سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: هر چند ثبت آثار فرهنگی یک کشور در یک نهاد بینالمللی نمیتواند به معنای مصادره آن اثر به نام یک کشور خاص باشد، اما انفعال دیپلماسی فرهنگی در اینباره توجیهناپذیر است. پرونده چندملیتی هنر نگارگری (مینیاتور) که اخیراً در پانزدهمین اجلاس کمیته بینالدول میراث فرهنگی ناملموس یونسکو با کسب رأی مثبت داوران این کمیته در فهرست میراث جهانی ناملموس بشری قرار گرفت و جهانی شد یک معترض جدی به نام افغانستان دارد و البته هندوستان و تاجیکستان هم خواستار به رسمیت شناخته شدن سهم آنها در ثبت این میراث فرهنگی شدهاند.
ایران فرهنگی زادگاه هنر مینیاتور
هنر مینیاتور یا نگارگری در ایران دارای پنج مکتب است که برگرفته از نام پنج شهر بوده و جالب است که چهار شهر در ایران فعلی قرار دارند و صرفاً شهر هرات در نقشه سرزمینی ایران کنونی حضور ندارد و اگر قرار بود یک کشور همراه با ایران به طور مشترک در ثبت جهانی هنر مینیاتور حضور داشته باشد افغانستان صلاحیت بیشتری داشت و البته گفته میشود هندوستان و تاجیکستان هم خواهان قرار گرفتن در این لیست هستند. کشورهایی که هنر مینیاتور در آنها به طور قطع تحت تأثیر مکتب هرات بوده است. اما در میان کشورهایی که نام آنها در کنار ایران قرار گرفته ترکیه، آذربایجان و ازبکستان دیده میشوند. بیشک هنر مینیاتور در کشور آذربایجان نیز میراثی به جای مانده از مکتب تبریز در ایران است چراکه مکتب تبریز یکی از اقمار ایرانی هنر مینیاتور است و کشور کوچک آذربایجان که بخشی جداافتاده از آذربایجان ایران است بخشی از حوزه سرزمینی هنر مینیاتور محسوب میشود.
انفعال دیپلماسی فرهنگی ایران
بیتردید خاستگاه هنر مینیاتور کشور ایران است و شیوع این هنر در مناطق دیگر از طریق ارتباط با هنرمندان ایرانی صورت گرفته است و اگر قرار باشد همه کشورهایی که به نوعی این هنر در آنها وجود داشته یا دارد در ثبت میراث مشترک با ایران سهیم باشند به طور عادی نام کشورهای دیگری، چون چین هم میتواند به میان بیاید. بدیهی است در ثبت یک اثر فرهنگی ریشههای آن باید شاخص اصلی باشد و اینکه ریشه و خاستگاه آن اثر فرهنگی متعلق به کدام کشور است باید به عنوان معیار اصلی مد نظر یونسکو قرار گیرد وای کاش نمایندگان ایران در این نهاد بینالمللی نسبت به این موضوع پافشاری کنند، اما به نظر میآید نفوذ کشورها در این سازمان حرف اول را میزند. برای مثال پیش از این شاهد بودهایم که کمکاری سازمان میراث فرهنگی باعث شده بسیاری از آثاری که اتفاقاً ایرانی بودن آنها ثابت شده است به نام کشورهای دیگر ثبت شود و جالب است که خیلی وقتها مسئولان ایرانی صرفاً پس از ثبت آن آثار از ماجرا مطلع شدهاند.
درباره اینکه چرا ایران به تقسیم حق خود با کشورهای دیگر رضایت داده است محمدحسن طالبیان، معاون میراث فرهنگی کشور به این نکته اشاره میکند که یونسکو رسیدگی به پروندههایی که از سوی چند کشور مطرح شده باشد را جلو میاندازد: «سهمیه هر کشور محدود است و هر سه سال دو پرونده سهم ما میشود. اما پروندههای مشترک خارج از سهمیهبندی است. این تصمیمی است که یونسکو برای همدلی و همکاری نزدیک در مسیر ایجاد صلح قرار داده است»، اما بدیهی است که جلو انداختن پروندهها به لحاظ زمانی نمیتواند توجیهی برای تقسیم حق ایران در میراث فرهنگی باشد.
پرونده این اثر ناملموس و ارزشمند ایرانی همان طور که در سالهای گذشته و به طور مرتب متولیان میراث فرهنگی و تهیه پروندههای ثبت جهانی اعلام کرده بودند به صورت مشترک با سه کشور دیگر تهیه شد و این پرونده پیشتر به صورت مشترک و با تقسیم کار بین هر چهار کشور ایران، ترکیه، آذربایجان و ازبکستان تهیه و بعد از تدوین نهایی امضا شد و سرانجام نوروز ۱۳۹۸ به دبیرخانه یونسکو فرستاده شد تا در پانزدهمین اجلاس یونسکو با اکثریت آرا به عنوان پانزدهمین اثر میراث ناملموس کشورمان در فهرست میراث ناملموس جهانی یونسکو به ثبت برسد. معاون میراث فرهنگی وزارت میراث فرهنگی، بعد از ثبت جهانی این اثر به صورت مشترک و با سه کشور دیگر، از تمایل و درخواست سه کشور دیگر برای پیوستن به این پرونده خبر داده است.
او در این باره به ایسنا میگوید: پرونده با چهار کشور آماده شده بود و در ادامه افغانستان و تاجیکستان درخواستِ پیوستن به پرونده را داده بودند، بنابراین تصمیم گرفته شد تا نخست پرونده «هنر مینیاتور» به یونسکو ارسال شود و بعد از بررسی در این اجلاس و ثبت جهانی آن، تقاضای دو کشور دیگر نیز در یونسکو ثبت شده و با تهیه پرونده جدید مانند الحاق کشورهای دیگر به پرونده «نوروز»، این پرونده نیز بهروزرسانی شود. به واسطه وجود فرهنگهای مشترک بین کشورهای عضو پرونده هنر مینیاتور و «هندوستان» این کشور نیز میتواند به «هنر مینیاتور» الحاق شود.
اعتراض افغانستان
حالا وزارت فرهنگ افغانستان گفته که اعلام ثبت هنر مینیاتور در میراث جهانی در مغایرت صریح با مواد مندرج کنوانسیون حفاظت از میراثهای فرهنگی ناملموس بوده و باعث ایجاد فضای عدم همکاری فرهنگی میان کشورهای مربوطه میشود. گویا سرپرست این وزارت افغانستانی همچنین مدعی شده که منشأ اصلی هنر مینیاتور افغانستان بوده است.
مکاتب شیراز، تبریز، قزوین، اصفهان و هرات جزو پنج مکتب مینیاتور هستند. مکتب هرات در دوره تیموریان و در زمان زمامداری شاهرخ در هرات پایهگذاری شد. تیموریان دودمانی ترکتبار با فرهنگی ایرانی بود. بنیانگذار این دودمان امیر تیمور بود که ادعا میکرد نسبش به چنگیزخان میرسد. تیمور به دانش و هنر علاقه نشان میداد. از این رو هنرمندان و صنعتگران از کشتارهایش در امان بودند. فرزندان او نیز سیاست بنیانگذار دودمان تیموریان را پی گرفتند که از جمله میتوان به راهاندازی رصدخانه، مسجد و مدرسه اشاره کرد. هنر نگارگری یا نقاشی ایرانی و نیز خوشنویسی در این دوره از تاریخ ایران به شکوفایی قابل توجهی دست یافت. مکتب هرات در نگارگری باقی مانده از دوره تیمور است.
در زمان شاهرخ روابط تجاری و فرهنگی با خاور دور (چین) دوباره بهبود یافت و شاهرخ دستور نوشتن یک سفرنامه مصور را به غیاثالدین داد و او را به خاور دور فرستاد. وی موقع برگشت از هنرمندان و آثار چین همراه خود آورد که باعث تأثیر هنر چین بر نگارگری عصر تیموری شد که تأثیراتش در معراجنامه مشهود است. جالب است که هنر مینیاتور در دوره سلطان حسین بایقرا پیشرفت زیادی میکند، اما در سال ۱۵۰۷ میلادی با حمله ازبکها رشد این هنر متوقف میشود و حالا ازبکستان در فهرست کشورهایی است که صاحب هنر مینیاتور هستند، اما افغانستان در این فهرست به چشم نمیخورد. سیر تاریخی مینیاتور ایرانی به گذشتههای دور پیش از ظهور اسلام میرسد، اما میتوان گفت زمانی که ایرانیان توانستند در قرن سوم هجری قمری به دربار عباسیان وارد شوند نقاشی ایران پس از یک دوره رکود، جانی دوباره گرفت.
مینیاتور ایرانی در واقع نقاشی ایران پیش از ظهور اسلام است که با عرفان و تفکرات اسلامی ادغام گردید و راهی شد برای ظهور جلوههای الهی. آثار مینیاتور نفیسی در دوره عباسیان خلق شد که متأسفانه بخش عظیمی از این آثار در حملات مغول در سدههای هفتم و هشتم از بین رفت.
ضعف دیپلماسی فرهنگی و بیتوجهی به میراث فرهنگی باعث میشود تا همواره اخبار مربوط به ثبت آثار فرهنگی ایران در کشورهای دیگر به گوش برسد. به نظر میرسد اگر قرار باشد ثبت آثار فرهنگی متعلق به ایران به همین سبک و سیاق ادامه داشته باشد باید شاهد باشیم که همواره ایران در خوشبینانهترین حالت میراث فرهنگی خود را با کشورهایی که جزو اقمار فرهنگی ایران محسوب میشوند به طور مشترک سهیم شود و احتمالاً در اینباره هر کشور تازه استقلالیافتهای میتواند با استفاده از کمکاری مسئولان ایرانی نسبت به ثبت میراثی که متعلق به ایران است اقدام نماید. در این وضعیت تقویت دیپلماسی ایران در بعد فرهنگی اهمیت ویژهای مییابد.
هر چند مصطفی پورعلی مدیر کل دفتر ثبت آثار و حفظ و احیای میراث معنوی و طبیعی معتقد است «ثبت جهانی میراث ناملموس ارتباطی به موضوع مالکیت و انحصار مالکیت بر یک عنصر فرهنگی ناملموس ندارد ولی به هر حال بنا بر درخواست عمومی و متخصصان و صاحبنظران، وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی درخواست ثبت جهانی میراث ایران را به مرور در این نهاد بینالمللی ارائه میدهد.»
اگرچه ایران زادگاه مینیاتور است، اما با نگاهی به سیر تطور این هنر درمییابیم که این هنر به دلیل بیاعتنایی مسئولان از رکود زیادی رنج میبرد. دانشگاهها، پژوهشگاهها و مراکز علمی و فرهنگی به این هنر ایرانی بیتوجه بودهاند و دلیل آنهم توجه بیش از حد به هنر مدرن از نوع غربی آن است. متأسفانه در دانشگاههای هنر ایران رشتهای مجزا به نام مینیاتور وجود ندارد. برای مینیاتور موزهای مجزا در ایران لحاظ نشده است. هر چند غلبه نگاه موزهای و گنجینهای نیز میتواند در این باره خسرانزا باشد، اما در این زمینه نیز هنر مینیاتور دچار بیتوجهی است. در واقع هنر مینیاتور در ایران مانند هنرها و آیینهای بومی و ملی دیگر، چون هنر تعزیه دچار غفلت و بیتوجهی مسئولان فرهنگی است که در خیلی موارد مشکوک نیز به نظر میرسد. سوق دادن دانشجویان ایرانی به سمت هنر مدرن غربی به طور عادی تبعات اعتقادی و تربیتی دارد و منجر به گسست پیوندهای عقیدتی قشر جوان با درونمایههای سنتی و فرهنگی ملی میشود. در این میان ثبت مینیاتور به عنوان میراث غیرملموس فرهنگی ایران تنها میتواند یک پازل از تمام الزاماتی باشد که این هنر بومی ایرانی را برای ارائه به نسلهای بعدی حیاتی دوباره میبخشد. ثبت جهانی مینیاتور به عنوان میراث ناملموس نباید منجر به نفی انفعال دیپلماسی فرهنگی و بیتوجهی ساختاری به این هنر در داخل شود.