سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: اینترنت پر است از عکس بچهها، در حال غذا خوردن، خندیدن، گریستن، خوابیدن یا حتی بیماری یا دستشویی رفتن. پدر و مادرها روزانه عکس فرزندانشان را در گروههای خانوادگی، شبکههای اجتماعی یا وبلاگها و جاهای دیگر منتشر میکنند. آنها پیش از آنکه کودکشان بتواند تصمیمی بگیرد، هویت مجازی او را هرطور که خودشان بخواهند میسازند، اما چنین کاری میتواند نتایج ناگواری داشته باشد، چه از نظر امنیتی و چه از نظر اخلاقی. در این زمینه آدریئِن لافرانس در وب سایت آتلانتیک مطلبی منتشر کرده و با ترجمه علیرضا شفیعینسب در وب سایت ترجمان بازنشر شده است. با اندکی تلخیص و پیرایش مطلب را میخوانید.
حق حریم خصوصی کودک را نادیده نگیریم
بله، تمام آن عکسهای فیسبوک زیبا و جذاب هستند، اما آیا میدانید آنها چگونه بر زندگی کودکان تأثیر میگذارند؟ در وب، بچهها همانند گربهها همهجاهستند. اکثر کودکان دوساله در امریکا- طبق یکی از بررسیها در سال ۲۰۱۰، بیش از ۹۰ درصد آنان- اکنون در فضای مجازی حضور دارند. بیش از ۸۰ درصد از کودکان زیر دو سال امروز در رسانههای اجتماعی نیز حضور دارند. بسیاری از کودکان نخستین حضور خود را در اینترنت بهصورت لکههای خاکستری پراکنده روی عکسهای فراصوت تجربه میکنند که حتی پیش از تولد آنها در صفحات فیسبوک قرار داده شده است. گاهی اوقات، این کودکان ممکن است پس از پشت سرگذاشتن دوران خردسالی دریابند که هویت مجازی آنها پیشاپیش تا حدود زیادی و بهطور معمول بهدست والدین آنها شکل داده شده است. با توجه به اینکه آنچه در فضای مجازی منتشر میشود قابلجستوجو و قابل اشتراکگذاری است و ماندگاری بلندمدت دارد، نقش دوگانه والد و ناشر پرسشهای بسیاری را درباره حریم خصوصی، رضایت و بهطور کلی رابطه والد با فرزند مطرح میسازد. درنتیجه محققان، پزشکان متخصص کودکان و دیگر حامیان حقوق کودک در مراحل آغازین طراحی پویشی در حوزه سلامت عمومی هستند تا توجه عموم را به امری جلب کنند که از دیدگاه آنان تعارضی ذاتی بین دو چیز است: «آزادی والدین در انتشار» و «حق کودک برای حفظ حریم خصوصی.»
امنیت کودکان خود را به خطر نیندازیم
استیسی اشتاینبرگ، استاد حقوق در لوین کالج دانشگاه فلوریدا و مدیر مرکز کودکان و خانواده در این دانشگاه، معتقد است: «بهندرت ممکن است والدین از روی غرضورزی و بدخواهی اطلاعات مرتبط با کودکان خود را با دیگران به اشتراک بگذارند، اما آنها ماندگاری و پیامدهای بالقوه این اطلاعات در فضای مجازی را مدنظر قرار نمیدهند.» برای مثال، بزرگسالان بهطور معمول در اعلامیههای تولد و دیگر پستهای خود در سایتهایی نظیر فیسبوک و اینستاگرام نام کودک و تاریخ تولد وی را ذکر میکنند. این کار کودکان را با خطر دزدی هویت و کودکربایی مجازی روبهرو میسازد، یعنی ممکن است کسی عکسهای کودکان فردی دیگر را بردارد و آنها را بهعنوان عکسهای کودک خود به نمایش بگذارد. برخی والدین اطلاعاتی لحظهبهلحظه درباره مکان کودکان خود منتشر میکنند که بهطور بالقوه ایمنی آنها را به خطر میاندازد. بزرگسالانی هم هستند که با نیت خوب، عکسهای کودکان خود را در انواع مختلفی از موقعیتهای صمیمانه بهسادگی در فضای مجازی به اشتراک میگذارند.
افراد ناشناس از عکس بچهها سوءاستفاده میکنند
اشتاینبرگ در مقاله خود با عنوان «اشتراکپروری؛ حریم خصوصی کودکان در عصر رسانههای اجتماعی» به ماجرای وبلاگنویسی اشاره میکند که عکسهایی از بچههای دوقلوی خود در حال یادگیری چگونگی رفتن به دستشویی منتشر میکند. اشتاینبرگ مینویسد: «این وبلاگنویس بعدتر متوجه میشود که افراد ناشناس به عکسها دسترسی پیدا و آنها را دانلود کرده، تغییر داده و در وبسایتی به اشتراک گذاشتهاند.» این مادر به دیگر والدین هشدار میدهد عکسهای کودکان خود را در حالت برهنگی در فضای مجازی منتشر نکنند، از امکانات جستوجوگر گوگل برای یافتن عکسهای بهاشتراک گذاشتهشده در فضای مجازی استفاده کنند و علاقه خود به وبلاگنویسی مادرانه را مورد بازبینی قرار دهند. این زن در مطلبی درباره این رخداد در سال ۲۰۱۳ در وبلاگ خود چنین مینویسد: «من مسئول بروز این رخداد هستم» و بدین شیوه به خوانندگان خود هشدار میدهد درباره آنچه در فضای مجازی منتشر میکنند، احتیاط به خرج دهند. «من این عکس را گرفتم و آن را به اشتراک گذاشتم. هیچکس جز من نباید سرزنش شود.»
فرآیند شکلگیری هویت کودک را تهدید نکنیم.
اما حتی انتشار عکسهای کودکان در گروهی خصوصی در فیسبوک یا حسابی حفاظتشده در اینستاگرام هم بدون خطر نیست. اشتاینبرگ در این مورد به من چنین میگوید: «در ارتباط با گروههای خصوصی، این احساس نادرست وجود دارد که تمام افراد گروه یکدیگر را میشناسند و منافع یکسانی را مدنظر دارند.» والدین و پرستاران باید اطمینان حاصل کنند که عکسهای کودکان را با افرادی به اشتراک میگذارند که نه آنها را دانلود میکنند، نه در اختیار دیگران قرار میدهند و نه به هر شیوه دیگری مورد سوءاستفاده قرار میدهند. آنها همچنین باید اطمینان حاصل کنند که افرادی میتوانند به عکسهای بهاشتراک گذاشتهشده از کودکان دسترسی داشته باشند، دارای چارچوبهای خصوصی مستحکمی باشند و همچنین افرادی باشند که بر دسترسی دیگر افراد به حسابهای رسانههای اجتماعی خود نظارت میکنند و... بسیاری از والدین بر این باورند که چارچوبهای خصوصی را میتوان بهعنوان حوزهای ایمن در نظر گرفت و بنابراین بهگفته اشتاینبرگ «آنها در بهاشتراکگذاشتن مطالب با مخاطبان مورد گزینش خود، احتیاط اندکی به خرج میدهند. اما در واقع حتی این مطالب نیز میتواند در دسترس مخاطبان بسیاری قرار گیرد.» پیامدهای این حجم عظیم از بهاشتراکگذاری از مسائل امنیتی بسیار فراتر میرود و مشخصههای پارادایمی جدید در فرزندپروری را تعیین میکند. والدین و پرستاران دیگر صرفاً نگهبان و مراقب کودکان نیستند، بلکه همچنین در بسیاری از موارد بهطور بالقوه پخشکنندگان اطلاعات درباره کودکان خود برای مخاطبان جمعی هستند. این حجم عظیم از بهاشتراکگذاری دارای منافع واضحی برای افراد است، مثل خانوادهها و دوستانی که از نظر جغرافیایی دور از هم هستند یا والدینی که بهمنظور کسب مشاوره از دوستان معتمد، جزئیاتی از زندگی کودکان خود را به اشتراک میگذارند. اما این مدل جدید همچنین میتواند احساس حاکمیت کودک بر چگونگی شکلگیری هویت خود را در معرض تهدید قرار دهد.
به کودکان خود برچسب نزنیم
سال گذشته، عکسی از خانوادهای در ایالت لوئیزیانا مناقشهبرانگیز شد؛ در این عکس، مادر و دو دختر خانواده روی دهان خود نوار چسباندهاند، پسربچهای انگشت شست خود را رو به بالا گرفته و پدر خانواده تابلویی را در دستان خود نگه داشته است. منتقدان در واکنش شدید به این عکس، آن را نشانگر تبعیض جنسیتی دانستند و نکوهش کردند. این رخداد یکی از خطرات اشتراکپروری را به ما نشان میدهد: سه کودک در این عکس حضور دارند که هیچیک از آنها نمیتواند این ردپای دیجیتالی را که خانواده آنها برای ایشان بر جای نهاده است، پاک کند. آیا این امری منصفانه در حق کودکان است؟ والدین مدام برای کودکان خود انتخابهایی ارزشمحور میکنند. شاید کودک خردسالی بخواهد از پوشیدن هرگونه لباس در زمین بازی خودداری کند، اما با وجود این، بزرگسالان خانه کودک را مجبور میکنند تا شلوار و پیراهن بپوشد. والدین حتی بر تن خردسالان لباسهایی میپوشانند که نشانگر طرفداری دوآتشه از وابستگیهای سیاسی است. بهگفته اشتاینبرگ، هیچ «معیار دقیق و روشنی» وجود ندارد که نشان دهد والدین چه وقت و به چه نحوی محقاند که عقاید خویش را از طریق کودکان خود ابراز نمایند. نبود چنین معیارهایی تا حدی توضیح میدهد که چرا از نظر فرهنگی، بهخصوص در ایالات متحده، به والدین حق بسیاری میدهند تا آنچه را درست میپندارند انجام دهند. با وجود این هنگامی که «تصمیمات هویتساز» برای سالها در فضای مجازی باقی میماند، بهطور بالقوه خودشکوفایی کودک را با مشکل روبهرو میکند. منظور تصمیماتی است که والدین آنها را اتخاذ میکنند و سپس بهنحوی در فضای مجازی منتشر میشود که دیگر نظارت آنان را ناممکن میسازد.
حریم خصوصی کودکان را به رسمیت بشناسیم
اشتاینبرگ مینویسد: «حامیان حقوق کودکان در حوزههای رفتاری و پزشکی اذعان دارند که سعادت کودک به تصورات سنتی از سلامت محدود نمیشود. در واقع، کودکانی که با احساس حاکمیت بر حریم خصوصی خود رشد میکنند و والدینشان از آنها حمایت و کمتر آنان را کنترل میکنند در زندگی موفقتر هستند. مطالعات نشان میدهد این کودکان، در مقایسه با کودکانی که در دوران کودکی از خودمختاری کمتری برخوردار بودهاند، در کل بیشتر احساس سعادت میکنند و رضایتمندی بیشتری از زندگی دارند. کودکان، برای آنکه در دوران جوانی و سرانجام بزرگسالی به موفقیت و شکوفایی دست یابند، باید بتوانند هویت خود را شکل دهند و خود به خویشتن فردی و اجتماعی خویش معنا بخشند. برخی میگویند رسانههای اجتماعی ما را به جهانی فراسوی حریم خصوصی وارد کردهاند که در آن، تصورات جوانان و انتظارات آنان از حریم خصوصی وجود خارجی ندارد. با وجود این ادعا، شواهدی در دست است که نشان میدهد نسل دیجیتال هنوز به حریم خصوصی خود در فضای مجازی اهمیت میدهد. در یکی از مقالات ارائه شده در بیستوچهارمین همایش بینالمللی شبکه جهانی اینترنت چنین اظهار شده است: «اکنون در فضای مجازی، حتی در بین کودکان، شاهد آن هستیم که رفتار کاربران بیشتر بهسوی حفظ حریم خصوصی گرایش دارد. اپلیکیشنهایی نظیر اسنپچت - که در آن بر خلاف اغلب ارتباطات دیجیتالی، از ماندگاری اطلاعات جلوگیری میشود- بین نوجوانان و جوانان بسیار پرطرفدار هستند، زیرا به کاربران اجازه میدهند لحظات صمیمانه خود را بهدور از اتفاقات ناگوار یا پیامدهای بلندمدت اپلیکیشنهای متنی ماندگار، به اشتراک بگذارند.»
احترام به نظر کودکان در اشتراک گذاری تصاویر
اشتاینبرگ از آکادمی پزشکی کودکان امریکا میخواهد بهترین راهکارها را در رابطه با بهاشتراکگذاری اطلاعات در فضای مجازی در اختیار والدین قرار دهد. راهکارهای استاندارد در این زمینه میتواند شامل موارد زیر باشد: اعطای «حق وتو» به کودکان در رابطه با اطلاعاتی که در فضای مجازی منتشر میشود؛ الزام گوگل برای هشدار به کاربر درمورد نام کودکان؛ خواندن، خواندن دقیق و نه صرفاً موافقت با خطمشی حفظ حریم خصوصی وبسایتها قبل از انتشار عکسها در آنها. از دیدگاه اشتاینبرگ این امری بسیار مهم است که به کودکان حق داده شود در رابطه با عکسها و نقلقولها و همچنین توصیف دستاوردها و چالشهای خود اظهارنظر نمایند و بگویند: «نه، بهاشتراکگذاشتن این مطلب کار درستی نیست.» او مینویسد: «کودکان در چهارسالگی، از هویت شخصی خود آگاهی پیدا میکنند. آنها در این سن کم، در دوستیابی و استدلال و مقایسه خود با دیگران توانایی دارند. والدینی که بهطور مرتب اطلاعات خود را در فضای مجازی به اشتراک میگذارند میتوانند با کودکان خود درباره اینترنت صحبت کنند و باید از آنها بپرسند که آیا مایلند دوستان و خویشاوندان از مطلب بهاشتراکگذاشتهشده اطلاع یابند.» از دیدگاه اشتاینبرگ، کودکان از اینکه «شنیده و درک شوند» سود خواهند برد، اما این امر محتمل به نظر میرسد که چنین گفتگوهایی همچنین کودکان را تشویق کند که درباره چگونگی تأثیر بهاشتراکگذاری اطلاعات در فضای مجازی بر زندگی خود بهطور نقادانه بیندیشند. پیشگرفتن این شیوه از تفکر از سنین پایین، کودکان را برای مدیریت رفتارهای خود در فضای مجازی در سنین بالاتر آماده میسازد. این شیوه از تفکر درباره انتشار مطالب در فضای مجازی بسیار سنجیدهتر از آن است که به کودکان بگوییم هرگز هیچ مطلبی را در فضای مجازی به اشتراک نگذارند.
چه چیزی ر ا در فضای مجازی به اشتراک نگذاریم؟
اشتاینبرگ پیوسته بر این موضوع تأکید دارد که او قصد ندارد والدین را از انتشار عکسها و مطالب درباره کودکان خود در فضای مجازی بازدارد. شاید کسی با انتشار مطالب درباره وضعیت پزشکی کودکی در یک وبلاگ، در پی ارائه یا جلب حمایت باشد یا در پی جذب کمک مالی برای پرداخت هزینههای درمانی کودک باشد. بهاشتراکگذاشتن عکسهای کودکان در فیسبوک راهی برای نزدیک ساختن خانوادههایی است که بسیار دور از یکدیگر زندگی میکنند. اشتاینبرگ میگوید: «من بهشدت حامی حقوق والدین هستم. بهاشتراکگذاشتن اطلاعات منافع بسیاری به همراه دارد... و دلایل بسیار معتبری نیز برای این کار وجود دارد. از اینرو، این موضوعی بسیار پیچیده است.»، اما باوجود این منافع بهاشتراکگذاشتن اطلاعات زیانهای محتمل آن را بیاهمیت نمیسازد. اشتاینبرگ میگوید: «واقعیت آن است که الگوریتمهای جستوجوی گوگل میتواند دادههای بهاشتراکگذاشتهشده از سوی والدین را در سالهای آینده آشکار نماید. ما نمیدانیم که کودکان ما با افزایش سن، چه اهدافی را مدنظر خواهند داشت.» او در ادامه چنین میافزاید: «نخستین نسل از کودکانی که در عصر رسانههای اجتماعی بزرگ شدهاند اکنون به سن بلوغ رسیدهاند و تازه در حال ورود به بزرگسالی و بازار کار هستند. مصلحت ما در آن است که در گفتگوهای خویش، برای یافتن بهترین راهکارهای پیشرو، آنها را بهعنوان حامیان حقوق کودکان به میز گفتگو دعوت نماییم.» از دیدگاه اشتاینبرگ، جمعبندی نهایی بحث در این جمله خلاصه میشود: «چیزی را که از بهاشتراکگذاشتن آن با عموم خودداری میورزید، در فضای مجازی به اشتراک نگذارید.»