سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: افکار و عادات نادرست میتواند به راحتی سرنوشت و چرخه زندگی ما را دگرگون کند. چه خوب است بتوانیم از نوشته و تجربیات به دست آمده در چرخه زندگی مان تغییرات اساسی و مطلوبی به دست بیاوریم و خود را مورد بررسی قرار داده و از دیدگاهی دیگر به خود و زندگی خود بنگریم. در چنین شرایطی ممکن است به تعبیر و تفسیرهایی دست یابیم که تاکنون از آنها غافل بودیم و هرگز نگاهمان به خود، زندگی و روابطمان این چنین نبوده. تلاش کنیم تا بتوانیم با تفسیرهای جدید مسیر خود را تغییر دهیم و از بودن در شرایط کنونی که جز سردرگمی، ناتوانی، ضعف، احساس پشیمانی و افکار منفی و قضاوت چیز دیگری همراه ندارد، جلوگیری کنیم؛ چراکه بدون شناخت و در نظرگرفتن اشتباهات خود به مانند ماشینی میمانیم که بنزینی درونش نیست و ما دائم روی پدال گاز فشار میدهیم و توقع حرکت از آن داریم، اما آیا تا به حال این امکان وجود داشته که بدون سوخت و امکانات لازم ماشینی به حرکت دربیاید؟ آیا این امکان وجود داشته شما بدون هیچ حرکت و تلاش و تفکری نتیجه درست و مطلوبی به دست بیاورید؟
بارها در روابطمان، چه در محیط اجتماعی و چه خانوادگی دیدهایم که در اثر تصمیمات نادرست و عدمآگاهی و مسئولیتپذیری و لجاجت، چه رویدادها و اتفاقات اسفناکی برایمان رخ داده است. بارها شاهد درد و رنجی که در اثر همین تصمیمات رخ داده، بودهایم. وقتی میبینیم نوجوانانی را که به دلیل لجاجت و روابط نادرست و عدمهماهنگی در ارتباطات عاطفی خود، دچار بحرانهای شدید از جمله فرار و گرایش به دوستیهای خیابانی شده و چه عواقب دردناکی را تجربه کردهاند، به دنبال آن نیز چه خسارتهایی به اجتماع، خانواده و جامعه به بار آوردهاند و خود را به نابودی کشاندهاند. فکر نمیکنید الان زمانی است که باید با اتخاذ تدابیری لازم و تعلیم و یادگیری یکسری از مهارتها کمک حال خودمان در جهت تغییر رفتار و افکار درست و منطقی شویم تا از بحرانهای بعدی در رابطههایمان جلوگیری کنیم؟
با کمی توجه، دقت و اراده کافی به بهترین نتیجه دسترسی پیدا میکنید. کافی است بخواهید و تغییرات لازم را در اولویتهایتان قرار بدهید و انتخاب کنید که چطور و چگونه به این موفقیت دسترسی پیدا کنید. به طور عینی شخصی که خود در این مسیر تجربیات تلخ به دست آورده و شرایط بسیار نامطلوبی را پشتسر گذارده، اینچنین بیان میکند: هیچ وقت احساس خوشبختی نمیکردم و نمیتوانستم احساس خوبی داشته باشم و همیشه با خود میگفتم که خیلی بدبخت هستم، چراکه نمیتوانستم یک شغل خوب یا هر چیزی که میخواستم را به دست بیاورم. به همین دلیل خودم را آدم حقیری میدانستم و همیشه اعتقادم این بود که فلاکت و بدبختی چیزی نیست که بتوانم از آن بگذرم و همیشه غافل از این بودم که احساسات ما به دور از کنترل ما هستند.
وقتی هربار میگفتم نمیتوانم، قربانی ناراحتیهای خود میشدم و خود را فریب میدادم، چراکه واقعیت این بود من میتوانستم احساساتم را تغییر دهم. امروز آموختم هر کسی بخواهد احساس بهتری داشته باشد، باید بداند و درک کند به جای حوادث بیرونی این افکار و طرز تلقیهای خودمان است که این احساسات را در ما به وجود میآورد و میتواند اندیشه، احساس و رفتار خود را تغییر دهد. این یک اصل ساده بود که تغییرات اساسی در زندگی من داشت، چراکه وقتی احساس افسردگی یا نگرانی را در خود تقویت میکردم، زندگیام با بدبینی همراه بود. در نتیجه وقتی از خواب بلند میشدم احساسی مانند اینکه این تکاپو چه فایدهای دارد که از جایم بلند میشوم، به ذهنم خطور میکرد، اما اکنون آموختم پذیرش مسئولیت و نگاه مثبت و واقعبینانه باعث تقویت عزت نفس و کارآیی بیشتر در من خواهم شد.