سرویس بین الملل جوان آنلاین: رژیم صهیونیستی از سال ۲۰۱۸ تا کنون با بحران تشکیل دولت مواجه بوده است، به گونهای که در انتخابات پارلمانی هیچ یک از دو حزب اصلی اسرائیل موفق به کسب اکثریت کرسیهای پارلمان نشدهاند. حال باید دید در انتخابات پیش رو (سوم فروردین ۱۴۰۰) که پس از انحلال دولت ائتلافی نتانیاهو-گانتس برگزار خواهد شد آیا هرج و مرج از نظام سیاسی این کشور رخت خواهد بست یا کماکان با انتخاباتهای دیگری روبهرو خواهیم بود.
رژیم اشغالگر قدس به سال ۱۹۱۷ طی اعلامیه بالفور، بر بنیاد جنبش صهیونیسم که با هدف تشکیل کشوری برای یهودیان در خاورمیانه فعالیت مینمود، موجودیت خود را در عرصه بینالمللی به عنوان یک دولت اعلام نمود؛ اجتماعی که بر پایه مذهب شکل گرفته و مردمان آن از ملیتهای گوناگونی دورهم جمع شدهاند، سرانجام در سال ۱۹۴۸ با اشغال سرزمینهای فلسطین اعلام موجودیت کرد. از آن زمان تا کنون منازعات بسیاری در عرصه داخلی و بینالمللی برای این کشور رخ داده است. در امور داخلی همواره مرزبندیها و درگیریهای سیاسی شدیدی جریان داشته که سیر عملکرد دولتهای آن را تضعیف و در مواردی سبب انحلال آنها شده است. این مسئله طی سال گذشته تبدیل به چالش و بنبست سیاسی مهمی در اسرائیل شد که در نهایت طی ائتلافی بین نتانیاهو و گانتس کابینه ائتلافی شکل گرفت. اما پس از مدت کوتاهی اخباری مبنی بر اختلاف جدی بر سر بودجه ۲۰۲۰ میان گانتس و نتانیاهو و تصمیم بر انحلال کابینه ائتلافی شنیده شد و در نهایت کنست یا همان پارلمان اسرائیل روز سوم دی ماه بعد از اتمام مهلت تعیین شده برای تصویب بودجه، منحل و کار به برگزاری یک انتخابات دیگر در فروردین ماه پیش رو کشیده شد. در این میان شیوع افسارگسیخته مبتلایان به ویروس کرونا و پیامدهای اقتصادی آن، با وجود آغاز واکسیناسیون سراسری و بازگشایی کسب و کارها، در کنار فساد مالی نتانیاهو و سوءمدیریت، خشم مردم را به همراه داشته و خواستار استعفای وی شدهاند.
باید دانست که نقشآفرینان اصلی در سیاست اسرائیل احزاب هستند که مهمترین آنها حزب کارگر (تعلقات ناسیونالیستی ملایم و طرفدار جدایی دین از سیاست)، لیکود (تعلقات ناسیونالیستی افراطی)، مفدال (تعلقات ملی-مذهبی)، شاس (تعلقات مذهبی-دینی صرف)، مرتص (تعلاقات سکولار و تکثرگرایانه)، کادیما و احزاب عرب میباشند. این احزاب همواره تلاش دارند سهم بیشتری از پارلمان رژیم صهیونیستی یا همان کنست را به دست بیاورند. هر حزبی که نزدیک به دو درصد آرا را به دست بیاورد میتواند وارد کنست شود و به این ترتیب احزاب سیاسی برای ایجاد دولت به ۶۱ کرسی از ۱۲۰ کرسی کنست نیاز دارند و در غیراین صورت دولت ائتلافی تشکیل میدهند. این مهم میان نتانیاهو، رهبر حزب لیکود با بنیگانتس، فرمانده پیشین ارتش این کشور و رهبر لیست «آبی و سفید» بر سر تشکیل یک دولت ائتلافی رخ داد که توافق شده بود نخستوزیری برای مدت زمان مساوی میان آنها تقسیم شود.
نظرسنجیها نشان میدهند نتانیاهو به دلایل متعددی از جمله مدیریت ناکارآمد در جریان همهگیری کرونا و به ویژه فساد مالی گسترده تعداد زیادی از آرای رأی دهندگان لیکود را از دست داده است. این در حالیست که مخالفان نتانیاهو طی هفت ماه گذشته موجی از اعتراضات خیابانی و به دنبال آن نارضایتی را ایجاد نمودند. اعتراضاتی که طی آن هزاران اسرائیلی در خیابانها با اعلام فساد مالی نتانیاهو و نحوه عملکردش در مدیریت بحران کرونا و تبعات اقتصادی ناشی از آن، خواستار کنارهگیری او شدند. از سوی دیگر گانتس نیز با فاصله گرفتن از تعهد خود به طرفدارانش مبنی بر کار نکردن زیر چتر نتانیاهو، بسیاری از آرای خود را از دست داده است. در این راستا بود که آلوف بن، سردبیر روزنامه هاآرتص نوشت: «دوران فعالیت سیاسی بنیگانتس به پایان ناگوار خود نزدیک شده، تو برای پیوستن به دولت نتانیاهو رأی مخالفان او را دزدیدی و آنچه شایسته اش بودی را دریافت کردی.»
در این میان یک رقیب جدی علیه نتانیاهو در اردوگاه راستگرایان صهیونیستی خودنمایی میکند؛ «گیدئون ساعر»، یکی از وزرای پیشین رژیم صهیونیستی و عضو راستگرای لیکود که پس از جدایی از آن، حزب خود را شکل داد و تلاش کرد جای نتانیاهو را بگیرد. ساعر ضمن اعتراف به از میان رفتن مشروعیت دولت در اذهان عمومی جامعه، به دلیل غرور و تکبر و خودخواهی نتانیاهو، او را متهم به استفاده از منصب نخستوزیری جهت رهایی از اتهامات فساد مالی دانست. همچنین نفتالی بنت، وزیر دفاع پیشین و از رهبران حزب راست افراطی، یکی دیگر از رقبای نتانیاهو است. انتقادهای شدید بنت از نحوه مدیریت جامعه در زمان کرونا توسط نتانیاهو باعث افزایش محبوبیت او شده است. لیبرمن نیز یکی دیگر از راستگرایان افراطی است که به شدت علیه سیاستهای نتانیاهو موضع گرفته است. به هر حال، اتحاد این سه فرد در انتخابات پیش رو که همگی از یک جناح هستند، هم حزبی دیگرشان یعنی نتانیاهو را از منصب نخستوزیری دور خواهد کرد. در این راستا «شلزینگر» در روزنامه رایگان اسرائیل که حامی نتانیاهو است، مینویسد: «تاکنون به یک رخداد ساده در مبارزات انتخاباتی عادت داشتیم: راستگرایان و چپها علیه همدیگر، اما اکنون راستگرایان علیه همدیگر صف بستهاند.»
با توجه به موارد ذکر شده، میتوان دید که رژیم صهیونیستی از نظر داخلی، جامعهای است چندملیتی که حول مذهب به گونهای شکننده گرد هم آمدهاند، چند دستگی سیاسی گستردهای در میان آنها وجود دارد و در مدت اخیر ناکارآمدی و سوءمدیریت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن سبب ساز گسست بیشتری در میان آنها شده است. از ابتدای تاریخ تشکیل این رژیم، چنین گسستهایی که عمدتاً منشأ داخلی دارند وجود داشته است و دولتمردان اسرائیلی سعی در مدیریت آن با استفاده از شرایط بینالمللی داشتهاند. به این ترتیب آنها همواره با دشمنسازی بیرونی، چندپارگیهای داخلی را برای مدتی مسکوت کردهاند. نمونه دشمنسازی اعراب، حکومت بعث عراق و اکنون جمهوری اسلامی ایران در قالب این خط مشی تعریف میشوند.
گسست روزافزون اتحاد درونی رژیم صهیونیستی، تحولات کنونی و پیش روی اسرائیل به دلیل فساد و سوءمدیریت سیاستمدارانش، گسست فزاینده در جامعه چندپاره این کشور را نشان میدهد. خشونتهای خیابانی اخیر به دلیل تبعات اقتصادی- بهداشتی ناشی از کرونا، موج بیکاری نزدیک به ۳۰ درصد و فساد نتانیاهو، نشان از شرایط بحرانی درون رژیم صهیونیستی است و حاکی از آن است که انتخابات پیش رو نیز همانند انتخابات قبل، منتهی به ایجاد یک دولت ائتلافی شکننده شود.