کد خبر: 1035705
تاریخ انتشار: ۰۲ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۰:۴۱
مهدی سرتاج
در گذار از سینمای ایران پی خواهیم برد که سالیانی است ویروس کرونای مدیریتی، نفس سینمای ایران را گرفته است و مظلوم و بی‌یار و یاور گوشه‌ای در همین حواشی در آستانه یک رویداد مهم در انتظار جان تازه...
 
سینما، انقلاب، جشنواره و فجر واژه‌هایی است که این روز‌ها باز به رسم همه ساله بناست در کنار هم قرار بگیرند و جشن سینمای ایران را رقم بزنند.

به راستی پس از گذشت بیش از ۴۰ سال از انقلاب اسلامی چه تعریف مشخصی می‌توان از سینمای انقلاب ارائه داد و آیا تولیدات سینمای ایران برآمده از چنین تعریفی است که بخواهیم جشن سالانه هم برای آن بگیریم یا اینکه نام فجر برای چنین جشنواره‌ای و برگزاری آن در دهه فجر فقط یک نام و بهانه‌ای برای برگزاری یک جشنواره است و محتوا با نام آن هیچ ارتباطی ندارد. اگر بخواهیم با نگاه واقع‌بینانه تعریفی ارائه کنیم، سینمای انقلاب یک ژانر سینماِیی نیست بلکه مادر همه ژانر‌های سینمایی می‌تواند باشد. آنجا که فیلمساز متعهد می‌خواهد در اثرش انقلابی در زندگی بشر ایجاد کند و او را از قهقرای معصیت و مصیبت به سمت سعادت و خوشبختی هدایت کند، درست اینجاست که سینمای انقلاب ظهور و بروز پیدا می‌کند. به عبارتی سینمای انقلاب ابزاری برای سعادت جامعه است؛ سینمایی که می‌تواند مخاطب را به خنده یا گریه وادارد، برای او الگویی در مقابله با مشکلات ارائه دهد، او را سرگرم و برایش مسیر درست زندگی را ترسیم کند. از درد‌ها بگوید و در عین حال نسخه‌ای درمانگر باشد. اگر سینما چنین جهت‌گیری‌ای داشته باشد، آنگاه سینمایی است که در قلب و زندگی مردم جایگاه پیدا خواهد کرد و سینما احیا خواهد شد.

حال در شرایط کنونی که سینما آبستن تفکرات نابخردانه مدیریتی و فاقد استراتژی است، چگونه می‌توان انتظار داشت تولیدات مبتنی با نگاه انقلابی داشته باشیم، البته از همان جنسی که تشریح شد، چه برسد به آنکه ما جشنواره‌ای هم برای آن برگزار کنیم. حواشی اخلاقی نیز بیشتر گریبانگیر بانوان محترم و گرانقدر سینمای ایران است و راه را برای حضور آنان در این عرصه با چالش‌های زیادی مواجه می‌کند. پیاده‌سازی تکنولوژی روز سینمای جهان برای تولیدات حرفه‌ای با مخاطب جهانی، اکران تولیدات سینمایی در سطح جهانی به منظور رونق اقتصادی سینما و انتقال فرهنگ ایرانی- اسلامی، حمایت و پشتوانه شایسته از سینماگران در هر صنفی به عنوان صاحبان اصلی سینمای ایران در همه دوران کاری به ویژه بازنشستگی، طراحی و ترسیم استراتژی سینمای انقلاب و مطالب ناگفته دیگر که در این مقال نمی‌گنجد، همه مواردی است که لزوماً تا به سرانجام نرسد می‌توان گفت برگزاری جشنواره فیلم فجر معنا و مفهومی ندارد و سینمای ایران دوران نقاهت و بیماری را می‌گذراند.

مدیریت سازمان سینمایی طی سالیان گذشته نشان داد نمی‌تواند متولی شایسته‌ای برای سینمای ایران باشد چراکه برای خود نقشه راه مشخصی ندارد و نمی‌داند می‌خواهد برای سینمای ایران چه کاری انجام دهد و افق سینمای ایران کجاست، اینکه سینمای ایران هیچ نقشه و استراتژی‌ای ندارد، بدان معناست که رها شده و به جای آنکه سینما در خدمت امنیت و رشد اجتماعی جامعه قرار بگیرد، ابزاری در دست نااهلان می‌شود و اینجاست که جامعه شریف سینمای ایران با چالش‌هایی برآمده از سوءمدیریتی مواجه می‌شود که یکی از آن‌ها دام‌هایی است که برای دختران سینمای ایران پهن می‌شود. کشف حجاب و جذب آن‌ها در باند‌های مافیایی، استخدام در شبکه‌های ماهواره‌ای و بازی در فیلم‌های غیراخلاقی، عاقبت فرزندان این سرزمین کهن است و نقشه شوم طوری طراحی می‌شود که هیچ راه بازگشتی برای آن‌ها نمی‌ماند و فریادشان در زیر این خاکستر خفه می‌شود و در نهایت قربانی سوءمدیریت سازمان سینمایی می‌شوند. حال جشنواره برگزار کنید، فریاد سر دهید و از آن لذت ببرید تا صدای فریاد و ناله فرزندان این سرزمین در دم خفه و شنیده نشود. سینمای ایران کرونای مدیریتی دارد و برای نجات آن نیاز به حاج قاسم سلیمانی‌هاست، باید برای احیای آن کفن پوشید و اقدام عاجل کرد، وگرنه سینمای ایران در سراشیب سقوط، خواهد مرد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار