خشم اخلاقی حداقل به اندازه خود تمدن قدمت دارد، اما تمدن در مواجهه با تکنولوژیهای نوین بهسرعت دارد دگرگون میشود. امروز در سراسر جهان، بیش از یک میلیارد نفر حداقل یکساعت در روز را صرف رسانههای اجتماعی میکنند و خشم اخلاقی مد روز زندگی آنلاین است.
از آنجا که رسانههای دیجیتال دارند به زندگی اجتماعی ما نفوذ میکنند، حیاتی است که دریابیم این تکنولوژیها چگونه میتوانند ابراز خشم اخلاقی و نتایج اجتماعی آن را دگرگون سازند. خشم اخلاقی با محرکهایی برانگیخته میشود که توجه ما را به نقض هنجارهای اخلاقی جلب میکند. این محرکها گسترهای از پاسخهای رفتاری و عاطفی را برمیانگیزد که از لحاظ هزینهها و الزامهایشان با هم فرق دارند. نهایتاً ابراز خشم به گسترهای از نتایج فردی و اجتماعی منجر میشود. این چارچوب نشان میدهد رسانههای دیجیتال میتوانند با تقویت محرکهای برانگیزاننده خشم اخلاقی، کاهش برخی هزینههای آن و افزایش بسیاری از فایدههای فردی آن، ابراز خشم اخلاقی را تشدید کنند.
مردم وقتی فکر کنند هنجاری اخلاقی نقض شده است، خشمگین میشوند. دادههای حاصل از مطالعهای درباره تجربه اخلاقی روزمره نشان میدهد که مردم با احتمال بیشتری بهطور آنلاین از اعمال غیراخلاقی آگاهی مییابند تا شخصاً از طریق انواع رسانههای سنتی.
قبل از ظهور اینترنت، هدف شایعه عبارت بود از انتشار اخبار درباره اینکه به چه کسی در درون شبکههای اجتماعی محلی میتوان اعتماد کرد. طبق این منطق، اطلاعات باید به اشتراک گذاشته شود، زیرا کارکرد آن عبارت است از توانایی آن در تقویت اعتماد و همکاری در درون جامعه، اما پلتفرمهای آنلاین انگیزههای به اشتراکگذاری اطلاعات را عمیقاً تغییر دادهاند. از آنجا که آنها بر سر جلب توجه ما برای درآمدزایی تبلیغاتی رقابت میکنند، الگوریتمهایشان محتوایی را ترویج میکند که بیشترین احتمال به اشتراکگذاری را دارد، قطع نظر از اینکه آیا آن محتوا برای بهاشتراکگذارندگان فایده دارد، یا حتی اصلاً درست است یا نه.
پژوهشها درباره انتشار ویروسی محتوا نشان میدهد که مردم به احتمال بیشتر محتوایی را به اشتراک میگذارند که احساساتی اخلاقی نظیر خشم را برمیانگیزد، زیرا محتوای تکاندهنده از طریق بهاشتراکگذاری ویروسی درآمدزایی بیشتری دارد.
اعمالی غیراخلاقی که در فضای مجازی مشاهده میشود خشم اخلاقی شدیدتری را برمیانگیزد تا اعمالی غیراخلاقی که شخصاً یا از طریق انواع رسانههای سنتی مشاهده میشود. این ملاحظات نشان میدهند که رسانههای دیجیتال با تغییر ماهیت و میزان شیوع محرکهای برانگیزاننده خشم اخلاقی آن را دگرگون میسازند. ساختار مدیریت توجه جریانی پیوسته از «تلهکلیکهای» تکاندهنده میآفریند که مردم میتوانند هر جا و هر زمان به آن دسترسی داشته باشند.
نقض هنجارهای اخلاقی باعث میشود مردم خشم اخلاقی را تجربه کنند و آن را از طریق شایعهپراکنی، رسواسازی و مجازات ابراز کنند. رسانههای دیجیتال میتوانند تجربه شخصی از خشم را بهشیوههای مختلفی دگرگون کنند. با افزایش فراوانی و شدت محرکهای برانگیزاننده، یک نتیجه بلندمدت رسانههای دیجیتال ممکن است «فرسودگی خشم» باشد: قرارگرفتن مدام در معرض اخبار تکاندهنده میتواند شدت کلی تجارب خشمگینکننده را کاهش دهد، یا موجب شود تا مردم خشم را به نحوی گزینشیتر تجربه کنند تا نیازهای عاطفی و توجهی را کاهش دهند. از دیگر سو، مطالعات نشان داده است که ابراز خشم باعث ایجاد خشم بیشتر میشود. اگر رسانههای دیجیتال ابراز خشم را راحتتر میکنند، ممکن است همین تجربههای بعدی خشم را تشدید کند. پژوهشهای بیشتر برای روشنساختن این احتمالات ضروری است.
مردم در دنیای آنلاین میتوانند صرفاً با فشردن چند کلید در فضای راحت اتاقخوابشان خشمشان را مستقیماً به متخلف یا مخاطبانی گستردهتر ابراز کنند. مردم حتی با کوشش کمتری میتوانند به اظهار نظرات خشمگینانه دیگران واکنش نشان دهند یا آنها را بازنشر کنند.
بهعلاوه، ابراز خشم بهطور شخصی (یعنی از طریق تنبیهات زبانی یا خشونت) ضرورتاً مستلزم مجاورت فیزیکی با متخلف است، اما ابراز خشم آنلاین با مکان، ساعت روز، یا احتمال برخوردهای تصادفی با خطاکاران محدود نمیشود. مردم میتوانند اهدافی برای ابراز خشم پیدا کنند و این کار را میکنند، حتی اگر آدمهایی کاملاً غریبه باشند که در اینسو و آن سوی جهان در منطقههای زمانی متفاوتی زندگی کنند.
شبکههای اجتماعی آنلاین به مردم امکان میدهند تا خودشان را در اتاقهای پژواک با مخاطبانی همفکر حبس کنند. هنگامی که شما فقط نارضایتی اخلاقیتان را با دیگر همفکرانتان در میان میگذارید، احتمال اقدام متقابل پایین است. بهعلاوه، این همفکران به فرد امکان میدهند تا در میان جمع پنهان شود. رسواکردن فردی غریبه در خیابانی خلوت بسیار مخاطرهآمیزتر از پیوستن به باندی هزاران نفره در توییتر است.
ابراز خشم اخلاقی صرفاً به نفع اشخاص نیست؛ این کار میتواند به نفع جامعه نیز باشد، زیرا کنشگران بد را مسئول تشخیص میدهد و به دیگران پیام میفرستد که چنین رفتاری از نظر اجتماعی ناپذیرفتنی است. پلتفرمهای آنلاین این ابزارها را در دسترس همه میگذارند، بهنحوی که گروههای بهطور سنتی قدرتزدوده را قادر میسازند تا رفتار ذینفعان قدرتمندتر را مهار کنند. ابراز خشم آنلاین میتواند پایبندی مردم به یک هدف را تشدید کند، چراکه در انظار عموم خود را ملزم به عمل میکنند.
سرانجام، خطری واقعی وجود دارد و آن اینکه خشم اخلاقی در عصر دیجیتال شکافهای اجتماعی را عمیقتر خواهد کرد. مطالعهای تازه نشان میدهد که رغبت به مجازات دیگران موجب میشود آنها کمتر «انسان» به نظر برسند. بنابراین، اگر رسانههای دیجیتال خشم اخلاقی را تشدید میکنند، این کار میتواند با انسانیتزدایی بیشتر از افراد قربانی خشم منجر به افزایش چنددستگی اجتماعی شود. چنددستگی در امریکا با شتابی هشداردهنده، همراه با کاهش روزافزون و گسترده میزان اعتماد و سرمایه اجتماعی، در حال افزایش است. اگر رسانههای دیجیتال این فرآیند را از این هم بیشتر شتاب ببخشند، عواقب نادیدهگرفتن آن بر عهده خودمان است. اگر خشم اخلاقی آتش است، آیا میشود اینترنت را نفت دانست؟ شرکتهای فناوری استدلال میکنند که محصولات آنها پلتفرمهایی خنثی برای رفتارهای اجتماعی فراهم میکنند، اما آن رفتارها را تغییر نمیدهند. این پرسشی تجربی است که دانشمندان علوم رفتاری باید به آن پاسخ دهند، زیرا پاسخ آن دارای پیامدهای نظارتی و اخلاقی است.
نقل از ترجمان/ نوشته: مالی کراکت
/ ترجمه: علی برزگر
/ مرجع: Nature Human Behavioure