سرویس ایران جوان آنلاین: سالهاست که تالابهای ایران دچار مشکل شدهاند و با ورود بهدهه ۹۰ معمولاً تالابها را بدون پیشوند یا پسوند «فاجعه» و «مرگ» و «معضل» دیگر نمیشد نام برد. هر چند در این مدت رسانهها گزارشهای زیادی در مورد حال و روز بد این شگفت انگیزترین اعجاز طبیعت نوشتند و کسی آنها را ندید. اما حالا معاون محیط دریایی و امور تالابهای سازمان محیطزیست، از پتانسیل ۵ /۱ میلیون هکتار از تالابهای کشور برای تبدیل شدن به کانون ریزگردها خبر میدهد. معلوم نیست طی این همه سال چه اقداماتی برای حفظ و احیای تالابها صورت گرفته که این مقدار، نه تنها میتوانند خشک شوند بلکه قدرت تبدیل شدن به معضلی بزرگتر را هم دارند.
حدود ۷ سال پیش بود که روزنامه جوان گزارشی از وضعیت نامناسب تالابها در استانهای مختلف ایران منتشر کرد. در آن گزارش آمده بود که «تالابهای ایران یکی پس از دیگری رو به نابودی میروند که این امر را باید فاجعهای زیستمحیطی در نظر گرفت. کارشناسان علل از بین رفتن تالابها را دو موضوع طبیعی و توسعه ناپایدار بشری میدانند که مورد دوم، درصد بالایی را به خود اختصاص داده است. در میان عواملی که تخریب تالابها را سرعت بخشیده و خشک شدن آنها را تسهیل میکند، سدها بیش از هر مورد دیگری خودنمایی میکنند.» هر چند این گزارش، اولین و حتماً آخرین آنها در رابطه با مشکلاتی که تالابها با آن درگیر هستند، نبود، اما به جرئت میتوان گفت جزو گزارشاتی بود که هیچ مسئولی وقت خود را برای خواندن آن صرف نکرد، چه برسد برای ارائه برنامه یا اقدامی در جهت جلوگیری از نابودی تالابها که یکی پس از دیگری صدای نالهشان همه جا را فرا میگرفت.
حالا معاون محیط دریایی و امور تالابهای سازمان محیطزیست، با بیان اینکه نزدیک به ۵/ ۱ میلیون هکتار از تالابهای کشور پتانسیل تبدیل شدن به کانون ریزگردها را دارند، گفته: «نزدیک ۳۲ میلیون هکتار از عرصههایی که میتوانند کانون گرد وغبار شوند شناسایی شدند و یکی از شرایطی که منجر به گرد وغبار میشود برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی است.» رضا لاهیجانزاده که در اولین کنفرانس ملی تنوع زیستی فارس همزمان با روز جهانی حیات وحش سخن میگفت، با اشاره به اینکه خدمات اکوسیستم هرچه به سمت کمیتی راه یابد، میتوانیم از ثروتهای ملی دفاع کنیم، ادامه داد: «به دلیل اینکه اقلیم کشور ما خشک و نیمه خشک است و این اکوسیستم شکننده است. بنابراین به خاطر صدمات بعضاً جبران ناپذیر به محیطزیست، دولت در استحکام بخشی به قوانین در این زمینه ورود کرده است و نمونههای آن تصویب قانون حفاظت از تالابها، خاک و... است.»
حرفهای تکراری و بیاثری که سالهاست شنیده میشوند و در عمل هیچ اثری از اقدامی برای احیای تالابها دیده نمیشود. شاید بتوان مهمترین چالش سدسازی با زیست بومهای تالابی کشور را عدم رعایت حقابه تالابها از آب مهار شده در پشت سدها دانست. مثالهای بارز این چالشها در حال حاضر خشک شدن تالابهای گاوخونی در پایین دست زاینده رود، دریاچه ارومیه، بختگان در پایین دست رودخانههای کر و سیوند، هامون جازموریان در حوزه رودخانه جیرفت، تالاب شادگان در پاییندست رودخانه مارون و بسیاری از تالابهای دیگر مثل پریشان در فارس، الاگل در گلستان، هامونها در سیستان و هورالعظیم در خوزستان است. از دیگر مشکلات تالابها ورود فاضلاب شهری و صنعتی به درون آنها میباشد. مانند تالاب انزلی که به شدت از این امر رنج میبرد. یکی دیگر از عواملی که نفس تالابها را به شماره انداخته و عمرشان را به آخر میرساند، زهکشی و خشک کردن آنها برای استفاده از زمینهایشان برای کشاورزی است. تالاب کمجان از نمونه تالابهایی است که از این طریق نابود شده و هم اکنون در لیست سیاه مونترو قرار دارد.