سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: «اسکورت» نام رمانی از علیرضا اخلاقی است که در آن به شرح وقایع یکی از مهمترین و تاریخیترین عملیاتهای ارتش نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. ماجرای داستان اسکورت الهام گرفته از عملیات هفتم آذرماه ۱۳۵۹ است؛ روزی که پرسنل غیور نیروی دریایی ارتش در یک عملیات حساب شده و دقیق در منطقه خلیج فارس، با رمز «مروارید» موفق شدند چند ناوچه موشکانداز و تعداد زیادی کشتی جنگی و دو تا از سکوهای بزرگ نفت عراق را منهدم کنند و از کار بیندازند و صدام و دارودستهاش را در شوک بزرگی فرو ببرند. این عملیات مهم که دستمایه رمان اسکورت شد، دو دستاورد بزرگ داشت؛ اول اینکه کشتیهای تجاری و نفتکشهای ما تا مدتها از شر شلیکهای بیامان موشکاندازهای عراقی راحت شدند و دوم اینکه صدور نفت دولت عراق از طریق دریا کاملاً قطع شد.
نویسنده داستان که خود از پرسنل نیروی دریایی ارتش بوده و آن لحظات پر از بیم و امید را از نزدیک لمس کرده، با مدد از خاطرات خودنوشت و به یاری تخیل و تکنیکهای داستانی توانسته است سختترین لحظههای عملیات مروارید را روی کاغذ ثبت کند. داستان از زمانی شروع میشود که کشتیهای ما برای رساندن کالاهای غذایی و مایحتاج روزانه مردم، خصوصاً به اهالی جنوب کشور و حمل سوخت و همچنین مهمات جنگی، به صورت کاروانی و گروهی از اسکله بندرعباس به سمت بندرامام خمینی (ره) حرکت میکنند.
ارتش عراق که از طریق مرزهای دریایی شناورهای ما را رصد میکند هر روز و هرشب با شلیکهای مداوم موشکهای پیشرفته خود سعی دارد مانع تردد کشتیهای ما شود، هر چند فرمانده نیروی دریایی طبق نقشهای هوشمندانه به خاطر اینکه کشتیهای ما از حملات عراقیها در امان بمانند تعدادی از افسران زبده نیروی دریایی را به همراه چندقایق وکشتی، مسئول حراست و مراقبت از شناورهای ما میکند تا از تیررس حملات موشکی و هوایی بعثیها در امان بمانند.
اما در این ترددهای خطرناک و حیاتی تعدادی از نیروهای ما به شهادت میرسند تا اینکه بالاخره با تصمیمی که فرماندهان نیروی دریایی و زمینی ارتش میگیرند، با اجرای عملیات «مروارید» تمام سیستمهای تهاجمی دشمن را از کار میاندازند و این اولین شکست ارتش بعث از نیروهای دریایی ما بوده است. نویسنده با شخصیتپردازی و توصیفات لحظهای و ایجاد کشش و تعلیق در رمان، مخاطب را تا آخر داستان با خود همراه میکند، اما در گوشههایی از رمان تأکید نویسنده برای نشان دادن رویدادهای واقعی این رمان و حتی استفاده از یادداشتهای تاریخدار، باعث شده ساختار داستان به خاطره بیشتر شباهت پیدا کند تا یک رمان: «سوم آذرماه نیروهای عملکننده برای شروع عملیات مروارید آمادهاند، اما به دلیل نامساعد بودن هوا مجبورند با سه روز تأخیر وارد عمل شوند. ساعت۱۴ ششم آبان ماهنامه موشکانداز «پیکان» از سکو خارج نمیشود. سه فروند بالگرد با حفظ سکوت رادیویی کامل از «بوشهر» به سمت «گناوه» پرواز میکنند تا با تغییر مسیر سمت «البکر» را پیش بگیرند. ارتباط بیسیم ادامه دارد...». یکی دیگر از مشکلات پرداخت و نثر این داستان در بعضی از موارد، نگارش گزارشگونه کتاب است.
نویسنده برای گویا بودن بعضی از واژهها و اصطلاحات نظامی از گیومه استفاده کرده که داستان را شبیه گزارش کرده است، در صورتی که معمولاً گیومه برای برجسته کردن کلمات، در مقالات و یادداشتها و گزارشات مکتوب کاربرد دارد نه در داستانهای ادبی. با این تفاصیل میتوان گفت که کتاب «اسکورت» آمیختهای از داستان و خاطره است که نویسنده پیش روی مخاطب قرار داده است و توانسته با ایجاد لحظههای مهیج در دل داستان مخاطب را جذب کتاب کند تا با این رویداد تاریخی بیشتر آشنا شوند. این رمان از چند فصل متفاوت تشکیل شده است که در هرکدام از فصلها با گوشهای از حوادث آن روزهای تاریخی آشنا میشویم. اسکورت در ۳۳۲ صفحه توسط انتشارات حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش منتشر شده است.