کد خبر: 1030382
تاریخ انتشار: ۱۸ آذر ۱۳۹۹ - ۰۵:۳۰
مرد محکوم به مرگ که از ۱۴‌سال قبل به اتهام قتل راننده نیسان آبی در بازداشت به سر می‌برد در آخرین جلسه دادگاه از قضات دادگاه خواست به خاطر پیگیری نکردن اولیای‌دم و روزگار سخت خانواده‌اش او را آزاد کنند.
سرویس حوادث جوان آنلاین:  ۷‌آذر‌سال‌۸۵، زن جوانی مأموران پلیس را از ناپدید شدن ناگهانی شوهرش باخبر کرد و گفت روز گذشته شوهرش محمود با خودرو‌اش که یک نیسان آبی رنگ بود، از منزل خارج شده و دیگر بازنگشته است. با ثبت مشخصات راننده نیسان و خودروی وی تحقیقات برای یافتن آن مرد آغاز شد تا اینکه دو روز بعد جسد آن مرد در حالی‌که روی صندلی خودرو‌اش افتاده‌بود، کشف شد. با انتقال جسد به پزشکی قانونی پرونده این بار به اتهام قتل عمد در دستور کار قرار گرفت تا اینکه در تحقیقات مشخص شد مقتول چندی قبل با یکی از دوستانش به نام قدیر اختلاف داشته و چند نفر از اهالی محل نیز روز حادثه قدیر را در خودروی مقتول دیده بودند. با بدست آمدن این اطلاعات پلیس به آدرس مغازه قدیر رفت، اما او مدعی شد روز حادثه در مغازه مشغول کار بوده است. پنج‌ماه از حادثه گذشت تا اینکه قدیر در روند بازجویی‌ها به قتل دوستش اقرار کرد و در اظهاراتش گفت: «سال‌ها با مقتول دوست بودم و با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم. در این رفت و آمد‌ها بود که متوجه شدم او به خواهر زنم که مطلقه بود نظر دارد. این موضوع خیلی مرا عصبانی کرد به همین خاطر تصمیم گرفتم با او صحبت کنم.»

وی ادامه داد: «آن روز اتفاقی محمود را در حالی‌که سوار خودرو‌اش بود دیدم. من هم سوار خودرو‌اش شدم. همانجا تصمیم گرفتم درمحل خلوتی با او صحبت کنم به همین خاطر بهانه آوردم تا مرا به محلی در احمد‌آباد مستوفی ببرد. قبول کرد، اما، چون مسیر را بلد نبود خواستم خودم پشتم فرمان بنشینم. بالاخره به محل مورد نظر رسیدیم و خودرو را در حاشیه خیابانی متوقف کردم و سر صحبت را باز کردم، اما او با فحاشی و تندی جوابم را داد. این شد که عصبانی شدم و با هم درگیر شدیم. در آن درگیری طنابی را دور گردنش پیچاندم و او را خفه کردم.»

متهم در خصوص سرقت اموال مقتول گفت: «بعد از قتل برای اینکه پلیس را گمراه کنم تلفن همراه، دو فقره چک و پول نقدی را که همراه داشت برداشتم و پیاده فرار کردم. سیمکارت را همانجا بیرون انداختم، اما گوشی تلفن همراه مقتول را چند ماه بعد آتش زدم. یکی از تراول‌ها را نیز به عنوان حقوق به کارگرم و دیگری را به یک فقیر دادم. پول‌های نقد را نیز در عروسی خواهرزاده‌ام به عنوان شاباش روی سر عروس و داماد پاشیدم.»
با اقرار‌های متهم، وی راهی زندان شد و پرونده با صدور کیفرخواست در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران تحت رسیدگی قرار گرفت. متهم در اولین جلسه محاکمه بنا به درخواست قصاص از سوی اولیای‌دم، با حکم قضایی به قصاص و ۱۰‌سال حبس محکوم شد. این حکم در دیوان عالی کشور تأیید شد، اما با گذشت ۱۴‌سال از حادثه، متهم به دلیل عدم پیگیری اولیای دم با نوشتن نامه‌ای درخواست تعیین تکلیفی کرد. به این ترتیب پرونده بار دیگر روی میز هیئت قضایی شعبه چهارم دادگاه قرار گرفت. در آن جلسه متهم در آخرین دفاعش گفت: «قبول دارم کار اشتباهی کردم، اما از مقتول انتظار آن رفتار‌ها را نداشتم. حالا ۱۴‌سال است در زندان بلاتکلیفم و خانواده‌ام روزگار سختی دارند. از دادگاه تقاضا دارم مرا کمک کنند تا از این وضعیت نجات پیدا کنم.»

در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار