سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: چند سالی است که وضعیت آسیبهای اجتماعی به قدری جدی شده است که نمیتوان به سادگی از کنارش گذشت. خیابانهای شهرها هر روز شاهد حضور هزاران کودک کار و زنان بیسرپرست برای دستفروشی یا پاک کردن شیشه خودروها در پشت چراغ قرمزهاست و در فصل سرما هم شاهد هزاران کارتنخواب هستیم که در لای بوتهها و کنار پیادهروها از سرما میلرزند! البته این تمام ماجرا و وضعیت کشور در حوزه آسیبهای اجتماعی نیست.
طلاق چه از نوع رسمی و چه عاطفی، به جان خانوادههای ایرانی افتاده و روند نگرانکنندهای را در سالهای اخیر طی کرده است.
چند سالی بود با وجود آن که آسیبهای اجتماعی همچون فقر، اعتیاد، فروپاشی خانوادهها، رفتارهای پرخاشگرایانه، حاشیهنشینی و گسترش زاغهنشینان در اطراف شهرها و... جلوی چشم همگان بود، اما واکنش دستگاههای متولی چه در بخش سیاستگذاری و برنامهریزی و چه اجرایی، چیزی جز سکوت نسبت به این موضوعات نبود. البته اقدامات عادی و معمولی دستگاهها، در هر زمان و مکانی وجود داشته و خواهد داشت، اما بدون شک چنین اقداماتی نمیتواند واکنش مناسبی به وضعیت آسیبهای اجتماعی باشد و صدالبته نیاز به یک کار فوقالعاده احساس میشود.
شناخت علل ناکارآمدی دستگاهها در رسیدگی به وضعیت آسیبهای اجتماعی میتواند درسهای آموزندهای برای نظام تصمیمگیری کشور داشته باشد. چرا نهادهای متولی حوزه امور اجتماعی عکسالعمل مناسب و متناسبی با اندازه و عمق مسئله نداشتند و تا زمانی که مقام معظم رهبری، شخصاً در این مسئله ورود پیدا نکرده بودند، عملاً مسئله آسیبهای اجتماعی در کشور جدی گرفته نمیشد؟
شاید اگر سیستمهای هشداردهنده و دقیقی در نهادهای مربوطه وجود داشت و لحظه به لحظه جریان تحولات کشور را رصد و گزارش میکرد، خیلی زودتر توان کشور به مقابله و کاهش آسیبهای اجتماعی بسیج میشد. نقطه ضعفی که کشور در خصوص آسیبهای اجتماعی از آن ضربه خورد، فقدان سیستمهای عقلایی و آیندهنگر بوده است که نسبت به این گزارشها و روند تحولات اجتماعی واکنش بهنگام و مؤثر نشان دهد. سالها سکوت نسبت به وضعیت مسائل و آسیبهای اجتماعی، ناشی از فقدان سیستم تصمیمسازی و آیندهنگری در مسائل اجتماعی است. علاوه بر این متأسفانه شناخت و اولویتبندی بسیاری مسائل کشور در حوزههای اجتماعی با رفتارهای سیاسی گره خورده است، بنابراین خیلی مواقع مسائل واقعی کشور دیده نمیشود یا نسبت به آن سکوت میشود. اگرچه الان وقت سرزنش کردن و انگشت اتهام بلند کردن به سمت این دستگاه و آن دستگاه نیست، اما این درس بزرگ و البته پرهزینهای برای سیاستگذاران کشور شد که نسبت به نشانهها و علائمی که نه با پژوهشهای پیچیده، بلکه با چشم غیرمسلح هم قابل رؤیت است، حساس بوده و نسبت به آن بیتفاوت نباشند.
مهمترین درسی که سیاستگذاری دولتی در مواجهه با پدیده آسیبهای اجتماعی باید بگیرد، کنار گذاشتن رفتارهای جناحی است. همچنین سیاستگذاران آسیبهای اجتماعی باید به این فکر غلط نیز پایان دهند که مسائل اجتماعی خود به خود و بدون مداخلات اجتماعی قابل حل هستند. طراحی و استقرار نظام آماری دقیق و منسجم در کشور برای رصد کامل وضعیت آسیبهای اجتماعی، شناخت روابط بین آسیبهای اجتماعی و تحلیل چند سطحی آنها، به کارگیری رویکردهای آیندهنگری و آیندهپژوهی در آسیبهای اجتماعی و افزایش حساسیت دستگاههای سیاستی و اجرایی نسبت به تغییرات روند آسیبهای اجتماعی از جمله موضوعاتی است که باید در دستور کار قرار گیرد. فراموش نکنیم که هزینههای بیتفاوتی یا پشت گوش انداختن در حوزه آسیبهای اجتماعی به قدری سنگین است که شاید به سادگی آن را نتوان جبران کرد، بنابراین فردا برای رسیدگی به این حوزه بسیار دیر است.
*پژوهشگر مسائل اجتماعی