سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: با قدری تأمل در آفرینش زیباییهای انسان و طبیعت متوجه قدرت و عظمت بیپایان خداوند میشویم و به طور ملموسی استانداردها و معیارهای موجودات جهان هستی را مشاهده میکنیم. این آفرینشهای جذاب و دلنشین از یک موجود کوچک گرفته تا موجودات کهکشانی براساس یک استاندارد و ساختار تعریف شده به وجود آمدهاند. وقتی که ما از زیبایی و جذابیت یک شیء یا یک موجود زنده صحبت میکنیم دقیقاً از چه متر و معیاری صحبت میکنیم و کدام ساختار و فرمول را برای آن متصور میشویم. با این حال به یک مقوله زیبایی در بعد ظاهری در ابعاد فیزیکی و جسمی برخورد میکنیم که در پشت آن زیبایی ممکن است دلایل فراوانی چه از نظر خود فرد و دیگران در اذهان ایجاد کند و هرکدام از افراد برای خود و اطرافیان تعریف واحد همگون و ناهمگون داشته باشند. در جامعه امروز نگاه به مقوله زیبایی ابعاد افراطی و تفریطی را به همراه دارد و سؤالهای متعددی را مطرح میکند.
نگاهی به تاریخ زندگی بشر نشان میدهد که انسانها از زمانهای دور به مقوله زیبایی و آرایش البته نه لزوماً به معنای امروزین آن توجه داشتهاند، پس زیبایی و آرایش چه برای مرد و چه زن یا پیر و جوان قدمتی دیرینه دارد و با بشر همراه و همگام بوده است. برخی نظریهپردازان بر این باورند که زیبایی و مفهوم آرایش در تاریخ اولیه بشر به جای آنکه مفهوم زنانه و مبتنی بر زیباشناسی باشد بیشتر برای تفکیک هویتها و تعلقهای قبیلهای و طایفهای به کار میرفته است و همچنین در شاهنامه فردوسی مناظری از خودآرایی زنان و دلبستگی آنان به زیباییهای طبیعت توصیف شده است یا اینکه سعدی در اشعار خود نشان میدهد که یکی از مهمترین ملاکهای همسر در جامعه او، زیبایی و خوشرویی بوده است که این معیار از جانب مردان و زنان مهم شمرده میشود. تمام انسانها دوست دارند قیافهشان، نامشان، شأن و منزلتشان، خیابان و شهرشان و حتی خطشان و... زیبا باشد و هالهای از زیبایی تمام زندگی شان را فرا بگیرد تا احساس خوشایند داشته باشند.
با این تفاسیر ما به دنبال آن هستیم که پارامترها و استانداردهای زیبایی در جامعه را پیدا کنیم. همانطور که در علم شیمی برای به دست آوردن یک ترکیب و ماده شیمیایی فرمول معینی تعریف شده است، برای زیبایی افراد هم باید ساختار و فرمول واحدی را در نظر گرفت. در جامعه امروزی در ذهن خیلی از افراد زیبایی به صورت تک بعدی و آن هم در پوشش و آرایش ظاهری یک فرد به خصوص جنس زن دیده میشود. در این موارد ممکن است فردی در نظر کسی زیبا باشد و در نظر دیگری زشت و اینجاست که صفت زیبایی یک خصوصیت نسبی پیدا میکند.
در همین زمینه میبینیم که سالهاست فرمولی برای وزن طبیعی افراد وجود دارد و آن به این ترتیب است: اندازه قد منهای صد که وزن مناسب یک فرد باید ۱۰ یا حتی ۱۵ درصد کمتر از آن باشد. با این وجود حلقه گمشدهای در مقوله زیبایی آن هم در زنان و دختران به وضوح دیده میشود و نتیجه آن وضعیت افسارگسیختهای است که در جامعه دیده میشود و تاوان هزینه جبرانناپذیر آن را در کلینیکهای زیبایی برای کاشت ناخن، لنزهای رنگی، برنزه کردن پوست، بوتاکس، تاتو، جراحی کاهش وزن و جراحی پلاستیکی میپردازیم. در اینجا یک فرد باید به خصوص یک زن بیش از هر چیز به قدرت تفکر، سلامت جسم، خلاقیت، استعداد و کمال نفس خود متکی باشد و از اعتماد به نفس خود بیشترین استفاده را ببرد و این نکته باید در نوع تفکر افراد نهادینه بشود. یک مورد اصلی از زیبایی به پوشش و حجاب مربوط میشود. اینکه پوشش باید متناسب و به مثابه خانه نخستین و اختصاصی هر فرد و حفاظت از سرما و گرما و پوشاندن اعضای بدن باشد و اینکه پوشاک از نخستین نیازهای انسان است و به تبع نوع آن در جامعه، زمان، آب و هوا و توان اقتصادی و شئون اجتماعی شرایط خاص خودش را دارد.
در بحث مد و زیبایی در جامعه به خصوص در رده سنی جوانان تقلید کورکورانه به وضوح دیده میشود. نمونهای از تقلید کورکورانه مربوط به سالهای اخیر در جامعه و آن هم در نوع آرایش جوانان است. این نوع از آرایش ریشه از آن دارد که نژادسیاهپوستان به خصوص ورزشکاران دور سر خود را میتراشند و این نوع آرایش که حاوی پیام نژادپرستی است تداعیگر نوعی اعتراض و عصبانیت از پلیس امریکایی است که با باتوم چگونه بر سر آنها کوبیده شده و صاف به نظر میرسد. همچنین پوشش شلوارهایی که پاره پاره به نظر میرسد و بر تن جوانان دیده میشود مربوط به پسر جوانی بود که شلوار پارهای داشت و خجالت میکشید به خیابان برود و به همین دلیل سه نفر از دوستانش هم شلوارهای خود را پاره کردند و همراه او به خیابان رفتند. به این ترتیب شلوار پارهای که نماد فقر بود در جامعه اروپا به مد اصلی تبدیل شد. با این تفاسیر هر الگو و مدلی در کشورهای غربی مختص به خود آن کشورهاست و هیچ ربطی به سبک زندگی ایرانی – اسلامی و هویت و فرهنگ فاخر و متمدن کشور ما ندارد. یک انسان سالم و دارای حیات نمیتواند قبول کند که دیگران بدون در نظرگرفتن سلیقه او، سبکی برایش در نظر بگیرند و او بدون، چون و چرا آن را بپذیرد. پس بهترین حالت این است که با ظهور یک طرح و سبک جدید در هر زمینهای آن را بسنجیم و با وضعیت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود تطبیق بدهیم و در مواردی حتی میتوانیم مد جدیدی را اصلاً نپذیریم، چون هیچ تناسبی با روحیه و وضعیت زندگی ما ندارد. نتایج پژوهشی در ایران نشان میدهد که متقاضیان جراحی زیبایی در نوع روابط متقابل با دیگران احساس عدم کفایت و حقارت فردی میکنند. در چنین وضعیت روانشناختی در چارچوب روابط اجتماعی، فرد به سمتی کشیده میشود که ارزیابیهای منفی اطرافیان و همسالان خود را کاهش بدهد و برای رسیدن به زیبایی مورد نظر خود، سر از کلینیکهای زیبایی درمیآورد.
ناگفته نماند که میل به زیبایی جز سرشت و طبیعت انسانی است که خداوند آن را در درون فرزندان آدم به ودیعه گذاشته است. با این حال ما زیباییهایی در خود و اطرافیانمان داریم که فراخور جامعه خودمان است و بر معیار و استاندارد سبک و مدهای غربی برتری و ارجحیت دارد. این زیباییها را که ریشه در فرهنگ خودی دارد احصا و با جذابیت لازم به جوانان معرفی کنیم.