سرویس حوادث جوان آنلاین: پاییز سال ۹۸، مأموران پلیس تهران از سرقت یک منزل در محله تهرانپارس باخبر و راهی محل شدند. در تحقیقات میدانی مشخص شد چند مرد ناشناس به زور وارد خانه یک مادر و دختر شده و با تهدید قصد سرقت اموالشان را داشتند، اما با فرار مادر خانواده و کمک همسایهها سارقان گریخته بودند. زن صاحبخانه گفت: «بعد از جدایی از شوهرم همراه دخترم زندگی میکردیم. ساعتی قبل پس از برگشت از مهمانی یک نفر زنگ آپارتمان را زد. وقتی در را باز کردم چند مرد ناشناس مرا هل دادند و به زور وارد شدند. آنها من و دخترم را تهدید به مرگ کردند و قصد داشتند اموالمان را سرقت کنند که یک لحظه از فرصت استفاده کردم و خودم را مقابل در آپارتمان رساندم و فریاد زدم. همان موقع همسایهها بیرون آمدند، اما سارقان از ترس فرار کردند.»
بعد از توضیحات شاکی و از آنجائیکه سارقان خودروی پرایدشان را در محل جا گذاشته بودند، تحقیقات در این باره ادامه پیدا کرد و صاحب پراید که مرد میانسالی بود شناسایی شد. در تحقیقات مشخص شد پسر او یکی از سارقان سابقهدار است. به این ترتیب پسر وی حسن ۲۳ساله شناسایی و بازداشت شد. او با اقرار به جرمش در شرح ماجرا گفت: «من و دوستانم به نامهای فرشاد، رامین و سجاد بیکار بودیم به همین خاطر نقشه سرقت را کشیدیم. آن شب برای انجام سرقت در خیابانهای تهرانپارس چرخی زدیم تا اینکه متوجه شدیم مادر و دختری تنها وارد آپارتمان شدند. فهمیدیم مردی همراه آنها نیست به همین خاطر مقابل در واحد آنها رفتیم. وقتی زن جوان در را باز کرد به زور وارد خانه شدیم، اما با فریادهای آن زن و کمک همسایهها مجبور شدیم فرار کنیم.»
با اقرارهای پسر جوان، سه همدست وی نیز دستگیر و با اقرار به جرمشان راهی زندان شدند، اما فرشاد به خاطر اینکه زیر ۱۸سال سن داشت به کانون فرستاده شد. پرونده بعد از صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و در اولین جلسه روی میز هیئت قضایی شعبه دهم دادگاه قرار گرفت.
بعد از اعلام رسمیت جلسه، حسن در جایگاه ایستاد و با طرح ادعای عجیبی گفت: «از قبل دختر شاکی را میشناختیم. او خودش از ما خواسته بود تا به خانه شان برویم. باور کنید فقط برای خوشگذرانی به خانه آنها رفته بودیم.»
با تأیید این اظهارات از سوی دیگر متهمان هیئت قضایی پرونده را برای تحقیقات بیشتر به دادسرا فرستاد. پرونده در حال کامل شدن بود که خبر رسید فرشاد در کانون به خاطر مصرف مواد اوردوز کرده و فوت شده است. به این ترتیب پرونده بعد از کامل شدن تحقیقات روی میز هیئت قضایی قرار گرفت.
در آن جلسه زن جوان درباره ادعای متهمان گفت: «متهمان دروغ میگویند. آنها حتی قصد آزار دخترم را داشتند که با التماسهایم منصرف شدند.»
سپس سه متهم که با سپردن وثیقه آزاد بودند یک به یک در جایگاه ایستادند و با انکار جرمشان بار دیگر مدعی شدند به دعوت صاحبخانه به خانه مادر و دختر رفته بودند و به خاطر پول با آنها درگیر شده و سپس فرار کرده بودند.
در ادامه آنها در پاسخ به این سؤال که اگر قصد سرقت نداشتید چرا اموال شاکی در خانه شما پیدا شده و روز حادثه همراه خود چاقو و قمه برده بودید؟ سکوت کردند و حرفی نزدند. بعد از ختم جلسه سه متهم به دستور قاضی بازداشت و از جلسه دادگاه راهی زندان شدند. هیئت قضایی سپس برای صدور رأی وارد شور شد.