سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: الگوسازی یکی از مهمترین موضوعات در تمام فرهنگها و جوامع است، اما در ادیان الهی و به ویژه اسلام تأکید خاصی روی این موضوع شده است. حضور پیامبران در جوامع بشری و ارائه الگوهای رفتاری در برخورد با پدیدههای محیط اجتماعی انسانها خود نشان ضرورت الگوپذیری و الگوسازی است. کتب آسمانی نیز دقیقاً با همین هدف نازل شده است. امروز در بسیاری از کشورها به ویژه جوامع غربی، فرآیند الگوسازی براساس منافع صاحبان ثروت و قدرت شکل میگیرد و معیارهای الگوپذیری نیز با توجه به تبلیغات گسترده بر مشهورسازی و چهرهسازی افرادی است که هیچ ارزش افزودهای برای جوانان از لحاظ تربیتی ندارند. شاخصهایی همچون زیبایی چهره و اندام و دارایی در این جوامع مهمترین معیارهای الگوسازی و به تعبیر غربی سلبریتیسازی هستند، اما اسلام نگاه متفاوتی در این زمینه دارد و تربیت معنوی مهمترین اصل در این زمینه محسوب میشود. قرآن کریم به روشنی مصداقهای انسان الگو را به ما نشان داده و با ترسیم سیره آنان پیروان ادیان الهی را از سردرگمی برای انتخاب الگو رها ساخته است.
در ابتدا لازم است تعریفی از الگو ارائه دهیم. الگو مفهوم گسترده و وسیعی دارد که هم در علوم تربیتی و هم در علوم اجتماعی و نیز در روانشناسی کاربرد فراوان دارد. «الگو» معنای مدل، گونه و هنجار از آن برمیآید و در عین حال هیچ کدام معنای کامل آن را نمیدهد. الگو چیزی است شکل گرفته در یک گروه اجتماعی، به این منظور که به عنوان مدل یا راهنمای عمل در رفتارهای اجتماعی به کار آید، اما از منظر تربیتی، الگو انسانی است که آدمی آگاهانه یا ناخودآگاه از او پیروی میکند. جامعه از زمانی که فرد متولد میشود به درونیکردن هنجارها میپردازد. کودک نیز در آن جامعه عضو است؛ این عضویت سبب میشود که جامعه بتواند الگوهای رایج را از طریق نمادهای خود در فرد درونی نماید. خانواده اولین گروه انسانی است که هنجارهای خود را به کودک انتقال میدهد و سبب شکلگیری کودک میشود، به عبارت دیگر کودک الگوهایی را از محیط اجتماعی میپذیرد و همانند آن در شرایط مختلف واکنش نشان میدهد. اگر جامعه این واکنش کودک را بپذیرد او آنها را تداوم میدهد و از جامعه در متحول ساختن آن یاری میجوید. این الگوها باید بتواند به نیازهای کودک پاسخ دهد در غیر این صورت آنها را فاقد ارزش خواهد دانست و در جستوجوی پاسخ، الگوهای جوامع دیگر را مورد آزمون قرار خواهد داد.
به گفته آیتالله دکتر سیدحسن عاملی «مکاتب تربیتی مختلفی در دنیا پیدا شده است که چگونگی بالفعل نمودن استعداد و قابلیت انسان را بررسی میکنند و همه آنها اتفاقنظر دارند که انسان فقط یک مشت پوست، گوشت و استخوان نیست. نظامهای تربیتی موادی دارند، راههایی دارند که برای انسان سفرهاش نفیس بسته شده و سهمش از این عالم فاخر باشد و اگر فطرت انسان سالم باشد با ۸۰ سال لذت مقطعی و ۹۰ سال لذت عضوی سیر نمیشود. تمام نظامهای تربیتی کنونی جهان درصدد هستند تا با ارائه شیوههای مختلف آرزوها و ذائقه انسان را بگونهای پرورش دهند تا وی بتواند سهم فاخری از معادن معنوی جهان را از آن خود کند. هرچند تعلیم در عقلانیت انسان بسیار مهم است، اما این علم شما را تا درگاه میبرد، اما به بارگاه نمیبرد. برای رفتن به بارگاه تا درگاه باید رفت و آموزش، تعلیم و الگو بسیار مهم است، اما مکتب تربیتی دین اسلام راهکار خاصی دارد. در نظام تربیتی اسلام، توحید و معاد دو اصل اساسی هستند.»
انسان با انتخاب الگو یا سرمشق، به تقلید رفتار او میپردازد. علاوه بر الگوهای زنده که محیط تربیتی مساعد را ایجاد میکنند، اسوههای اخلاقی و انسانی گذشته، موجب حیات مجدد انسان شده و نقش عظیمی در سازندگی وی ایفا میکنند. ترسیم چهره دقیق و کاربردی و در عین حال محبوب و دوست داشتنی اسوهها برای همگان میتواند جای خالی الگوهای مورد نیاز را در محیط و ذهن و روحشان پرکند تا بتوانند به تدریج با آنان همانندسازی کنند. قرآن کریم برای تزکیه و تربیت نفسانی بشر الگوهای ارزشمندی را که در صفات برجسته انسانی ممتاز بودند، معرفی میکند و این یکی از روشهای تربیتی آن است. به تعبیر دیگر، اگر قرآن به توحید، عدالت، صداقت، صبر، تحمل، اخلاص و دیگر صفات نیک و عقاید حسنه دعوت مینماید؛ قبل از آن، افرادی را که در این صفات و خصال برتر و بهتر از همه بودند، به جامعه انسانیت معرفی میکند؛ یعنی به جای ذکر صفت، موصوف را معرفی میکند.
در قرآن کریم از حضرت محمد (ص) و حضرت ابراهیم (ع) به عنوان اسوه و الگو و مقتدای بشر یاد شده است؛ چنان که میفرماید: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه...» قطعاً برای شما در (اقتدا به) رسول خدا، سرمشقی نیکو است: برای آن کس که به خدا و روز بازپسین ایمان دارد و خدا را فراوان یاد میکند.»
قرآن کریم، همسر فرعون و حضرت مریم را به عنوان الگوهایی برای بانوان ذکر میکند، همچنین حضرت خدیجه (س) و حضرت فاطمه (س) دو الگوی برجسته دین اسلام برای زن مسلمان است و پیروی از سیره چهارده معصوم ما را از هر الگوی دیگری بینیاز میسازد. در قرآن کریم حضرت یوسف قهرمان مقاومت در مقابل شهوت، جوانان کهف، اسوههای مهاجرت در راه خدا برای رشد و هدایت، حضرت اسماعیل، نماد تسلیم در مقابل فرمان خدا، حضرت ابراهیم، الگوی فطرتجویی، عادتگریزی و بتشکنی، حضرت نوح، الگوی پایداری و استقامت در تبلیغ دین، حضرت ایوب، قهرمان صبر و تحمل در شداید روزگار و حضرت داود جوان، نمونه شهامت و شجاعت در مبارزه با طاغوت، ترسیم شده است.
به این ترتیب قرآن با معرفی الگوهای روشن، حجت را بر ما تمام کرده است. بیتردید این وظیفه متولیان تربیتی و فرهنگی جامعه اسلامی است که با احصا و روزآمدکردن مصداقها و معیارهای الگوهای دینی و معرفی آنان به زبان روز و از هر طریق ممکن و جذاب، جوانان را با نابترین نمونهها و اسوهها آشنا کنند. از این گذشته بر ماست تا الگوهای معاصر را که شمار آنها در حوزههای مختلف کم نیست به خوبی شناخته و به نسل جوان معرفی کنیم. به راستی تا وقتی جهان یهلوان تختی، شهید همت و شهید بابایی را داریم چرا باید در جستوجوی الگوهایی نامطمئن باشیم که صرفاً با بزرگنمایی شبکههای اجتماعی سری از میان سرها در آوردهاند؟
منابع:
- پایگاه تخصصی قرآن کریم/ اهمیت انتخاب الگو در نظام تربیتی قرآن
- وبسایت تبیان/ الگو چیست؟
- وبسایت رسالت/ نقش الگوسازی در تربیت اخلاقی انسانها