باندبازیها شروع شده، خیلی قبلتر از آنکه خبر ناقص برگزاری انتخابات فدراسیون منتشر شود، آقایان دست به کار جمعآوری رأی شده بودند، اما نه براساس تواناییهایی که دارند، بلکه با لابیها و دادن رانتهایی که خود به تنهایی میتواند دلیل مهمی برای نابودی فوتبال ایران باشد. فوتبالی که سالهاست به دلیل همین باندبازیها و عدم حضور افراد صالح در آن نفسش به شماره افتاده، اما باز هم چارهای اندیشیده نشده برای کوتاه کردن دست عوامفریبانی که از هر راهی خود را به صندلیهای مدیریتی این رشته پرطرفدار میرسانند تا با پر کردن جیب خود ضربات مهلکی بر پیکره این ورزش بزنند.
بیراه نیست که میگویند خشت اول، چون نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج!
این توصیفی مبسوط از روند حرکتی آنهایی است که این روزها برای به دست آوردن پستهای مختلف فدراسیون فوتبال از ریاست گرفته تا هیئت رئیسه و... به هر ریسمانی چنگ میزنند، اما چطور میتوان روی مدیریت افرادی که از راههای غیرمعقول و با رانتخواری و لابیگریهای نادرست درصدد کسب پستها و عنوانهای مختلف هستند حساب کرد؟ آیا میتوان اعتمادی به مدیریت سالم آنهایی داشت که امروز از غیراصولیترین راهها برای کسب پست مورد نظر خود استفاده میکنند؟ آیا میتوان امیدوار بود به آنهایی که امروز از راه کج به دنبال احراز پستهای مختلف هستند، وقتی روی کار آمدند از راههای درست و قانونی پیش بروند و شفاف و اصولی کار کنند؟
نگاهی به داوریهای لیگ در این چند هفتهای که از لیگ میگذرد، نمونه کوچکی از رانتبازی و گویای استارت لابیهای آقایانی است که از هفتهها پیش برای رسیدن به هدفی که در سر میپرورانند زده شده است!
استفاده از ۳۵ داور وسط و ۷۰ کمکداور و البته مشارکت ۳۰ استان در داوری بازیهای لیگ برتر که در نگاه اول این تصور را ایجاد میکند که قصد اصلی استفاده و میدان دادن به داوران جوان است که البته این خود بحثی مفصل دارد، اما با نگاهی به صحبتهای حیدر سلیمانی، کارشناس داوری که از حضور کمکداور ۴۳ ساله برای نخستین بار در لیگ برتر خبر میدهد و همینطور استفاده از داور بالای ۴۰ سال برای اولین بار در لیگ برتر میتوان دریافت که استفاده متنوع و مشارکت استانهای مختلف و پرتعداد در هفتههایی که از لیگ گذشته، تنها فرصتی برای سوءاستفاده برخی کاندیدا جهت جمعآوری رأی استانها بوده و بس.
میدان دادن به داوران جوان و مشارکت اکثریت استانها در داوری به خودی خود میتواند اتفاق خوبی باشد، اما همانطور که هفته گذشته رحمتی، مربی شهرخودرو نیز بدان اشاره کرد تیمهای لیگ برتری نباید تاوان تجربهاندوزی داوران جوان و استفاده از آنها را در سطح نخست لیگ فوتبال ایران بدهند، آن هم در شرایطی که بر کسی پوشیده نیست که نظارت درست و اصولی بر نحوه گزینش داوران در استانهای مختلف به چه شکل است و برخی داور و نه همه، از چه راههای غیراصولی خود را در لیست استان و سپس چیدمان داوریهای لیگ برتر و دیگر لیگها جای میدهند. داورانی که نه فقط حضورشان در لیست داوران استان و کشور حرف و حدیثهای بسیاری را به دنبال دارد که قضاوتهایشان هم داستانهای پرحاشیهای را به رشته تحریر درمیآورد، اما این مسئله چه اهمیتی میتواند داشته باشد برای آنهایی که از این داستانها سود خود را میبرند و به فکر نفع شخصی هستند، نه منفعت داوری و فوتبال ایران.
اما وقتی بهرغم تمام انتقادها و فریادهای اصحاب رسانه در خصوص تلاش افراد ناصالح برای حضور در انتخابات فوتبال کمتر کسی در نهادهای نظارتی توجهش به تلاش افراد بیکفایت و نالایق برای حضور دوباره در فوتبال جلب میشود، چطور میتوان انتظار داشت که حواس آقایان به نحوه تلاش و لابیگریهای غیراصولی و اخلاقی این افراد برای احراز پستهای مختلف در فوتبال باشد. تلاشهایی که البته بر کسی هم پوشیده نیست و سکوت فدراسیون فوتبال در برابر انتقادهای مطرح شده مقابل آن خود صحه میگذارد بر این لابیهای کثیف، ولی واضح بودن و صحه گذاشتن بر آن چه اهمیتی دارد وقتی هیچ همتی برای قطع کردن بازوی این مفسدان وجود ندارد! مفسدانی که بار دیگر تا یک قدمی گرفتن پستهای مهم فدراسیون فوتبال پیش آمدهاند و عنقریب است که بار دیگر بر مسند قدرت تکیه بزنند برای اتخاذ تصمیمات سرتا پا اشتباه و خالی کردن چند باره جیب مردم و بیتالمال.