سرویس سیاست جوان آنلاین: شش ماه تا برگزاری سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده و هر چه به روز برگزاری انتخابات نزدیکتر میشویم دستهها و گروههای سیاسی تمایل بیشتری برای معرفی نامزدهای احتمالی خود پیدا میکنند تا میزان مقبولیت آنها را با راهکارهای متفاوت از هماکنون مورد سنجش قرار داده و در هفتههای پایانی با فراغ بال نامزد نهایی خود را انتخاب کنند.
البته هستند افرادی که به صورت مستقل به تلویح و تصریح نامزدی خود را طی روزهای اخیر اعلام کرده و بر اساس اصل کلیشهای «احساس وظیفه» تلاش دارند کشور را از مشکلات کنونی خلاص کنند.
مهمترین ضعفی که امروز جریانات سیاسی با آن روبهرو هستند «ضعف چهره کاریزماتیک و رأیآور» است که میتواند منیت سیاسی را در دستهها و گروههای هر حزب تشدید کرده و جناحها را ناچار به پذیرش چند نامزد در انتخابات ۱۴۰۰ کند. البته جریان غربزده علاوه بر ضعف مذکور با «ضعف کارآمدی و توانمندی» نزد افکار عمومی نیز مواجه است که میتواند موقعیت آنها را در برابر رقیب در شرایط نابرابر قرار دهد.
در چند انتخابات اخیر ریاست جمهوری معمولاً در اواخر پاییز و اوایل زمستان منتهی به انتخابات بهار نامزدهای زیادی بر اساس همین احساس وظیفه خود را وارد گعده انتخابات میکنند و با تشکیل اتاق فکرهایی که محصول حضور نزدیکان و حلقه به گوشان است خود را ناجی کشور معرفی میکنند و در نهایت بسیاری از آنها یا توسط شورای نگهبان رد صلاحیت میشوند یا بهدلیل عدم اقبال عمومی در سفرهای تبلیغاتی، از حضور در مراحل پایانی انتخابات انصراف میدهند- البته به نفع یکی از نامزدهایی که احتمال رأیآوریاش زیاد است- تا بلکه بعد از موفقیت آن نامزد، وی نیز در دولت آینده به نان و نوایی برسد.
تشتت نامزدهای انتخاباتی در هر دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب بهویژه از انتخابات سال ۸۴ تاکنون به کرات اتفاق افتاده است به طوری که در هر دوره چند تن از هر دو جناح برای حضور در انتخابات اعلام حضور کردهاند و با وساطت بزرگان و ریشسفیدان نیز حاضر به کنارهگیری نشدهاند تا آنکه نهایتاً این تشتت تبدیل به سردرگمی اجتماعی در میان پایگاه اجتماعی آن جناح یا خودزنی سیاسی شده و به موفقیت طرف مقابل ختم شده است.
برخی افراد ماهها قبل از داغ شدن تنور انتخابات به اشکال مختلف و با موضعگیریهای پوپولیستی یا اقدامات ریاکارانه اقدام به معرفی خود به عنوان ناجی کشور میکنند که یک رفتار جاهطلبانه سیاسی است چراکه همان افراد در مناصبی که پیش از این در اختیار داشتهاند که از نظر اهمیت و گستردگی قابل مقایسه با جایگاه ریاست جمهوری نیست، سابقه خوبی از خود به جای نگذاشتهاند و رفتار و عملکرد آنها نشان میدهد که این افراد توانمندی حداقلی برای مدیریت کشور در قامت رئیسجمهوری را ندارند و تنها بر اساس بلندپروازی و جاهطلبی به صورت زودهنگام خود را وارد معرکه انتخابات کردهاند.
سردرگمی متوهمانی که بانیان وضع موجودند
آنچه بیشتر از هر مسئلهای در فضای تبلیغاتی و رسانهای انتخابات ۱۴۰۰ نمود دارد این است که جماعت غربزده داخلی در یک سردرگمی بغرنج به سر میبرند، چه درباره نامزد انتخاباتی که قرار است بهواسطه او حضورشان در ساختار قدرت کشور تضمین یافته و استمرار یابد و چه درباره اینکه چگونه میتوانند ذهنیت جامعه را نسبت به ناتوانی و ناکارآمدی جریان خود توجیه کنند.
ضعف کارنامه مجلس و دولت برآمده از رأی تجدیدنظرطلبی منتهی به این شده که هر روز رسانههای وابسته به این جریان نام یک یا چند نفر از افراد متصل به این جریان را به عنوان نامزد مورد وثوق مطرح کنند. تنها به فاصله چند ساعت سایر رسانههای این جریان با رد لیست مطرح شده، افراد دیگری را جایگزین کرده و آنها را حائز صلاحیت برای ریاست جمهوری میدانند! به عنوان نمونه روزنامه آفتاب یزد در همین باره مینویسد: «یک مقام آگاه نزدیک به دولت مدعی است: «بدنه اصلی دولت روحانی بنا را بر این گذاشته است تا از کاندیداتوری علی لاریجانی در ریاست جمهوری ۱۴۰۰ حمایت کند. برخی چهرههای تأثیرگذار دولت حسن روحانی از مدتها قبل در تلاش هستند تا گروههای سیاسی نزدیک به دولت را متقاعد کنند تا از کاندیداتوری رئیس سابق مجلس استقبال و حمایت کنند به گونهای که برخی وزرا، معاونان و نزدیکان حسن روحانی در این دایره قرار میگیرند.» وی که نخواست نامش فاش شود از چهرههایی همچون «واعظی، نوبخت، محمدجواد ظریف، نهاوندیان و جهانگیری» نام برد که در این مجموعه قرار میگیرند...»
روزنامه اعتماد، در شماره جدید خود و در گزارشی تحت عنوان «شیخالوزرا به «پاستور» میرود؟» نامزدی بیژن زنگنه را مطرح کرده است: «یک نام هم به تازگی به این فهرست اضافه شده است. بیژن نامدارزنگنه که چندی پیش خود احتمال حضور در انتخابات ۱۴۰۰ را رد کرده بود، اما حالا خبرنگار «اعتماد» مطلع شده که دوباره چند روزی است که نامش در برخی محافل شنیده میشود.»
این روزنامه سپس به معرفی سوابق و تجربیات وی در دولتهای مختلف پس از انقلاب میپردازد.
تضعیف جایگاه پدرخوانده
یکی دیگر از علتهای سردرگمی جماعت غربزده برای انتخاب نامزد نهایی خود در انتخابات پیش رو علاوه بر «ضعف چهره کاریزماتیک و رأیآور» و «ضعف کارآمدی و توانمندی» فقدان وجود رهبری توانمند است که اوضاع نامساعد این طیف را تشدید میکند آنهم در شرایطی که رهبر معنوی آنها هاشمی رفسنجانی در قید حیات نیست و رئیس دولت اصلاحات نیز با تکرارهای احساسی خود در انتخابات گذشته ریاستجمهوری وزانت سیاسی و موقعیت اجتماعی خود را تا حدود بسیاری تضعیف شده میبیند چراکه بسیاری معتقدند شرایط امروز کشور محصول تکرارهای فردی است که در شرایط فعلی حاضر نیست کمترین حمایتی از مردم در مقابل دولت متبوع خود صورت دهد. روزنامه شرق در همین باره مینویسد: «بعد از انتخابات مجلس بسیاری از شخصیتهای اصلاحطلب متوجه یک دغدغه مهم شدند که اگر در انتخابات ۱۴۰۰ هم حضور مردم حداقلی باشد، اصلاحطلبان مانند انتخابات مجلس ناکام میمانند... با مشاهده چنین وضعی دوباره بحث تأثیر خاتمی به میان آمد. برخی مانند کرباسچی این نقش را به دلیل آنکه در چارت دقیق رهبری بهمعنای تشکیلاتی قرار ندارد، چندان مؤثر ندانستند و برخی هم موضعگیری صریح خاتمی در انتخابات را آنچنان که در گذشته دیدهایم، مؤثر نپنداشتند.»
بایدن و رأی پستی تنها امید برای پیروزی در انتخابات!
تنها نقطه امیدبخش جریان غربزده برای پیروزی در انتخابات سال ۱۴۰۰، روی کارآمدن جو بایدن در امریکاست؛ مسئلهای که میتوانند بهواسطه آن عملیات روانی گستردهای علیه افکار عمومی داخلی به راه انداخته و بار دیگر آرای عمومی را به نفع خود جلب کنند.
محمود میرلوحی، فعال سیاسی تجدیدنظر با اشاره به اظهارات بایدن برای حل مناقشات با ایران و بازگشت به برجام به ایسنا میگوید: «اززمانی که انتخابات امریکا مطرح شده، همه فراز و فرودهایش نشانهها و آثارش در داخل کشور ما هم قابل ردیابی بوده است. این موضوع بدی است، اما چه میشود کرد که فعلاً واقعیت است و متأسفانه شاخصهای اقتصادی کشور ما به دلار و ارز گره خورده و مسکن، سکه، طلا و بورس تحت تأثیر قرار میگیرد. حالا امروز اصلاحطلبان برای ورود به انتخابات دلایل محکمی دارند؛ باید از فرصت پیش آمده برای پیشبرد استراتژی صلح گفتگو و تعامل و تنشزدایی استفاده کرد.»
البته برخی جناح غربزده داخلی نیز تلاش میکنند نحوه پیروز شدن مشکوک جو بایدن بر دونالد ترامپ که بسیاری آن را محصول رأی پستی میدانستند را در داخل اجرایی کنند چراکه دولت متبوع آنها اجرای انتخابات را در اختیار داشته و میتوانند با چند روزه کردن انتخابات، در برخی صندوقهای رأی پستی دست برده و نتایج را دستخوش تغییر کنند. بر همین اساس است که طی چند روز اخیر زمزمههایی از سوی عناصر این جریان سیاسی مبنی بر «ضرورت برگزاری انتخابات الکترونیکی و پستی» بیان میشود. به عنوان نمونه محمد مهاجری یکی از افراد غربزده با پوستین اصولگرایی در این باره میگوید: «وقتی به مردم میگوییم حتی برای نیازهای مهم خود کمتر از خانه خارج شوید، طبیعی است که برای انتخابات هم نمیروند و این مجلس است که باید برای برگزاری انتخابات الکترونیک و حتی به صورت پستی، برنامهریزی و روشهایی پیدا کند. متأسفانه فکری به حال اینها نمیکنند.»
محمدحسن مقیمی رئیس پیشین ستاد انتخابات کشور که سابقه فعالیت در فتنه ۸۸ را دارد نیز در همین باره مطرح میکند: «انتخابات ۱۴۰۰ را در شرایط کرونا میتوان در دو یا سه روز یا به صورت پستی برگزار کرد.»
این درخواست حزبی در حالی داده میشود که کمترین زیرساختهای ممکن برای اجرای چنین سازوکاری در انتخابات فراهم نیست و بسیاری از مدیران اجرایی کشور که از دل همین جریان بیرون آمدهاند به خوبی به این مسئله واقفند.