چین و غرب تأکید کرد ظهور چین به عنوان یک قدرت جهانی به عنوان یک چالش بزرگ در برابر اروپا و امریکای شمالی مطرح بوده و اروپا و امریکا باید مقابل این چالش با یکدیگر متحد شوند و همکاری کنند.
نگرانی واقعی
با این حال مشخص است که نگرانی واقعی واشنگتن جدای از این لفاظیها، ظهور چین به عنوان قدرت اول اقتصادی جهان تا چند سال آینده و نیز افزایش روز افزون قدرت نظامی آن است که معادلات امنیتی کنونی و موقعیت سنتی امریکا در شرق آسیا به عنوان قدرت نظامی تأثیرگذار را به چالش کشیده است.
بدین ترتیب انتظار میرود در دوره زمامداری جو بایدن، دور جدیدی از تنشها بین واشنگتن و پکن کلید بخورد. به گفته محسن شریعتنیا کارشناس سیاسی، چین چندان تمایلی به رقابت ندارد، اما امریکا عمدتاً به دلیل الزامات سیاست داخلی به این رقابت دامن خواهد زد.
البته تقابل امریکا و چین ابعاد دیگری نیز دارد. یکی از مهمترین جنبههای آن، تقابل نظامی واشنگتن و پکن پیرامون چین به ویژه دریای چین جنوبی و تنگه تایوان است. واشنگتن با ادعای حمایت از متحدان امریکا در منطقه آسیا - اقیانوس آرام و نیز جلوگیری از تهاجم چین به تایوان از سال ۲۰۱۲ تاکنون اقدام به تمرکز نیروی دریایی خود در شرق آسیا کرده است. در واقع امریکا بسیار نگران پیشرفتهای چین در زمینه توسعه و عملیاتی کردن انواع تجهیزات و تسلیحات نظامی از جمله ناوهای هواپیمابر، موشکهای کروز و بالستیک دوربرد و انواع هواپیماهای رزمی پیشرفته است که به طور مشخص میتوانند در راستای توسعه توان قدرت افکنی پکن در شرق آسیا به ویژه دریای چین جنوبی، تنگه تایوان و دریای شرقی چین مورد استفاده قرار گیرند. ضمن اینکه امریکا با گشودن جبهه جدیدی به بهانه سرکوب و نقض حقوق بشر در چین به خصوص در هنگ کنگ و سین کیانگ، به افزایش فشار علیه پکن پرداخته و تحریمهای متعددی را به این بهانه بر شرکتها و نهادهای چینی اعمال کرده است. بدین ترتیب انتظار میرود روابط بین امریکا و چین در دوره بایدن به جای حرکت در مسیر تفاهم و نزدیکی به سمت تنشها و اختلافات روز افزون سوق پیدا کند.