سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: امروزه با توجه به کمشدن ارتباطهای خانوادگی و نقش عاطفی خانواده در میان افراد، بسیاری از ارزشها و آداب و رسوم نیک مانند احترام و ادب در مقابل پدر و مادر کمرنگ شده و اصول اخلاقی با تهاجم فرهنگی کشورهای بیگانه و به خصوص غرب و دیدگاههای مادیگرایانه و سطحی، زیر پا گذاشته میشود. به همین خاطر، پژوهش در رابطه با مقام و منزلت پدر از نگاه قرآن کریم و عمل به آن میتواند تا حدودی ضمن قدردانی از نقش و جایگاه پدران، به گونهای حق ایشان را نیز ادا نماید.
پدر حقیقی و پدر معنوی
از دیدگاه قرآن کریم بهترین و پسندیدهترین روش و حقوقیترین عمل این است که هر فرزندی به پدر حقیقیاش نسبت داده شود و هر نوع نسبت به غیرپدر، رفتاری به دور از عدالت و حقوق شخصی افراد میباشد. البته نباید فراموش کرد که میتوان افراد را گاهی در جایگاه پدر معنوی و تربیتی معرفی کرد، ولی این نسبتها به دلیل اینکه بار حقوقی ندارد زیاد قابل توجه نیست، اما میتوان گفت از لحاظ اخلاقی تأثیرگذار و مفید میباشد. به همین خاطر است که میتوان پیامبر (ص) و یا ائمه (ع) را به عنوان پدران معنوی امت اسلامی معرفی نمود همانطور که پیامبر اکرم (ص) نیز میفرماید: «انا و علی ابواه هذه الامه»؛ «من و علی پدران امتیم.»
حتی به او «اف» نگو
اما اگر بخواهیم حقوق پدر را مورد بررسی قرار دهیم، میتوان گفت در برخی آیات قرآن کریم برای پدر اموری به عنوان حقوق پدر مطرح شده است و موارد دیگری نیز به عنوان فرا حقوق و امورات اخلاقی وجود دارد که بدین لحاظ به عنوان احسان آن را مطرح میکنیم. از حقوق بدوی هر پدری و از وظیفه هر فرزندی، توجه به لزوم رعایت حرمت و ارزش و احترام والدین و قبح اهانت و آزار رساندن به آنها با گفتار و کردار به هر شکلی است که باید به آن توجه نمود. آیات ۲۳ و ۲۴ سوره اسرا در این خصوص مطرح شده که انسان باید در حق پدر خود آنگونه رفتار کند که رعایت احترام و حرمت او را شامل شود. این مورد نسبت به پدران در زمانی که آنها در ناتوانی میباشند و به دلیل بالا رفتن سن زود رنج میشوند، تشدید میشود و پروردگار یکتا نیز از انسانها میخواهد به دلیل زودرنجی خاطر و بالارفتن نیازها و تمایلات پدر در پیری حتی کلمه «اف» را در مقابل آنها بر زبان نیاورند، چه برسد به اینکه سخن ناراحتکننده و آزاردهندهای بگویند و یا توهینی کنند.
از روابط مبتنی بر اخلاق تا روابط مبتنی بر قانون
روابط ما بین پدر و مادر و فرزندان در طول تاریخ، بر مبنای اخلاق و رعایت آن بوده است و میتوان گفت تا قبل از به وجود آمدن مدنیت بر پایه قانونگذاری، ارتباط میان اعضای خانواده به دست والدین، به ویژه پدر خانواده، ریاست و راهبری میشد و رضایت از این نوع ارتباط و احترام به طور مستقیم به پایبندی والدین به اخلاق و مسائل مذهبی مربوط میشد و حتی در زمانهایی که این موارد از طرف والدین رعایت نمیشد، ضمانت اجرای قانونی برای آن وجود نداشت. به همین خاطر قانونگذار بر آن شد تا به این شیوه رفتار اخلاقی، شکل قانونی و الزامآور بدهد و به وضع قوانین در این خصوص بپردازد تا در مواجهه با اختلافات خانوادگی و موارد حقوقی بتوان به آن استناد نموده و راهحلی در این زمینه باشد.
حق ولایت پدر بر فرزندان
قانونگذار حق ولایت بر فرزندان را که از مهمترین و اصلیترین حق بر فرزند محسوب میشود، به عهده پدر و جد پدری گذاشته است، همچنین مواد ۱۱۸۰ و ۱۱۸۱ قانون مدنی حق ولایت بر کودک نابالغ و غیر ممیز (پیش از رشد) را بر عهده پدر و جد پدری قرار داده است. ولایت پدر بر فرزندان بیشتر از جنبه تکلیفی میباشد و به دلیل تأمین احتیاجات اقتصادی فرزندان و حمایت اقتصادی از آنان میباشد؛ از آن جمله مسئولیتیهایی نظیر تأمین هزینههای مورد نیاز امرار معاش شامل خوراک و پوشاک و تأمین مخارج تحصیل، تفریح، پیشرفت که در قانون تحت عنوان نفقه بر عهده پدر و جد پدری گذاشته شده است.
بر همین اساس و با توجه به اینکه تأمین مخارج فرزند با پدر میباشد، در قانون پدر بر اموال فرزندان خویش اختیار کامل دارد. ماده ۱۱۸۳ قانون مدنی مطرح نموده (تا زمانی که فرزند به سن رشد نرسیده و عنوان رشید نداشته باشد پدر به مدیریت اموال و دارایی فرزند میپردازد.) حق ولایت بر فرزندان برای پدر فقط یک امتیاز یا حق به معنای ویژه و خاص نیست، بلکه حقی است که به واسطه تکلیف و وظیفهای که پدر در قبال فرزند دارد، به او داده شده است. با توجه به همین موضوع نیز در قانون و عرف، همیشه پدر در همه اقداماتی که با توجه به حق ولایت برای فرزند خود انجام میدهد، باید نفع فرزند را در نظر بگیرد؛ وگرنه، با توجه به موارد قانونی اقدامهای منفعتطلبانه و سودجویانه والدین نسبت به فرزندان مورد بررسی واقع شده و جلوی این اعمال گرفته میشود.
تغییر و کمرنگ شدن نقش پدر
مقام و منزلت پدر در میان اعضای خانواده نسبت به گذشته بسیار تغییر کرده است. در گذشته و در میان خانوادههای سنتی، پدران نقشی ویژه و حیاتی در خانواده بر عهده داشتند و مدیریت و ریاست خانواده با آنها بود، اما امروزه با توجه به تغییرات سبک زندگی و پر رنگشدن نقش زنان در اجتماع و به دستگیری قسمتی از وظایف خانواده توسط زنان و همچنین اشتغال آنها جهت تأمین مخارج خانواده پا به پای مرد خانواده، میتوان گفت پدر خانواده بخشی از نقشهای خود را از دست داده است.
با توجه به اینکه خانواده همواره به عنوان سرمایه و نهادی اجتماعی برای اعضای خود میباشد و در بحرانها و مشکلات حامی نهایی اعضای خانواده است، در نتیجه تغییرات شیوه زندگی و ارتباطات خانوادگی در حال حاضر نقش اساسی پدر نیز به دلیل اشتغال و آزادی اقتصادی دیگر اعضای خانواده، کمرنگتر شده است، اما اینها نباید دلیل شود که نقش و اهمیت ذاتی پدر را در خانواده فراموش کنیم.
تکیهگاه خانواده و تجلی مهرمردانه
با توجه به آموزههای دینی و روایات بسیار در خصوص مقام و منزلت پدر باید گفت: بدون شک جایگاه پدر در نزد پروردگار یکتا، بی مانند است؛ تا جایی که حضرت محمد (ص) فرمودند: «الوالدُ وَسَطُ اَبْوابِ الجنّه فَاِنْ شئتَ فَاحْفظْهُ و اِنْ شِئْتَ فَضَیعْهُ» (پدر میان بهشت است اگر خواهی آن را نگهدار و اگر خواهی آن را ضایع دار.) به این معنا میباشد که کسب رضایت پروردگار در گرو کسب رضایت پدر میباشد. احترام به پدر و مقام و منزلت او به گونهای سفارش شده که نمیتوان به راحتی از آن گذشت.
شک نباید کرد که جایگاه و شأن پدر در پیشگاه حضرت باری تعالی بی همتاست. اما در دنیای امروز آنگونه که شایسته مقام و منزلت او و زحماتی که در طول سالیان متمادی برای خانواده میکشد، به او بها نمیدهند، اما در دین اسلام و در بسیاری از آیات مانند سوره یوسف سفارش شده است که بدون کسب اجازه از پدر حتی نباید به مسافرت رفت و در پایان باید گفت پدر تکیهگاه خانواده و تجلی مهر مردانه است.