سرویس جامعه جوان آنلاین: دکتر پرویز رزاقی، مشاور تربیتی مدرسه درباره افزایش آمار ترک تحصیلیها به خبرنگار «جوان» میگوید: «متأسفانه عدم حضور دانشآموزان در مدرسه و مجازی شدن تحصیل، آسیبهای زیادی را به دنبال داشته است، البته که به دلیل سلامت دانشآموزان، موافق آموزش مجازی در این روزهای کرونایی هستیم، اما از آنجایی که نزدیک به یکسال است درگیر بحران کرونا شدهایم، پیشتر باید پیشبینیهای لازمه انجام و براساس آن تصمیماتی گرفته میشد تا آمار ترک تحصیلیها افزایش پیدا نکند.»
بیتدبیری آموزش و پرورش و افزایش ترک تحصیلیها
این مشاوره تربیتی معتقد است که کنترل تحصیل دانشآموزان در مدرسه، بیشتر از کنترل آنها در تحصیل مجازی است، اما وقتی که مسئولان آموزش و پرورش میدانستند که سال تحصیلی پیشرو به دلیل شیوع کرونا، مجازی برگزار خواهد شد، باید تدابیری برای جذب دانشآموزان در این شرایط خاص میاندیشیدند و مانع از افزایش ترک تحصیلیها میشدند.»
رزاقی میگوید: «در آموزش حضوری میزان کنترل و نظارت روی بچهها خیلی بیشتر است. از طرفی وقتی دانشآموز در محیط مدرسه میبیند که همکلاسیاش دارد درس میخواند با هم سن و سالانش به رقابت میپردازد و سختتر ترک تحصیل را میپذیرد.» او تصریح میکند: «بچهها معمولاً در تعامل حضوری و ارتباطی با یکدیگر بازی میکنند و گفتگو دارند و به طور کلی از این طریق نیازهای اجتماعی یکدیگر را نیز برطرف میسازند. بنابراین آن دانشآموزانی که در مدرسه برای آموزش حضوری میآمدند، شاید درس نمیخواندند، اما مثلاً نقاشی یا فوتبالشان خوب بود و همین باعث میشد هر طور که شده با حداقل نمرات نیز دوره تحصیلیشان را بگذرانند. در واقع هنر یا ورزش موجب ادامه تحصیل برخی دانشآموزان میشد تا بتوانند به مدرسه بیایند و ابراز وجود کنند و نیازهای روانیشان را تأمین کنند.»
لزوم کمک سایر وزارتخانهها برای کاهش آمار ترک تحصیل
این مشاوره تربیتی مدرسه با تأکید بر اینکه باید آموزش و پرورش تحصیل مجازی را برای دانشآموزان جذابتر میکرد تا کمتر دانشآموزی حاضر به ترک آن شود، ادامه میدهد: «ویروس کرونا از سال تحصیلی گذشته در کشور ما بود و پیش بینی میشد که همچنان نیز با ما باشد، بنابراین دیگر یک مشکل و یک بیماری نبود، بلکه تبدیل به یک بحران شد. بنابراین وزارتخانه آموزش و پرورش میتوانست این مسئله را پیش بینی کند، اما باید این را هم بگویم که تنها یک وزارتخانه نمیتواند بحران را حل کند و نیاز به کمک سایر دستگاهها نیز بوده است.» رزاقی میگوید: «در روانشناسی اصلی به نام جلوگیری از بروز رفتار پرخطر داریم و در آن پیشنهاد میکنیم اجازه خطا و اقدام نادرست را به افراد ندهیم؛ مانند همین ترک تحصیل. دلیلش هم این است که وقتی این خطرورزی اتفاق میافتد ممکن است فرزند ما با آن آشنا شود و به آن عادت کند. به علاوه برگرداندن افراد به تحصیل سخت میشود و تاوان و هزینه این کار، بسیار گران است.»
آن طور که این مشاور تربیتی میگوید، قشر جوانی که میتوانست به سمت تحصیل برود، بار جامعه را به دوش بکشد و سازنده باشد، با بیتدبیری از سوی مسئولان، سربار دولت و هزینهبردار میشود.
او درباره راهکار بازگشت دانشآموزان به فرآیند آموزش میگوید: «میتوان از معلمان و مشاوران تحصیلی و تربیتی برای بازگرداندن ترک تحصیلیها به فرآیند آموزش کمک گرفت. همچنین باید یک مددکار روانی با آن دسته از ترک تحصیلیها که نه خود و نه خانوادهشان بازگشت به تحصیل را نمیپذیرد، ارتباط مستمر برقرار کند تا شاید از این طریق بتوان دانشآموز را به سمت ادامه تحصیل بازگرداند.» رزاقی با تأکید بر اینکه آموزش و پرورش افراد متخصص بسیار زیادی دارد که از تواناییهای آنها استفاده نمیشود، میگوید: «با به کارگیری افراد متخصص در آموزش و پرورش و همچنین تشکیل اتاق فکر در این زمینه، آنهم به دور از تنگنظریها و افکار معدود برخی مسئولان، میتوان آمار ترک تحصیل را کاهش داد.»
رابطه معکوس تحصیل و آسیبهای اجتماعی
در این رابطه، امانالله قراییمقدم، جامعهشناس هم درباره آسیبهای افزایش ترک تحصیل در جامعه به خبرنگار «جوان» میگوید: «صرفنظر از مسائل اقتصادی، اصولاً آموزش و پرورش اساسیترین و زیربناییترین عامل در جلوگیری از آسیبهای اجتماعی است؛ یعنی هر چه میزان تحصیلات بالا برود و فرد تحصیلات بیشتری داشته باشد، کمتر به جرایم و آسیبهای اجتماعی میپردازد.»
او ادامه میدهد: «آلفرد مارشال، برنده جایزه نوبل در اقتصاد میگوید، اگر آموزش و پرورش شهری در طول صد سال، یک جوان مخترع بپروراند، هزینه صد ساله آموزش و پرورش آن شهر را جبران کردهاست؛ از طرفی میبینیم آن کشورهایی که مجرمان بیشتری دارند، سطح تحصیلی افراد در جامعهشان پایین است. بنابراین باید گفت که سطح تحصیلات در هر جامعهای که پایینتر باشد، بازدهی کاری و تخصصگرایی در آن کاهش مییابد و درنتیجه اثرات تخریبیاش افزایش پیدا میکند.»
قراییمقدم با بیان اینکه تحصیل در بهتر زندگی کردن افراد نیز اثرگذار است، میگوید: «حتی اگر یک کارگر سادهای تا کلاس ششم ابتدایی درس خوانده باشد، میتواند حسابگرانه و بهتر زندگی کند، بنابراین «مدرسه»، بهتر زندگی کردن را نیز به افراد آموزش میدهد.»
این جامعهشناس اظهار میدارد: «مسئولان میگویند که ۳۵ درصد مردم زیر خط فقر هستند. بخش عمدهای از ترک تحصیلیها به دلیل فقر اقتصادی اتفاق میافتد، زیرا که والدین، فرزندانشان را سرکار میفرستند تا از پس زندگی بربیایند. در مرحله دوم نیز فقر فرهنگی، موجب افزایش آمار ترک تحصیلیها میشود، زیرا اگر خانواده دغدغه ترک تحصیل فرزندش را داشته باشد با گرسنگی میسازد تا فرزندش از تحصیل جا نماند.»
ترک تحصیل یعنی شروع اقدام خلافکارانه
او با انتقاد از بیتوجهی مسئولان نسبت به ترک تحصیلیها اظهار میگوید: «شاهد آن هستیم که در مناطق کپرنشین نیز مدرسه ایجاد شدهاست، اما خانوادهها به دلیل فقر اقتصادی و فقر فرهنگی فرزندانشان را به مدرسه نمیفرستند و این یعنی یک کار ناقص توسط مسئولان انجام شدهاست؛ اینکه مدرسه را ساختهاند، اما اقدامی برای کمک مالی و علمی به خانوادهها انجام نشدهاست تا مسیر تحصیل کودکان در این مناطق سهل شود.» قراییمقدم با اشاره به اینکه دیدگاه افراد با تحصیل نسبت به زندگی تغییر میکند، میگوید: «همانطور که میگوییم سیگار و قلیان شروع اعتیاد است، باید بپذیریم که «ترک تحصیل» نیز شروع اقدامات خلافکارانه و دروازهای به سمت شروع آسیبهای اجتماعی است که اگر فکری برای آن نشود زیانش غیرقابل جبران خواهد بود.»
این جامعهشناس تأکید میکند: «آموزش و پرورش باید عوامل ترک تحصیل دانشآموزان را به طور دقیق از روی پرونده آنها در مدارس مختلف بررسی کند و برای تکتک آنها راهکاری بیابد، در غیر این صورت جامعه با تعداد کثیری نیروی انسانی به اصطلاح تحصیل نکرده و بدون تخصص مواجه میشود. بنابراین حالا که زنگ خطر افزایش آمار ترکتحصیلیها افزایش پیدا کرده، باید دولت توجه ویژهای به این مسئله داشته باشد تا قبل از آنکه دیر شود، جامعه نجات یابد.»