سرويس فرهنگ و هنر جوان آنلاين: قریب به اتفاق مستندهای که افراد دارای دغدغههای فرهنگی میسازند یک مشکل بزرگ دارد که گاهی از همان تیتراژ ابتدای اثر هویدا است و به اصطلاح از کار بیرون میزند و دقیقا از همان نقطه است که اثرشان ضربه میخورد و گاهی هم به فنا میرود!.
نگاه یک سویه به سوژه و سعی در محکوم کردن یک شخص یا یک جریان سیاسی به هر ضرب و زوری که شده در یک اثر مستند یا حتی سینمایی چند سالی است که مولفه ثابت اینگونه مستند سازان شده است. تا دلتان هم بخواهد این مستندها در گونههای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و حتی فرهنگی تولید شده است. حالا در این بین یک مستند ساز از همین افراد خلاف این رویه را انجام داده و با ساخت مستندی به نام «بیجه» مسیری جدیدی را در این راه پیش گرفته است.
شاید کمتر کسی باشد که از پرونده «بیجه» قاتل سریالی اوایل دهه ۸۰ خبر دار نباشد و یا اسم «بیجه» به گوشش نخورده باشد.
پروندهای که تا به امروز اگر مهمترین پرونده جنایی تاریخ کشور نباشد، حتما یکی از مهمترین پروندههای جنایی دستگاه قضا بوده است.
سرک کشیدن به جغرافیا و زیست این قاتل سریالی و ورود به دنیای تاریک، سرد و پیچیده زندگی او کاری است که مستند ساز تا حد زیادی در آن موفق بوده است.
نشان دادن و تحقیق و پژوهش در وضعیت و شرایط زیستی قاتل و مقتولین که هر دو آنها تابع یک شرایط جغرافیایی و فرهنگی اند یکی دیگر از امتیازات این مستند است.
پرسش مستند و مستند ساز همواره در طول اثر این است که چطور و چگونه میشود که یک فرد حاضر شده دست به چنین جنایت هولناکی بزند و نقش دستگاههای مختلف در این زمینه چه بوده است؟
بی توجهی شاید کلیدیترین کلید واژه این مستند باشد. بی توجهی پدر و مادر به بچهها و تربیتشان، بی توجهی نیروی انتظامی و دستگاه قضا که در ابتدا نسبت به این جنایتها داشتند. بی توجهی آموزش و پروش به تربیت و آموزش درست بچه ها. بی توجهی دولت و حاکمیت به افردا حاشیه نشین و مشکلات و مصائب آنها.
بی توجهی، بی توجهی، بی توجهی و دیگر هیچ.
بی توجهیها یی که متاسفانه باید گفت همچنان برای این افراد و این قشر از جامعه پابرجاست و با گذشت نزدیک به ۲۰ سال از آن جنایت باید گفت که همچنان در بر همان پاشنه میچرخد.
در اینجا مستند ساز بدون ذهنیت و پیش فرض به اصل ماجرا و اتفاق ورود کرده و اتفاقا در جای جای اثر نگاه مصلحانه، دغدغهمند و انسانی خود را فدای مصلحت اندیشیهای سیاسی و اجتماعی نکرده و هر جا که لازم بوده نقدهای جدی به دستگاههای دولتی و حاکمیتی خواه نیروی انتظامی و یا دستگاه قضا و حتی در کلان آن ساختار سیاسی که باعث و بانی این اتفاق شده است، دارد و در این بین ملاحظه کاری نکرده است.
شاید مهمترین ویژگی مستند تحقیق و پژوهش چند جانبه آن است که باعث شده این مستند به اثری تاثیرگذار تبدیل شود. هر چند با توجه به موضوع مستند تاثیر گذاری آن امر بدیهی است، اما فیلمساز خودش را غرق در این موضوع نکرده است.
فیلمساز هم در استفاده از تصاویر آرشیوی و هم تصاویر بازسازی شده و هم در استفاده از گفتگوها حد میانه را نگه داشته و به وقتش و اندازه اش آنها را خرج کرده است.
شاید نقطه ضعف این مستند را بتوان در منفعل بودن مجری و راوی فیلم دانست که عملا کارکردی جز حضور در صحنه ندارد. جدای از آن صدای نریتوری که روی تصاویر میآید به قدر کافی جاندار و اثر گذار نیست. میشد با یک صدای بهتر قدرت اثر گذاری مستند را دو چندان کرد.
در پایان باید گفت مستند ساز آگاهانه سمت مستندی فرمی و تکنیکی و شلوغ نرفته و با روایتی ساده قالب راحتی را برای ارتباط با مخاطب برگزیده است. مستند «بیجه» حتما در صورت پخش مخاطبان زیادی را همراه خود خواهد دید.