تکلیف فوتبال چند روز دیگر روشن میشود. فوتبالی که سرنوشت آن دست اعضای مجمع فدراسیون است. نفراتی که بدون شک آینده فوتبال این کشور به دست تکتک آنهاست و به نامی که در روز رأیگیری در صندوق انداخته میشود بستگی دارد. رأیهای حائز اهمیتی که لابیها برای گرفتن آنها از مدتها قبل آغاز شده است، چه از سوی آنهایی که در رأس امور بودند و با مهندسی انتخابات هیئتهای فوتبال استانها برای بالا بردن رأی خود تلاش کردند و چه از طرف کسانی که برای به دست گرفتن امور کاندیدا شدهاند و روشهای خاص خود را دارند برای تغییر رأی اعضای مجمع و گرفتن آن.
بیتردید کاندیداهای فدراسیون برای گرفتن رأی اعضای مجمع به هر دری میزنند. این را میتوان از شعارهایی خوشآب و رنگی که این روزها میدهند، دریافت. وعدههایی جذاب و دلفریب که پرواضح است جز برای فریب افکار عمومی نیست، چراکه اکثر آنهایی که این روزها برای رسیدن به مسند قدرت در فدراسیون فوتبال تلاش میکنند، پیشتر در گوشه و کنار این فوتبال مشغول بودند، اما مدیریت آنها کوچکترین شباهتی به شعارهایی که امروز به زبان میآورند، ندارد. شعارهایی که البته بعید است تأثیری در تغییر نظر افکار عمومی داشته باشد، اما آیا برای تغییر رأی اعضای مجمع نیز به همان اندازه بیاثر است؟
سرنوشت فوتبال را نه رئیسی که نامش دهم اسفندماه از صندوق رأیگیری بیرون میآید که تکتک اعضای مجمع فدراسیون فوتبال است که مینویسند. نفراتی که این روزها دیدارهای متعددی با کاندیداهای فدراسیون دارند و انتظار میرود که بعد از تجربه و مشاهده مشکلات عدیده فوتبال ایران و ضربههای جبرانناپذیری که بر پیکره آن وارد شده، دهم اسفندماه با تأمل، تفکر و در نظر گرفتن مصلحت فوتبال ایران و نه به دلیل توافقاتی که با کاندیداها کردهاند، رأی خود را داخل صندوق بیندازند.
فوتبال ایران طی سالهای گذشته به واسطه حضور مدیران نالایق و بیکفایتی که به هیچ یک از شعارهای خود عمل نکردند و هر گامی که برداشتند در مسیر نابودی فوتبال این کشور بوده، ضربههای مهلکی را متحمل شده که آخرین نمونه آن پرونده شرمآور ویلموتس بلژیکی است که علاوه بر گذاشتن هزینهای هنگفت روی دست فوتبال، کار صعود تیم ملی به جام جهانی را نیز بعد از دو صعود پیدرپی و مقتدرانه نیازمند یک معجزه کرده است. این تازه گوشهای از نتایج حضور افراد نالایق در رأس فدراسیون فوتبال است. افرادی که تکرار حضور آنها تیشه به ریشه فوتبال میزند، از اینرو انتظار میرود اعضای مجمع فدراسیون که شاهد تکتک اتفاقهای ناگواری که طی این سالها برای فوتبال ایران رخ داده بودند، اینبار به دنبال به قدرت رساندن شخصی باشند که گره از مشکلات فوتبال باز کند و در راستای موفقیت و سربلندی آن گام بردارد و به واسطه لابیها و وعدههایی که گرفتهاند بار دیگر شخصی را برنگزینند که به واسطه ناکارآمدیهایش کمر به نابودی فوتبال این مرز و بوم ببندد.
تصمیمگیری بین منافع شخصی است و منافع ملی. یک رأی میتواند منافع شخصی رأیدهنده را تأمین کند و او را به سرمنزل مقصود برساند، اما همان رأی اگر با اندکی تفکر، انصاف و رعایت مصلحت فوتبال به صندوق انداخته شود، میتواند آینده و سرنوشت فوتبال ایران را دستخوش تغییر کند. تغییراتی که بدون تردید در درازمدت منفعتی بیشتر را در پی خواهد داشت، آن هم نه فقط برای فوتبال که حتی برای تکتک رأی دهندگان، چراکه انتهای مسیری که به درستی انتخاب شود جز موفقیت نخواهد بود، حتی اگر مسیر پرتلاطم و سنگلاخی باشد و این چیزی نیست که اعضای مجمع فدراسیون فوتبال از آن بیاطلاع باشند.
حرف زیاد است؛ وعده هم همینطور، اما تشخیص دادن اینکه کدام یک شعار است و به زودی به دست فراموشی سپرده میشود و کدام یک واقعیتی که میتواند آینده فوتبال ایران را بسازد، کار سختی نیست. حداقل با تجربیاتی که تکتک اعضای مجمع فدراسیون فوتبال از سالها حضور در این رشته ورزشی کسب کردهاند، به همین دلیل مهم هم انتظار میرود که انتخاب آنها در مسیر سازندگی برای فوتبال باشد، نه راهی که با خالی کردن جیب مردم و پر کردن جیب عدهای معدود، فوتبال ایران را به تباهی و نابودی بکشاند. درست مثل مسیری که طی چند سال اخیر طی شده و نتیجه آن امروز به وضوح قابل مشاهده است!