کد خبر: 1040109
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۴:۳۰
سروصدا بی‌مهری ظالمانه‌ای است
پس ما سکوت را به خاطر کاری دوست داریم که انجام نمی‌دهد: ما را بیدار نمی‌کند، آزار نمی‌دهد و نمی‌کشد، اما چه کاری انجام می‌دهد؟ وقتی فلورانس نایتینگیل، سروصدا را «ظالمانه‌ترین بی مهری» خواند، بر نقطه مخالف آن نیز تأکید داشت: سکوت بخشی از محبت است و برای بیماران، به اندازه دارو یا بهداشت ضروری است. این باوری عجیب است، اما پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که درست است.

سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: شبی سرد در ماه مارس ۲۰۱۰، ۱۰۰ نفر کارشناس تبلیغات در رستوران سی‌هورث در هلسینکی فنلاند جمع شدند تا این کشور دور افتاده با مساحت متوسط را به مقصدی توریستی و مشهور در جهان تبدیل کنند. مشکل اینجا بود که فنلاند به کشوری بسیار آرام مشهور بود و از سال ۲۰۰۸، هیئت نمایندگان برند ملی به‌دنبال برندی بود که کمی سروصدا کند.


کارشناسان هنگام گلو تازه‌کردن، توانمندی‌های مختلف کشور خود را به بحث گذاشتند. این کشور دارای معلمانی استثنایی، بی شمار توت و قارچ وحشی و پایتخت فرهنگی سرزنده‌ای به اندازه نشویل، مرکز ایالت تنسی بود. این‌ها برای یک هویت ملی درست و حسابی کافی نبود. فردی پیشنهاد کرد که شاید سکوت چیز چندان بدی نباشد. این پیشنهاد آن‌ها را به فکر فرو برد.


چند ماه بعد، هیئت نمایندگان مجله‌ای منتشر کرد به‌نام «گزارش برند ملی.» این گزارش به چندین مضمون برجسته از جمله سیستم آموزشی مشهور فنلاند و مدرسه طراحی عملی پرداخت. یکی از مضامین کلیدی، چیزی کاملاً جدید بود: سکوت. در گزارش آمده بود که جامعه مدرن معمولاً به طور تحمل ناپذیری پر سروصدا و شلوغ به نظر می‌رسد. به گفته این گزارش، «سکوت یکی از منابع است» و می‌توان آن را مانند آب پاک یا قارچ وحشی تبلیغ کرد. «در آینده، مردم حاضر خواهند بود برای تجربه سکوت، پول خرج کنند.»


همین حالا هم مردم این کار را می‌کنند. در دنیای پرسروصدا سکوت مشتری دارد. هدفن‌های رفع کننده سروصدا با قیمت صد‌ها دلار به دست مصرف کننده می‌رسند. هزینه کلاس‌های مدیتیشن یک هفته‌ای سکوت گاهی به هزاران دلار می‌رسد. فنلاند به این نتیجه رسید که می‌توان عملاً از هیچ، چیزی ساخت.


در سال ۲۰۱۱، هیئت توریسم فنلاند مجموعه تصاویری از افراد تنها در جنگل‌های بکر را منتشر کرد و زیر آن نوشت: «لطفاً ساکت.» سایمن آنهولت، مشاور بین المللی «برندسازی ملی» جمله تبلیغی شوخ طبعانه‌ای پیشنهاد کرد: «حرف ممنوع، فقط عمل.» یکی از شرکت‌های ساعت سازی فنلاندی به‌نام رونکو نیز شعار خود را ساخت: «دست ساز در سکوت فنلاند.»


اوا کیویرانتا، مدیر رسانه اجتماعی وب‌سایت VisitFinland. com می‌گوید: «تصمیم گرفتیم به جای اینکه بگوییم کشورمان خیلی خالی و ساکت است و اینجا هیچ کس راجع به هیچ چیز حرف نمی‌زند، آن را با آغوش باز بپذیریم و به چیز خوبی تبدیلش کنیم.»


سکوت، نقطه شروع عجیبی برای کمپینی تبلیغی است. هر چه باشد، سکوت را نمی‌توان سنجید یا ثبت و صادر کرد. نمی‌توان آن را خورد، جمع کرد یا بیرون ریخت. کمپین فنلاند این سؤال را به وجود می‌آورد که سکوت واقعاً چه اثرات ملموسی دارد، علم به بررسی این مطلب پرداخته است. در سال‌های اخیر، پژوهشگران بر قدرت عجیب سکوت برای آرام کردن بدن، بلندکردن صدای اندیشه‌های درونی و توازن رابطه ما با دنیا تأکید کرده اند. این یافته‌ها همان جایی آغاز می‌شود که انتظارش را داریم: با سروصدا.


کلمه سروصدا (noise) دارای ریشه‌ای لاتین به یکی از دو معنی تهوع یا درد است. به‌گفته هیلل شوارتس مورخ، حتی افسانه‌ای در بین النهرین وجود دارد که در آن خدایان از سروصدای انسان‌های زمینی چنان به خشم می‌آیند که شروع به قتل عام انسان‌ها می‌کنند. (شهرنشینانی که همسایه‌های پرسروصدا دارند، حتماً درک می‌کنند، اما امیدواریم زیادی درک نکنند.)


شوارتس در کتاب خود تحت عنوان «سروصداکردن: از بابل تا انفجار بزرگ و فراتر» می‌نویسد که نفرت از سروصدا باعث شده تا در طول تاریخ، افرادی به حمایت جانانه از سکوت بپردازند. فلورانس نایتینگیل، پرستار و مصلح اجتماعی انگلیسی، در سال ۱۸۵۹ می‌نویسد: «سروصدای غیرضروری، ظالمانه‌ترین بی مهری‌ای است که می‌توان به مریض و سالم تحمیل کرد.» به گفته نایتینگیل، هرگونه سروصدای نامحتاطانه یا هر شوخی پیش پا افتاده‌ای می‌تواند عامل اضطراب، پریشانی و بی خوابی برای بیماران در حال بهبودی باشد. او حتی به سخنرانی‌ای استناد می‌کند که «سروصدا‌های ناگهانی» را یکی از عوامل مرگ‌ومیر میان کودکان بیمار به حساب می‌آورد.


جالب اینجاست که پژوهش‌های اخیر، برخی از ادعا‌های جانانه نایتینگیل را تأیید می‌کند. در اواسط قرن بیستم، متخصصان امراض مسری رابطه‌ای میان فشار خون بالا و منابع همیشگی سروصدا همچون بزرگراه‌ها و فرودگاه‌ها یافتند. پژوهش‌های بعدی به‌نظر سروصدا را با افزایش بی خوابی، بیماری قلبی و وزوز گوش مرتبط می‌دانند. (این‌دست پژوهش‌ها بود که مفهوم دهه شصتی «آلودگی صوتی» را به وجود آورد، اصطلاحی که سروصدا‌های گذرا را به‌نوعی سمی و دارای اثرات بلندمدت به شمار می‌آورد.)


مطالعات روان‌شناختی انسان به تبیین این امر کمک می‌کند که چرا پدیده‌ای نامرئی، می‌تواند چنین اثر فیزیکی قابل توجهی داشته باشد. امواج صدا، استخوان‌های گوش را به لرزه درمی آورند و این استخوان ها، حرکت را به حلزون گوش منتقل می‌کنند. حلزون گوش، لرزه‌های فیزیکی را به پیام‌های الکتریکی تبدیل می‌کند و به مغز می‌فرستد. بدن حتی هنگام خواب عمیق، فوراً و شدیداً به این پیام‌ها واکنش می‌دهد. پژوهش‌های روانشناسی عصب شناختی نشان می‌دهد که سروصدا ابتدا آمیگدال‌ها را فعال می‌کند. آمیگدال‌ها خوشه‌هایی از نورون‌ها هستند که در لوب گیج‌گاهی مغز قرار داشته و مسئول شکل گیری حافظه و احساسند. این فعال‌سازی باعث ترشح فوری هورمون‌های استرس همچون کورتیزول می‌شود. افرادی که در محیط‌های دائماً پرسروصدا زندگی می‌کنند، معمولاً دچار افزایش مزمن هورمون‌های استرس هستند.


همان‌طور که صدای صد‌ها ماشین تکی، روی هم جمع شده و دیواری آزارنده از سروصدای زمینه را به وجود می‌آورند، اثرات فیزیکی سروصدا نیز انباشته می‌شوند. در سال ۲۰۱۱، سازمان جهانی سلامت تلاش کرد موانع سلامت را در اروپا به صورت کمی بسنجد. این سازمان به این نتیجه رسید که در سال، ۳۴۰میلیون شهروند اروپای غربی (تقریباً برابر با جمعیت ایالات متحده)، یک‌میلیون سال از عمر سالم خود را به خاطر سروصدا از دست می‌دهند. این سازمان حتی استدلال می‌کند که ۳‌هزار مورد مرگ به‌دلیل بیماری قلبی، ریشه در سروصدای زیادی دارند.


پس ما سکوت را به خاطر کاری دوست داریم که انجام نمی‌دهد: ما را بیدار نمی‌کند، آزار نمی‌دهد و نمی‌کشد، اما چه کاری انجام می‌دهد؟ وقتی فلورانس نایتینگیل، سروصدا را «ظالمانه‌ترین بی مهری» خواند، بر نقطه مخالف آن نیز تأکید داشت: سکوت بخشی از محبت است و برای بیماران، به اندازه دارو یا بهداشت ضروری است. این باوری عجیب است، اما پژوهشگران به این نتیجه رسیده اند که درست است.


«لطفاً ساکت» یکی از محبوب‌ترین مضامین در برندسازی فنلاند و یکی از پرطرفدارترین صفحات وبسایت VisitFinland. com از آب درآمده است. شاید سکوت به این دلیل مشتری دارد که معمولاً آن را چیزی ملموس به حساب می‌آوریم، چیزی که به آسانی می‌شکند؛ مثل چینی یا شیشه، چیزی ظریف و ارزشمند. ویکمن زمانی را به یاد می‌آورد که تجربه نادر سکوت مطلق را حس می‌کرد. او در جنگل‌های بکر فنلاند، گوش هایش را تیز می‌کرد تا ضعیف‌ترین صدا‌های حیوانات یا باد را بشنود. او می‌گوید: «عجیب است که چطور تغییر می‌کنید. تمام قدرت دست شماست: می‌توانید حتی با کوچک‌ترین صدا هم سکوت را بشکنید، اما می‌بینید که دوست ندارید این کار را کنید. سعی می‌کنید تا جایی که ممکن است ساکت باشید.»


نقل و تلخیص از: وب سایت ترجمان
/ نوشته: دن یل ای. گروس/ ترجمه: علیرضا شفیعی‌نسب/تلخیص: سیمین جم
/ مرجع: نوتیلوس

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار