سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: بیایید نگاهی به عکسهای دو دهه گذشته خود داشته باشیم. ضمن مرور خاطرات، گاه لبخندی به خاطر طرز لباس پوشیدن، آرایش، دکوراسیون منزل و... به لب مینشیند. حتی ممکن است شگفتزده شویم، چطور این رنگها را انتخاب کردم، چطور حاضر شدم با این ژستها عکس بگیرم! بله! بسیاری از فاکتورهای دو دهه پیش حالا دیگر مد نیست، اما به راستی مد چیست و آیا میتوان هر نوع تنوع و رفتار و پوشش جدید را مد دانست؟
مد، از گذشتههای دور تا امروز
مد فرآیندی است که در مقطع زمانی مشخص و محدود به یک دوره خاص و موقت، جنبههای مختلف زندگی افراد جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد که شامل نوع پوشش، معماری، استفاده از وسایل تزئینی، ظروف، مدل مو، سبک پذیرایی، استفاده از زیورآلات و... میباشد. به طور معمول فلسفه و دلیلی برای مدشدن هر یک از موارد فوق وجود دارد. در مورد پوشاک، گاه صنعت مد و برخی برندها، با تولید کم و قیمتهای بالا، در واقع کار را برای مشتریان خاص عرضه میکنند، اما به شکل کلی این صنعت با عرضه بالا، در واقع تقاضا را ایجاد میکند، اما نکته مهم اینکه وقتی چیزی مد میشود، شاید بعد از مدت طولانی از فراموشی آن دوباره رایج شود، اما در این فرآیند همیشگی نیست. مد، دائماً در حال تغییر است. هرچند که در قرن اخیر این صنعت بیش از هر دوره دیگری سیر صعودی داشته، اما مد مختص قرن ما نیست. انسان کمال طلب و خواهان زیبایی است، ویژگیهایی که ردپا در مد دارد، بنابراین زیاد تعجبآور نیست که در اکتشافات تاریخی، پوششهای همسان، ساختوساز همگون در دورههای خاص تمدنها میبینیم.
چرا به مد گرایش پیدا میکنیم؟
گرایش به مد دلایل مختلفی دارد؛ مثلاً میل به همسان بودن و مورد قبول واقعشدن در گروه. این عامل یکی از تأثیرگذارترین عوامل در بین جوانان و نوجوانان است.
عامل دیگر، یکی از عمیقترین امیال روان بشر است؛ یعنی میل به مهم بودن و مورد توجه قرارگرفتن! برای انسانها مطلوب است که مورد توجه باشند. شاید بتوان گفت این میل با پذیرفته شدن در جمع نیز همپوشی دارد، زیرا از طرفی حس تعلق در گروه بودن و از سوی دیگر معرفی غیرکلامی (من) با این نوع پوشش در جمع، حس خوب مهم بودن را میتواند به فرد القا کند. البته هر چه افراد از نظر درونی، با خویشتن واقعی خود آسودهتر باشند و به اصطلاح به یک انسجام خوب شخصیتی برسند، در مورد فاکتورهای بیرونی مثل نوع پوشش، راحتتر برخورد میکنند. هرچند آراسته بودن بسیار مهم است، اما وقتی «من چی بپوشم؟» دغدغه بزرگی برای فرد باشد، نیاز به بررسیهای روانشناختی دارد.
دلیل دیگر الگوبرداری است... معمولاً ما دوست داریم شبیه کس یا کسانی باشیم که بنابر دلایلی برایمان مهم هستند. عامل دیگر تنوعطلبی است. برای انسانها یکنواختی کسل کننده است و دقیقاً یکی از اصول صنعت مد بر همین پایه بنا شده است. بنابراین هر چند وقت یکبار مد تغییر میکند. از موارد دیگر میتوان به کمالگرایی اشاره کرد. برای بشر لذتبخش است که نسبت به آنچه بوده، بهتر باشد. بنابراین روان ما این میل را در تمامی جنبههای مختلف زندگی پیاده میکند.
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
وقتی صحبت از مد میشود، در واقع به پدیده و صنعتی اجتماعی اشاره میشود که فاکتور لباس هم، یکی از شاخصههای آن است. شاید بتوان گفت پدیده مد گریزناپذیر است! زیرا همواره به منزله پلی است برای گذر به مرحله جدید، اما در مورد پوشش یکی از نکات قابل تأمل، شناخت و آگاهی افراد بر آنچه میپوشند، با توجه به عامل فرهنگ و شخصیت هر فرد میباشد.
چنانچه در نظر بگیریم برای معرفی خود از واژگان استفاده میکنیم، قبل از حرف زدن، رفتار و ظاهر هرکس نیز معرف اوست، بنابراین مهم است که چه میپوشیم. مناسب است برای انتخاب تن پوش یک مجموعه را مدنظر داشته باشیم، به طور مثال: توان اقتصادی و میزان هزینهای که قرار است صرف کنیم. رنگهای مورد علاقه که بسیار تأثیرگذار برای روحیهمان است. نوع پوشش مناسب محیط و مناسبتها. مثلاً قطعاً لباس رسمی محل کار، مناسب یک دیدار دوستانه و راحت نیست و مورد دیگر آنچه آراسته است و به شخص میآید، منطقه جغرافیایی که در آن زندگی میکنیم، زیرا بنا به شرایط اقلیمی نوع پوششها و رنگها متفاوت است.
البته عامل بسیار مهمی که این مجموعه را تحت تأثیر قرار میدهد داشتن اعتماد به نفس منطقی است. به این جمله بیندیشیم: آیا قرار است فقط لباس به من ارزش و شخصیت بدهد؟ یا من میتوانم ضمن آراسته و تمیزبودن در پوشش، با رفتار و منش نیک، تاثیر گذار به روی لباسم باشم. بله گاه رفتار ما، حتی لباسمان را زیباتر جلوه میدهد که مصداق شعر معروف «نه همین لباس زیباست نشان آدمیت» است.
دنبالهروی کورکورانه نباشیم
با در نظرداشتن این عوامل انتخاب راحتتر است و نیاز نیست مدت مدیدی با تردید دنبال یک لباس باشیم. شاید یکی از دلایل عدم تصمیمگیری راحت در این محدوده، بیش از اندازه مهمبودن نظر دیگران باشد. همیشه این مثال ساده را در نظر داشته باشیم، وقتی به عکس دست جمعی نگاه میکنیم، به اولین شخصی که توجه میکنیم، خودمان هستیم! اکثراً وضع بر همین منوال است. هرشخص وضعیت ظاهر خود، برایش مهمتر از دیگران است. دفعه بعد اگر با وسواس، وقت زیادی برای این انتخاب داشتیم، خوب است از خود بپرسیم، آیا برای انتخاب کتابی برای مطالعه همچنین دقت و زمانی را صرف میکنم!
به هر حال پیرو مدبودن یا نبودن یک مسئله شخصی است، اما برخورد ما با این پدیده و اینکه آیا صرفاً پیروی کورکورانه داشته باشیم، قابل تأمل است. در نقاط مختلف دنیا، طراحان صنعت مد، گاه لباسهایی را طراحی میکنند که اشاره به مفاهیم خاص دارند و متناسب با ویژگیهای فرهنگی خودشان است، ویژگیهایی که برای آن مرز و بوم، معانی خاصی را تداعی میکند. پس میتوان گفت در شکل و ظاهر لباس، چارچوب بدن، مانند بومنقاشی، انتقال دهنده مفهومی است، بنابراین، ذهن بشر در این حیطه در حال هنرنمایی است، اما وقتی ما ناآگاهانه و بدون در نظر گرفتن مفاهیم، فقط الگوبرداری میکنیم، در اصل عملی بدون فکر انجام دادیم. مثلاً میبینیم عزیزان ما لباسی به تن دارند با نوشتههایی به زبان دیگر و جالب اینکه معنی جمله یا کلمه را نمیدانیم. مطلبی چنانچه به فارسی نوشته شود، حاضر نیستیم در قالب لباس از آن استفاده کنیم. شاید یکی از دلایل گرایش بیچون و چرا در بسیاری از مسائل از جمله پوشش، عادتکردن به تقلید صرف باشد، اما ما انسانیم و قدرت تفکر داریم. قرار نیست هر چه برای افرادی در هر نقطه از زمین، با هر فرهنگی، مناسب است برای من هم مناسب باشد.
تولیدکننده زیبایی باشیم
نکتهای که صنعت مد کشور خودمان میتواند در نظر داشته باشد، طراحان پارچه و لباس در کشور، با توجه به خرده فرهنگهای هر منطقه، خصوصیات خلقی افراد مناطق جغرافیایی، دست به ابتکار زده و هنرنمایی در این محدوده داشته باشند. آنچه که چشم میبیند، روی خلق افراد تأثیرگذار است. حساسیت درک زیبایی توسط دیدن، نباید نادیده گرفته شود. خوب است حتی با لباس پوشیدن برای انتقال مفهوم زیبایی دقت داشته باشیم.
چه محیط جذابتری میشود چنانچه افراد، ضمن تأثیرپذیری از آنچه متناسب با فرهنگ است، خود نیز دستی و اندیشهای برای زیباترشدن پوشش خود، تزئینات منزل، معماری و هر حیطهای که تحت تأثیر صنعت مد است، داشته باشند. برای این کار فقط کافی است کمی خودباوری به چاشنیهای اندیشه اضافه کنیم. هرکس میتواند به عنوان تولیدکننده سبک زیبایی، شاخهای از زیر مجموعه بزرگ صنعت مد باشد. بنا نیست همیشه مصرفکننده باشیم. لازمه خلق زیبایی تولیدکردن است.
اگر گستره فرهنگی و استانداردهای مرز و محیط جغرافیایی، پیشینه فرهنگمان را در نظر آوریم، با چشم انداز بیکران زیبایی مواجهیم. چه در معماری، چه در پوشش، استفاده از ظروف همسان برای هر منطقه....
در نهایت خوب است به این نکته توجه کنیم که هر زمان انسان فقط مصرف کننده بود لازم است تجدیدنظری در رفتار خود داشته باشد. هنوز بسیارند افرادی که با صرف هزینههای بالا، خریدار انواع پوشاک یا لوازمی هستند که نه تنها جنبه ضروری ندارد، بلکه در بلندمدت هم کارآمد نیست. گاه برخی فقط دنباله رو مد هستند، صرفاً به این دلیل که عادت به این کار دارند. یا گاهی به خاطر چشم و همچشمی! چه بسیار هزینههایی که در مراسم مختلف صرفاً به دلیل مدبودن، خرج میشود و چه بسیار ضرورتهایی که صرفاً به دلیل نداشتن هزینه، به اجبار نادیده گرفته میشود. صد البته که ما تلاش میکنیم و مایلیم بخشی از دستاوردمان را به شکلی که دوست داریم خرج کنیم و این کاملاً طبیعی است، اما خوب است در نظر داشته باشیم، آنچه را که «مد» است، من «انتخاب» کنم! نه اینکه «مد» من را انتخاب کند و البته بسیار پسندیده است، به خاطر داشته باشیم با متعادلکردن بسیاری از هزینههای غیرلازم میتوان، کمکی برای هزینههای ضروری همنوعان خود باشیم.