کد خبر: 1040286
تاریخ انتشار: ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۱:۳۰
نگاهی به رمان «لحظه‌های سکسکه»
رامین جهان‌پور
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: امین و سعید دو نوجوان دبیرستانی هستند که درس هر دوی آن‌ها از مابقی بچه‌های کلاس بهتر است. آن‌ها سر خواندن درس و به اصطلاح شاگرد اول بودن باهم رقابت دارند تا اینکه رقابت آن‌ها در کلاس تبدیل به رفاقتی صمیمانه می‌شود و در یکی از روز‌های دهه ۱۳۶۰ خورشیدی تصمیم می‌گیرند از مدرسه فرار کنند و به جبهه بروند. در یکی از عملیات‌ها از گردان جدا و به دست عراقی‌ها اسیر و با ماجرا‌های پرفراز و نشیبی روبه‌رو می‌شوند که ساختار این رمان طنز را تشکیل می‌دهد. این مختصری بود از رمان «لحظه‌های سکسکه» به قلم احمد اکبرپور که توسط انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است. این داستان در چند زمان و مکان مختلف اتفاق می‌افتد، مثلاً اصل قصه مربوط به یکی از محله‌های شیراز است و مکان دوم داستان هم جبهه جنگ است و مکان سوم داستان هم مربوط به ماجرا‌هایی است که برای این دو نوجوان در محل اردوگاه اسرای ایرانی در عراق اتفاق می‌افتد. شواهد رمان نشان می‌دهد نویسنده در نوشتن این رمان با نقبی که به روزگار گذشته زده، از خاطرات خودش و همکلاسی‌هایش در زمان دانش‌آموزی و نوجوانی الهام زیادی گرفته تا توانسته این رمان را ساخته و پرداخته کند. داستان از زبان اول شخص حال روایت می‌شود و راوی داستان هم نوجوان اول داستان یعنی «امین» است.

لحن داستان صمیمی و نوجوانانه است و از ویژگی‌های آن دور ماندن نویسنده از شعار‌های تصنعی رایج در بعضی از داستان‌های جنگ است. قهرمان‌های رمان لحظه‌های سکسکه بسیار ساده و بی‌شیله‌پیله هستند. آن‌ها بلد نیستند برای دفاع از وطن، حرف‌های شعاری و قلمبه سلمبه بزنند و فقط این را می‌دانند که باید جلوی دشمن ایستاد و مقاومت کرد. امین و سعید در دوران خامی زندگی به جبهه می‌روند و در اسارت به اوج پختگی در زندگی می‌رسند. نویسنده در پرداخت داستان از زبان طنز کمک گرفته تا مخاطب را خیلی درگیر مصائب جنگ و اسارت نکند. تأثیر طنز در این داستان آنقدر زیاد است که حتی نام رمان هم کنایه‌ای طنزآمیز دارد به خصوصیات رفتاری راوی اول داستان، یعنی امین هر وقت دچار استرس و نگرانی می‌شود سکسکه‌اش شروع می‌شود که گاهی هم موجب دردسر‌هایی برای او می‌شود.

از ویژگی‌های انکارناپذیر این داستان، نگاه اقلیم‌گرایانه نویسنده آن است. اکبرپور از آنجا که خود اهل استان فارس است، وقتی قصه دو نوجوان شیرازی را روایت می‌کند، بر زمان و مکان، آداب و سنن و چگونگی گویش‌ها و لهجه‌ها و تکیه‌کلام‌های بومی هم توجه دارد و این از نکات محوری و مثبت داستان است که نویسنده به راحتی از آن عبور نکرده است: «روی زانو نشسته بودم که ناگهان بهروز بلند شد و سر و صورتم را بوسید و گفت: چی شده کاکا؟ چرا قیافت به جن‌زده‌ها می‌بره؟ می‌بینی که هر دوتامون زنده هستیم و این دو تا قلچماق رو اسیر کردی...» (صفحه ۵۲) یا در جایی دیگر که راوی داستان می‌گوید: «خودم جوابش دادم و از بهروز هم همین سؤال را پرسیدم» (صفحه ۷۰). در جمله نمونه دوم که آوردم، نویسنده کلمه (را) حذف کرده است تا بومی بودن گفتار را لحاظ کرده باشد، اما با این حال نویسنده باید آگاه باشد که از گویش‌ها و تکیه‌کلام‌های بومی فقط باید در دیالوگ‌ها استفاده کند، اگر او در پرداخت داستان هم بخواهد بومی‌نویسی کند باید مراقب باشد که جمله‌اش دچار اشکال نگارشی نشود، چون علاوه بر این احتمالش زیاد است که مخاطبی که با آن نوع زبان آشنایی زیادی ندارد در فهم داستان دچار مشکل شود. نویسنده در بسیاری از جملات، کلمه (را) را که یک نشانه مفعولی در زبان فارسی است، به کار نبرده که اشتباه است: «هر چه دستم [را]تکان می‌دادم باز دستش را سایه‌بان چشمش کرده و خیره شده بود به حوالی جیپ سوخته...» (صفحه ۴۲). هر چند در این جمله توصیفی، کلمه (حوالی) هم اضافه است. رمان «لحظه‌های سکسکه» در ۱۴۶ صفحه منتشر شده است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار