سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: مادر کسی است که پا به پای کودکش، کودک میشود، نوجوان میشود و در نهایت بزرگ میشود. مادر در کودکی با او قدمهای کوتاه برمیدارد، تلاش میکند برای ایستادن، حرف زدن، غذا خوردن و استراحت کردن فرزندش. او با لحن زیبا و دلنشین برای کودکش لالایی میخواند و... صدای مادر بهترین آهنگ جهان است. چون به فرزندش آرامش میدهد. اوست که از خواب خوشش میزند تا کودکش را آرام کند. کودکی که در سالهای اول زندگیاش فقط بیتابی میکند. مادر است که آن بیتابیها را به جان و دل میخرد. وقتی که کودکش پا به مدرسه میگذارد، همراهش حروف الفبا و شعرها را حفظ میکند. گویی که خودش از اول مدرسه را شروع کرده است. هنگام امتحانهایش استرس میگیرد برای اینکه کودکش بتواند بهترین باشد. مادر است که هر روز صبح قبل از همه بیدار میشود و سفره صبحانه را میچیند و چای تازه دم را در فنجان میریزد. آن چای طعم عشق میدهد. وقتی که فرزندش بخواهد به مدرسه برود، در کیفش میان وعدهای با عشق میگذارد و تأکید میکند فراموش نکنی! او بیش از آنکه به خودش برسد مراقب و نگران جگر گوشه خود است.
مادر پا به پای فرزندش خوشحالی میکند. هنگام خوشحالیاش حتی قلبش هم لبریز از خنده میشود و هنگام ناراحتی دلبندش ناراحت میشود و همراهش گریه میکند. او هنگام ناراحتی بچهاش درد میکشد، طاقت دیدن اشکهای فرزندش را ندارد. وقتی کودکش زمین میخورد گویی او دردی فراتر از بچه میکشد که اگر کسی به فرزندش حرفی بزند، قلبش میرنجد و به درد میآید. اوست که بدون هیچ انتظاری خودش را فدای فرزندش میکند. اگر بیمار شود، پریشان و نگران میشود. پایش که بیفتد هفتهها صبح تا شب و شب تا صبح از فرزندش بدون هیچ اعتراضی پرستاری میکند. او همیشه و همه جا نگران حال دل فرزندش است. اگر جگر گوشهاش خوب باشد، خوب است.
مادر قدم به قدم عشق را به ما میآموزد و امیدمان برای ادامه زندگی است. وقتی همه امیدمان را از دست دادیم مادر هست. او همیشه با ماست. پس از داشتن هدیهای به این ارزشمندی نهایت لذت را ببریم و سعی کنیم روزگارمان را با او خوش بگذرانیم. تلاش مادر برای بزرگ، بزک و دوزک کردن کودکش، ستودنی است. او برای رسیدن به آرزوهای فرزندش از آرزوهای خودش میگذرد. وقتی او با مهربانی فرزندش را نوازش میکند، به او احساسی میدهد وصف ناشدنی! همه ما فداکاری و ایثار و گذشت را از مادرمان آموختهایم. چون او میتواند در برابر فرزندش فداکاری کند و گذشت کردن را مانند یک معلم دلسوز یاد فرزندش دهد. همین طور او همیشه در تلاش است که فرزندانش کمبودی در زندگیشان نداشته باشند. ممکن است گاهی حتی چیزی را برای خود فراهم نکند، اما بهترینش را برای فرزندانش فراهم میکند. هنرمندی است برای خود این مادر. گاهی غم و نارحتیاش را در دل خود نگه میدارد که مبادا فرزندش ناراحت شود. او برای بهتر شدن زندگی فرزندش تلاش میکند، حتی بیشتر از خود فرزند! مادر کسی است که بخشیدن را به کودکش میآموزد. وقتی فرزندش او را ناراحت میکند، او بی، چون و چرا فرزند را میبخشد.
بدون شک میتوان گفت همه مادران، دلسوز زندگی فرزندانشان هستند. مادر برای زندگی فرزندش میجنگد. او اگر نباشد فرزندی نیست، عشقی نیست و محبتی نیست. مادران ما قوی هستند و قوی بودن را به ما یاد میدهند تا بتوانیم برای زندگیمان بجنگیم تا بتوانیم بهترین باشیم. مادر! تو قشنگترین نقاشی خداوند هستی و من به تو عشق میورزم! همانگونه که تو به من عشق ورزیدی و من را بزرگ کردی. تو برای بزرگ کردن من موهایت را سپید کردی. تو برای بهتر بودن من تمام تلاشت را کردی. به من توجه کردی و آن وقت که به حمایتت نیاز داشتم، من را حمایت کردی. آنگاه که زمین خوردم تو دستم را گرفتی. تو به من امید دادی تا بعد از هر بار زمین خوردن، بلند شوم، راه بروم، ناامید نشوم و پیشرفت کنم. تو اسوه و الگوی صبر و استقامت هستی. خیلی صبوری کردی تا من بزرگ شوم. همراه من مشکلات زندگیام را حل کردی. میتوانم بگویم مانند یک دوست صمیمی در کنارم قدم برمیداشتی. با هر نگرانی و ناامیدی که روبه رو شدم، کمکم کردی. تو به من یاد دادی تا در برابر سختیهای زندگی چگونه استقامت داشته باشم. در برابرشان تسلیم نشوم، با آنها بجنگم و قوی شوم.
روز مادر و روز پدر را به تازگی پشتسر گذاشتیم. این روزها که میشود خیلیها در تدارک خریدن هدیهای برای پدر و مادرشان هستند تا بتوانند او را خوشحال کنند. خیلیها مادرشان را از دست دادند و بر سر مزار مادر حسرت دیدن یک بار دیگر او را دارند. حسرت لمس کردن دستانشان، بوسیدنشان و محکم در آغوش فشردنشان، اما افسوس که دیگر او را ندارند و فقط با خاطراتش زندگی میکنند. این روز خاص برای قدردانی از زحمات اوست، اما کاش هر روز را روز مادر میدانستیم و به این فرشتگان باارزش بیشتر اهمیت میدادیم. گاهی کلماتی، چون تشکر و ممنونم به چشمم حقیر میآیند برای قدردانی از زحمات مادرم، اما چه میتوانم انجام دهم، هر چقدر هم تلاش کنم برای جبران قسمتی از زحماتش هم ناتوانم! حال وقتی پدر و مادران سالمند میشوند نیاز به حمایت فرزندانشان دارند. روزگاری آنها تمام حامی فرزندشان بودند.
حال چرا ما نباید حامی آنها باشیم؟ آنها را تنها نگذاریم. آنان نیازمند توجه فرزندشان هستند. چون اگر روزی نباشند، برای ما چیزی جز حسرت و اندوه باقی نخواهد ماند. به آنان اُف نگوییم و با آنان مهربان باشیم. پا به پای آنها برویم. همانطور که آنها همراهمان کودک شدند. با ما بازیها کودکانه کردند. برایمان وقت گذاشتند و زندگیشان را به پای ما گذاشتند. گاهی شب و روزشان را سیاه کردند تا ما طعم سختی نچشیم.
بیاییم ما هم همراهشان باشیم و به خواستههایشان عمل کنیم. هرچند اگر ما هرقدر هم به آنها اهمیت دهیم در برابر زحمات و حمایت آنها ناچیز است! یادمان باشد مادر صبحها با یاد فرزندانش بیدار میشود و شبها با یاد آنها به خواب میرود. او لحظه به لحظهاش را به فکر فرزندش است. اگر فرزندش در کنارش نباشد با هر قاشق غذایی که میخورد، میگوید جایش خالیست... مادر تمام هستی اش را و عمرش را و لحظاتش را به پای ما گذاشت. چه خوب است اگر بتوانیم در زندگیمان تلاشی کنیم، برای خوشحال کردنش. برای دلخوشیاش. او تمام تلاشش را کرده تا ما خوشحال باشیم.