جوان آنلاین: دکتر مجتبی همتیفر طی یادداشتی در کانال خود در پیامرسان «بله» نوشت: اخیراً شورای عالی انقلاب فرهنگی در مصوبهای برای ساماندهی وضعیت مهدکودکها با رویکرد تربیتی و یکپارچه کردن تولیگری تربیت پیش از دبستان، رأی به ایجاد ساختار جدیدی در ذیل وزارت آموزش و پرورش با عنوان «سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک» داده است. این مصوبه موافقانی داشته و برخی نیز به آن انتقاداتی را وارد کردهاند. از جمله نقدها ناکارآمدی وزارت آموزش و پرورش در انجام وظایف جاری و پیشبینی شکست این مصوبه است که خود قابل نقد است.
برخی نیز بر آن شدهاند که حل مسئله مهدکودکها نیاز به ایجاد ساختار جدید ندارد و این تصمیم خطاست. دراینباره چند نکته را میتوان مورد توجه قرار داد:
۱- لزوماً مشکلات و مسائل نظام تعلیم و تربیت با ایجاد ساختار جدید حل نمیشود یا لزوماً اصلاح ساختاری راهحل اصلی نیست، اما این نکته مطلق نیست و نباید خودش به یک اصل تبدیل شود.
۲- برای رفع مشکلات، گاهی ساختارهای نادرست قبلی باید حذف یا به طور اساسی اصلاح شوند که در بدنه نظام تعلیم و تربیت ایران، شورای عالی آموزش و پرورش از جمله این ساختارهاست.
۳- ساختار فعلی وزارتخانه به لحاظ ترکیب و روابط ساختاری، تناسب چندانی با اقتضائات و لوازم اجرای سند تحول ندارد. بازآرایی اجمالی صورت گرفته هم گرهی باز نکرده و البته ربطی هم به اجرای سند تحول نداشته است.
۴- تربیت دوره کودکی براساس سیاستهای کلی تحول در نظام آپ (ابلاغی رهبری در سال ۱۳۹۲) و راهبرد ۱۰ سند تحول، جزو وظایف وزارت آموزشوپرورش است. درحالیکه این وظیفه در محدوده پیشدبستانی آن هم به صورت غیرحداکثری دنبال شده است. پیش از این نیز، در ساختار وزارتخانه در حد یک دفتر در ذیل معاونت ابتدایی امور آن پیگیری میشد که در یکی دو سال اخیر، وضعیت همین دفتر هم مشخص نیست.
۵- خدمات و مراکز مرتبط با دوره کودکی با رویکرد تربیتی اقتضا میکند که جایی در وزارت آپ متولی این امر شود. در ساختارهای کنونی، چنین جایی وجود ندارد. از باب مدیریت، معاونت ابتدایی با وصفی که عرض شد، امور را بر عهده داشته است. با توجه به چالشهای توسعه سنی این بخش به دوره پیش از دبستان، به عنوان یک راهحل، گویا تأسیس سازمان متولی تعلیم و تربیت دوره کودکی روی میز قرار گرفته است.
البته صرف تأسیس این سازمان بدون توجه به اقتضائات پشتیبانی ماجرا و همچنین کمتوجهی به طراحی درست روابط درون وزارتخانهای و برونوزارتخانهای آن، مسئله مدنظر را حل نخواهد کرد و چه بسا تشدید هم بکند.
۶- طبیعتاً تأسیس یک سازمان جدید برای یک مأموریت جدید علاوه بر پیشبینی لوازم اجرایی، نیازمند روشن کردن و تدقیق روابط درون و برون وزارتخانهای است. در درون وزارت آپ، روابط این سازمان جدید باید با سازمانهای اصلی همچون سازمان پژوهش، سازمان نوسازی، دانشگاه فرهنگیان و پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش روشن شود؛ ضمن اینکه سازمانهای مذکور نیز باید مابهازای نیازهای سازمان جدید را در خود لحاظ کنند. بهطور مثال تقویت گروه آموزش پیشدبستانی در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی و چهبسا تعریف پودمانهای مرتبط با تربیت مربی کودک در دانشگاه فرهنگیان مورد انتظار است. پژوهشگاه نیز باید واحد پژوهشی مرتبط با تربیت دوره کودکی را برای پشتیبانی نظری از این سازمان تعیین نماید.
در بخش برون وزارتخانهای هم این روابط و مفصلهای ارتباطی باید لحاظ گردد. توجه به نقش خانوادهها و نهادهای دولتی و غیردولتی و عمومی و مردمی ذیربط در تربیت دوره کودکی در سطوح مختلف هم اهمیت دارد. جزئیات اخیر از جمله در اساسنامه سازمان توتک باید مورد توجه باشد.
۷- نکته مهم قابل ذکر اینکه وضع کنونی کشور ما به نحوی است که فقدان ساختار برای یک مأموریت به سمت کمتوجهی یا بیتوجهی میل میکند. البته وجود ساختار هم تضمینکننده توجه نیست! بنابراین از یک سو به نظر میرسد در میانمدت و تا اصلاحات ساختاری و فرهنگ اداری و مدیریتی کشور، تأسیس یک سازمان برای پیگیری مأموریت بر زمین مانده منطقی است. از سوی دیگر باید توجه داشت که صرف تأسیس پایان راه نیست و راهبری و تضمین شرایط تحقق مأموریت و پشتیبانی سیاستی و لجستیکی نیز بسیار ضرورت دارد.