کد خبر: 1033654
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۳۹۹ - ۲۲:۴۷
گاهی حرف‌های ما زندگی دیگران را نابود می‌کند
اگر والدین برای فردای فرزند خود و سلامت روانی او اهمیت قائل هستند، باید اجازه دهند تا به موقع خشم کودک تخلیه شود و آرام گیرد. اگر کودک شما دلش می‌خواهد گریه کند و فریاد کشد، مانع ابراز وجود او نشوید. اجازه به گریه‌کردن و فریادکشیدن کودک، بی‌عاطفه بودن و عدم توجه شما تعبیر نمی‌شود
نگین خلج سرشکی
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: تمامی اعضای بدن انسان می‌تواند متعادل، پرکار، کم‌کار و حتی بدکار باشد. خیلی از اعضا به یک حد وسط می‌رسند و به بهترین شکل فعالیت می‌کنند، اما زبان و دهان از اعضایی هستند که حد وسط ندارند، یعنی یا درست و به جا کار می‌کنند یا آنقدر بدکار و بیکار می‌شوند که نگو و نپرس. زبان و دهان یا سرشان به کار خود است یا کاسه داغ‌تر از آش هر بحث و دعوایی هستند. امان از این یک تکه ماهیچه که هم می‌تواند آب روی آتش شود و هم آتشی زیر خاکستر باقی بماند. طوری که ناگهان با کوچک‌ترین باد، حرف یک نفر شعله می‌کشد و کل بود و نبود طرف را می‌سوزاند. آخر یکی نیست بگوید «شنونده باید عاقل باشد، اگر گوینده نبود»، اما دست زبان و دهان گوینده هم درد نکند که در کسری از ثانیه صفر تا ۱۰۰ را پر می‌کند و سبب جنگ جهانی تن به تن می‌شود. جنگی که انگار بین دو نفر است، اما تمامی آدم‌های دور و نزدیک را درگیر خود می‌کند. دست صبر و تحمل شنونده هم درد نکند که سریع زمین و آسمان زندگی گوینده را به هم می‌بافد و کنار می‌گذارد. یعنی زبان و دهان ما به طور کلی از بیکاری منتظر نشسته‌اند که یک نفر حرفی بزند و آن‌ها هم روی دور بدکاری بچرخند. به هر حال از نظر زبان و دهان بد کاری بهتر از بیکاری است!
 
بسیاری از بحث‌ها، جنگ‌های کلامی و روانی و خشونت‌ها، چه خشونت خانگی علیه جنس مخالف و چه درون اجتماعی به خاطر یک تکه ماهیچه بدون استخوان به نام زبان است که تمام استخوان‌های افکار و احساسات یک نفر را له می‌کند. گاهی دهان به لوله تانک تبدیل می‌شود که کار آن پرت‌کردن گلوله‌های افکار غلط است. گاهی زبان ما به شلاق برای مجازات کردن روانی دیگران تبدیل می‌شود و به راحتی به وجود دیگران ضربه می‌زند. ضربه‌هایی که تا ابد جای آن‌ها روی بدن افکار، احساسات و خاطره‌های آدم می‌ماند و همیشه درد می‌کند.

خشونت کلامی بدترین نوع خشم است. خشونت کلامی ظالمانه‌ترین راه برای عذاب دادن دیگران است. حرف‌های خشونت‌بار ظالم‌ترین موجودات روی زمین هستند که از افکار یک فرد بیمار متولد شده‌اند؛ متولد شده‌اند برای نابودکردن هر چیز و هر کسی که سر راه آن‌ها ایستاده باشد. خشونت کلامی در تمامی انواع خشونت‌ها به کار می‌رود و مهم‌ترین نقش را ایفا می‌کند. مردی که می‌خواهد همسر خود را آزار بدهد، مادری که می‌خواهد کودک خود را تنبیه کند، کارفرمایی که می‌خواهد قدرت خود را به کارمند ثابت کند و بسیاری دیگر از موارد خشونت ناشی از خشم کلامی است.

خشم کلامی باعث قتل، رعب و وحشت، باعث ترک، جدایی و طلاق می‌شود و از همه مهم‌تر به حد و مرز آدم‌ها تجاوز می‌کند. بزرگسالی که خشم کلامی را بهترین وسیله شکنجه می‌داند، همان کودکی است که با حرف ترسیده و تنبیه شده است، غذا خورده، مدرسه رفته، خوابیده و درس خوانده است و دکتر و مهندس و وکیل و پرستار و راننده شده است. خشم کلامی مانند توده سرطانی بدخیمی است که بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود. خشم کلامی مانند توله گرگی است که بزرگ می‌شود و برای تنبیه‌کردن آدم‌ها دندان تیز می‌کند. هر‌جا کم بیاورد، دهان باز می‌کند و گاز می‌گیرد!

آدم‌ها عادت کرده‌اند یک دشمن فرضی برای خود بسازند و تمام مدت با دقت به اطراف نگاه کنند تا او پیدا شود. آن‌ها به عالم و آدم بدبین هستند و فکر می‌کنند تا کسی چیزی بگوید باید گارد خود را بگیرند تا مبادا جنگ را ببازند. اگر می‌خواهیم دشمن فرضی خود را پیدا کنیم، بهتر است در مقابل آیینه به تصویر درون آن نگاهی اندازیم. کسی می‌تواند بهترین رفیق و خاطرخواه باشد، همان کسی است که اگر هوای او را نداشته باشیم می‌تواند دشمن‌ترین باشد. این خود ما هستیم که علیه خودمان هم خشم داریم. خشونت علیه خود اگر بالا بگیرد دیگر خشونت‌ها پیش او کم می‌آورند. خشونت علیه خود اگر شعله بکشد، همه آدم‌های اطراف ما حتی حیوانات و طبیعت هم از دست ما در امان نخواهند بود. پس قبل از هر چیز خشم درون‌مان را بشناسیم و مدیریتش کنیم.

بیشتر خشونت‌ها به ویژه خشونت کلامی از خشم درونی انسان‌ها نسبت به خود سرچشمه می‌گیرد و کم‌کم بعد از خود سرزمین افکار و احساسات دیگران را زیر سیل واژه‌ها نابود می‌کند. آدم اگر نسبت به خشم درون وجودش بی‌اطلاع باشد، ممکن است پشیمانی زیادی را برای خود و اطرافیان به بار آورد. این خشم نسبت به خود و عدم علاقه و رضایت فردی از همان کودکی و فشار‌های کلامی اطرافیان ایجاد شده است. وقتی از یک نفر فقط ایراد گرفته‌اند، وقتی یک نفر بیشتر از تشویق‌شدن تنبیه شده است، وقتی یک نفر اجازه بیان خود را نداشته است، چنین خشمی شکل گرفته و نظام دفاعی او را تشکیل داده است. کودک اگر فریاد نکشد و خشم خود را بروز ندهد، بعد‌ها به بزرگسالی خشن تبدیل می‌شود و علیه هرکس شمشیر خشونت کلامی را از رو می‌بندد. نقطه عطف خشونت به ویژه خشونت کلامی در بزرگسالان را باید در کودکی آن‌ها پیدا کرده و نسبت به عمق فاجعه برای آن راه حل یافت.

پس تا اینجا متوجه شدیم ریشه علف هرز خشونت در کودکی ما نهفته است. اگر والدین برای فردای فرزند خود و سلامت روانی او اهمیت قائل هستند، باید اجازه دهند تا به موقع خشم کودک تخلیه شود و آرام گیرد. همه ما در یک کشتی رو به جلو حرکت می‌کنیم. عدم سلامت روانی و کلامی یک یا چند نفر می‌تواند کل کشتی را دچار بحران کند.

والدین عزیز! لطفاً اگر کودک شما دلش می‌خواهد گریه کند و فریاد کشد، مانع ابراز وجود او نشوید. اجازه به گریه‌کردن و فریادکشیدن کودک، بی‌عاطفه بودن و عدم توجه شما تعبیر نمی‌شود، بلکه یعنی شما آنقدر آگاه هستید که به او فضای لازم برای ابراز وجودش را می‌دهید. بزرگسالی که با خشم مشکل خود را حل می‌کند با زبان بی‌زبانی می‌گوید کودک درون من هنوز عصبی است و نیاز دارد که ابراز وجود کند.

خشم و لجبازی یکی از راه‌های نشان دادن فردیت و موجودیت است. پس اگر می‌خواهید آینده فرزند شما عاری از چنین جلب توجه‌های دردسر‌سازی باشد، باید به الان او و خشم‌های او توجه کنید. مبادا این تخلیه خشم مسدود و بعد‌ها سر افراد بی‌تقصیر تخلیه شود. کودک اگر الان بایستد، گریه کند و فریاد بکشد و بعد از تخلیه به آغوش گرم شما پناه آورد، هرگز در آینده برای ابراز فردیت و قدرت خود دیگران را زیر بار خشونت کلامی و فیزیکی نخواهد گرفت و از کلام، نه برای دفاع بلکه برای حمایت استفاده خواهد کرد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار