سرویس حوادث جوان آنلاین: ۱۹اردیبهشتسال۹۶ مأموران پلیس پایتخت با تماس تلفنی کارکنان بیمارستان ضیائیان در جنوب تهران از مرگ مشکوک مرد جوانی باخبر و راهی محل شدند.
مأموران پلیس روی تخت بیمارستان با مرد ۲۷سالهای به نام یاشار روبهرو شدند که حکایت از آن داشت بر اثر اصابت ضربه چاقو در درگیری زخمی شده و پس از انتقال به بیمارستان فوت کرده است.
با اعلام خبر قتل مرد جوان تیمی از کارآگاهان ادارهدهم پلیسآگاهی برای بررسی حادثه خونین وارد عمل شدند.
در تحقیقات میدانی از شاهدان مشخص شد عامل قتل یکی از دوستان مقتول به نام محمد است که در درگیری او را با چاقو زخمی و از محل فرار کرده است.
همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی کارآگاهان تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری را آغاز کردند تا اینکه مدتی بعد از حادثه متهم شناسایی و بازداشت شد.
محمد در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و در توضیح ماجرا گفت: با مقتول دوست بودم. روز حادثه با هم قرار داشتیم که برای تفریح به پارکالمهدی برویم. همراه دیگر دوستانمان به پارک رفتیم، اما ساعتی بعد سر موضوع جزئی با هم بحثمان شد که با وساطت دوستان آرام شدیم. پس از اینکه تفریح کردیم من و یاشار سوار خودرو یکی از دوستانمان به نام بابک شدیم تا به خانه برگردیم.
متهم با اظهار پشیمانی گفت: در مسیر راه بابک با خودروی دیگری تصادف کرد و از ماشین پیاده شد. همان لحظهای که بابک بیرون از خودرو بود متوجه شدم یاشار قصد دارد از خودروی بابک سرقت کند. به همین خاطر به او تذکر دادم، اما او عصبانی شد و کار به درگیری کشید.
در آن درگیری یاشار چاقویی که همراه داشت را از جیبش درآورد و قصد داشت حمله کند که من چاقو را از او گرفتم و به طرفش پرتاب کردم که چاقو ناخواسته به سینهاش برخورد کرد.
متهم پس از اعتراف و بازسازی صحنه جرم راهی زندان شد و پرونده در اولین جلسه رسیدگی روی میز هیئت قضایی شعبهدهم دادگاه کیفری یک استان تهران قرار گرفت. در آنجلسه اولیایدم برای قاتل درخواست قصاص کردند. متهم در جلسه دادگاه ماجرای حادثه خونین را شرح داد و مدعی شد که «برای دفاع از جانم قصد دفاع مشروع داشتم.» با تأیید این توضیحات از سوی شاهد حادثه ادعای متهم پذیرفته شد و هیئت قضایی وی را به پرداخت دیه و حبس محکوم کرد.
حکم دادگاه با اعتراض اولیایدم روبهرو شد و دیوان عالی کشور هم رأی دادگاه را شکست و این بار پرونده را برای بررسی و صدور حکم به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاد.
در آن جلسه اولیایدم بار دیگر درخواست قصاص کردند. سپس متهم دوباره قتل عمد را انکار کرد و گفت: مقتول قصد داشت از داخل داشبورد ماشین بابکسرقت کند به همین خاطر وقتی به او اعتراض کردم او گفت این موضوع به من ربطی ندارد. اما من میخواستم مانع سرقت شوم که او عصبانی شد و کار به درگیری کشید. مقتول دست به چاقو شده بود باور کنید، اگر چاقو را از دستش نمیگرفتم جانم در خطر بود و کشته میشدم. من ناخواسته مرتکب قتل شدم و در تمام این ماجرا بابک شاهد حادثه بود.
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.