سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: اگر یادمان نرفته باشد، سه سال پیش در چنین روزهایی بود که تعدادی از دراویش گنابادی در محله پاسداران تهران دست به آشوب و اغتشاش دنبالهدار زدند. در جریان همین قانونشکنیها بود که روز ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ سه تن از پرسنل نیروی انتظامی توسط عوامل آشوبگر به شهادت رسیدند. محمدعلی بایرامی یکی از این شهدا بود که هنگام شهادت تنها ۲۰ سال داشت. یادکرد این شهید والامقام را به مناسبت ۳۰ بهمن سومین سالروز شهادتش در پیش دارید.
منطقه پرشهید
منطقه ۱۷ با وجود بیش از ۴ هزار شهید، مدتهاست که به عنوان دارالشهدای تهران شناخته میشود. این منطقه به دلیل بافت مذهبی و انقلابیاش، از وقایع پیروزی انقلاب گرفته تا دفاع مقدس و دفاع از حرم، بارها و بارها شاهد شهادت جوانان و فرزندان خود بوده است. شهید محمدعلی بایرامی نیز یکی دیگر از شهدای این منطقه است که ۳۰ بهمن ۹۶ در فتنه دراویش گنابادی به شهادت رسید.
محمد متولد سال ۱۳۷۶ بود. به تازگی نامزد کرده بود و میخواست مقدمات مراسم ازدواجش را فراهم کند که دست سرنوشت به جای حجله دامادی او را راهی حجله شهادت کرد. مرسل بایرامی پدر شهید که بازنشسته نیروی هوایی است میگوید: «ما سه دختر داشتیم. با نذر و نیاز از خدا یک فرزند پسر خواستیم. خدا یک پسر پاک و زیبارو به ما داد. اما این پسر امانتی بود که باید ۲۰ سال در کنار ما زندگی میکرد چراکه خدا او را به بهترین وجه از ما پس گرفت.»
نامزدی ۴۰ روزه
شهید بایرامی از نیروهای تازه جذب شده پلیس بود. تنها یک سال و ۲۱ روز از خدمتش میگذشت که به شهادت رسید. چون اهل خانواده و زندگی سالم بود، یک سال پس از عضویتش در نیروی انتظامی به خواستگاری دختر یکی از اقوامشان رفت. مادر شهید در این خصوص میگوید: فقط ۴۰ روز از نامزدی پسرم میگذشت. همسر محمد از اقواممان است. با وجود آنکه خواهرم و یکی دیگر از اقوام نزدیکمان تازه مرحوم شده بودند، پدر خانم محمد اصرار کرد زودتر تکلیف این دو جوان را روشن کنیم. مقدمات عقدشان سریع فراهم شد. محمدم در طول این ۴۰ روز بیشتر از دو، سه بار عروسش را ندید. یک روز دو ساعت در خانه همسرشان مهمان بودیم و این اواخر هم عروسم را دو روز به خانهمان آوردم تا خریدهایمان را انجام دهیم. همین دو بار توانست چند ساعتی همسرش را ببیند و بعد هم پسرم به شهادت رسید.
آرزوی دفاع از حرم
شهید بایرامی پیش از آنکه به عضویت نیروی انتظامی درآید، از بسیجیهای فعال شهرک توحید، محل سکونت سابقشان بود. چون پدرش از کارکنان نیروی هوایی بود، آنها بیش از ۱۰ سال در این شهرک زندگی میکردند.
از رهگذر حضور در بسیج، فعالیت در مسجد و سپس کار در نیروی انتظامی بود که محمدعلی با مفاهیمی، چون ایثار و شهادت عجین شد و در وجودش، آرزوی شهادت داشت. به همین خاطر در موسم دفاع از حرم، دوست داشت به عنوان داوطلب در این جبهه حضور داشته باشد. پدر شهید میگوید: پسرم دوست داشت مدافع حرم شود. میگفت اگر اجازه بدهند برای دفاع از حرم راهی میشوم، اما محل کارش اجازه نمیدادند او برای دفاع از حرم برود. مسئولانش میگفتند حضور در قامت یک پلیس و تأمین نظم و امنیت، چیزی از حضور در جبهه دفاع از حرم کم ندارد.
شهید مدافع امنیت
قسمت بود که محمدعلی به جای شهادت در جبهه دفاع از حرم، در جبهه تأمین نظم و امنیت و آرامش به شهادت برسد و خون پاکش در محله پاسداران تهران توسط عدهای درویش آشوبگر بر زمین بریزد.
روز ۳۰ بهمن ۱۳۹۶ او و همرزمانش برای تأمین امنیت به محل تجمع و اغتشاش دراویش رفته بودند که در جریان درگیریهای پیش آمده، یکی از دراویش که حالا معدوم شده و مدهاست به سزای عملش رسیده، با اتوبوس به صف مأموران نیروی انتظامی حمله کرد و محمد و دو همکار دیگرش را مظلومانه به شهادت رساند.
روز ۳۰ بهمن ۱۳۹۶، محمدعلی بایرامی به آرزویش که شهادت بود رسید. او راهی را که پدرش سالها پیش به عنوان یکی از کارکنان نیروی هوایی در دفاع مقدس طی کرده بود ادامه داد و، چون اخلاص در عمل و نیت داشت، توانست ره صد ساله را یکشبه بپیماید و مدال شهادت را خیلی زود به گردن بیاویزد و آسمانی شود.