کد خبر: 1026856
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۹ - ۰۱:۰۸
رشد افسار گسیخته نقدینگی طی بازه زمانی ۹ ساله در حالی است که در مدت مشابه، تولید ناخالص داخلی حقیقی، نه تنها رشد نکرده، بلکه روند نزولی را نیز طی کرده است، به گونه‌ای که از رقم ۶۳۶ هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۹۰ به رقم ۶۱۳ هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۹۸ رسیده است. به عبارت دیگر در حالی که به طور طبیعی باید کیک اقتصاد ایران رشد می‌کرد و بزرگ می‌شد، نه تنها چنین نشده بلکه کوچک‌تر نیز شده است!
حسین میرزایی
سرویس اقتصاد جوان آنلاین: با آغاز سال ۱۳۹۹ هجری شمسی، بازار‌های ارز و طلا برای چندمین بار طی سالیان اخیر، وارد وضعیت متلاطمی شدند و این شرایط همچنان ادامه دارد، به نحوی که قیمت دلار در بازار آزاد ارقام بیش از ۳۰ هزار تومان و قیمت سکه بهار آزادی نیز رقمی حدود ۱۶ میلیون تومان را تجربه کرده‌اند. با توجه به آنکه این وضعیت چندین بار در اقتصاد ایران رخ داده است، بنابراین باید به ریشه‌ها و علل اصلی موضوع پرداخت و از بیان علت‌هایی که نه تنها منجر به حل معضل نمی‌شوند، بلکه آدرس غلط به جامعه و سیاستگذاران است، پرهیز کرد. در مجموع نوشته حاضر از منظر کلان به تحلیل موضوع می‌پردازد.

از آنجا که نرخ ارز به عنوان لنگر اسمی اقتصاد ایران مطرح است، از همین رو با افزایش آن، سایر بازار‌ها نیز دچار تلاطم شده و جهش‌های قیمتی را در خود مشاهده می‌کنند که از جمله مهم‌ترین نمونه‌های آن می‌توان به بازار‌های طلا، مسکن و خودرو اشاره کرد. همچنین روند تاریخی نیز نشان می‌دهد که با کاهش ارزش پول ملی، اقتصاد ایران وارد دوره‌ای از رکود اقتصادی می‌شود که وخامت اوضاع و تضعیف معیشت مردم را درپی دارد. از آنجا که سطح درآمد اقشار متوسط و ضعیف نیز عمدتاً در سطح نازلی نسبت به اقشار مرفه قرار دارد، بخش مهم درآمد آنان صرف گذران زندگی می‌شود و به تهیه کالا‌های سرمایه‌ای نمی‌انجامد، بنابراین با جهش نرخ ارز، قدرت خرید این اقشار آسیب جدی می‌بیند. اقشار سطوح بالای درآمدی که صاحبان دارایی‌هایی از نوع سرمایه‌ای نظیر مسکن، خودرو‌های خارجی، طلا و ... هستند نه تن‌ها آسیب نمی‌بینند بلکه می‌توانند بهبود وضعیت را نیز تجربه کنند. از همین‌رو شکاف طبقاتی و افزایش نابرابری درآمدی و اجتماعی نیز به وجود می‌آید که در این مورد، آمار‌های منتشرشده توسط مرکز آمار ایران نیز مؤید این مطلب است، به گونه‌ای که ضریب جینی به عنوان شاخص شناخته شده نابرابری توزیع درآمدی در ایران از رقم ۳۷/ ۰ در سال ۱۳۹۲ به بیش از ۴۰/ ۰ در سال ۱۳۹۸ رسیده است و وخامت اوضاع همچنان ادامه دارد.

در مورد علل و ریشه وقوع پدیده جهش‌های ارز و سکه در اقتصاد ایران، تحلیل‌های متفاوتی وجود دارد، اما بخش مهمی از تحلیل‌هایی که صورت می‌پذیرد فاقد نگاه بنیادین و راهبردی به علل موضوع است. اخیراً نیز برخی از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی در بیان علت افزایش قیمت سکه بهار آزادی، اشاره به نقش‌آفرینی سلطان‌های سکه کرده‌اند که با دستکاری در بازار، موجبات وضعیت موجود را فراهم آورده‌اند.
خاطرنشان می‌سازد که تحلیل مذکور، مسبوق به سابقه است؛ به نحوی که هرگاه بازار‌های ارز و سکه دچار تلاطم می‌شوند، سخن از نقش‌آفرینی سلاطین به میان می‌آید. هر چند که این تحلیل می‌تواند تا حدودی درست باشد، اما توجه بیش از حد به آن، نگاه‌ها را از علت اصلی موضوع دور می‌کند. چنانچه جهش‌های رخ داده در قیمت سکه بهار آزادی، تماماً به دلیل نقش‌آفرینی سلطان‌های سکه می‌بود، باید در دفعات قبلی که برخورد با این افراد صورت گرفت، کاهش قیمت در این بازار‌ها رخ می‌داد، اما نه تن‌ها چنین نشد بلکه بهای سکه امروز، بیش از سه برابر زمانی است که برخی از سلطان‌های سکه مجازات شدند.

در واقع با توجه به حجم نقدینگی موجود در اقتصاد ایران، اساساً سلطان‌های سکه، وزن چندانی ندارند که بتوانند چنین جهش‌های عظیمی در متغیر‌هایی نظیر نرخ ارز و سکه ایجاد کنند؛ بنابراین باید عمده نگاه‌ها به علت اصلی و به عبارت دیگر به سلطان اصلی تلاطمات بازار‌ها باشد که چیزی به جز «نقدینگی» نیست. شایان ذکر است که اگر برخی افراد نیز به عنوان سلطان سکه نقش‌آفرینی می‌کنند به دلیل آن مقدار نقدینگی است که در اختیار دارند، در غیر این صورت توان چنین کاری را ندارند.

در یک نگاه کلان‌تر، هر معامله‌ای به پشتوانه نقدینگی افراد صورت می‌پذیرد. در غیر این صورت، معامله خاصی را که بتواند سطح قیمت‌ها را جابه‌جا کند نمی‌توان متصور بود.

طبق آخرین آمار‌های منتشر شده از سوی بانک مرکزی، حجم نقدینگی از رقم ۳۵۴ هزار میلیارد تومان در انتهای سال ۱۳۹۰، به رقم ۲ هزار و ۴۷۲ هزار میلیارد تومان در اسفند ۱۳۹۸ رسیده است و بنا بر محاسبات صورت پذیرفته، از رقم ۲ هزار و ۸۰۰ هزار میلیارد تومان نیز در انتهای شهریور ۱۳۹۹ عبور کرده است.

رشد افسار گسیخته نقدینگی طی بازه زمانی ۹ ساله در حالی است که در مدت مشابه، تولید ناخالص داخلی حقیقی، نه تنها رشد نکرده، بلکه روند نزولی را نیز طی کرده است، به گونه‌ای که از رقم ۶۳۶ هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۹۰ به رقم ۶۱۳ هزار میلیارد تومان در سال ۱۳۹۸ رسیده است. به عبارت دیگر در حالی که به طور طبیعی باید کیک اقتصاد ایران رشد می‌کرد و بزرگ می‌شد، نه تن‌ها چنین نشده بلکه کوچک‌تر نیز شده است!

نکته حائز اهمیت آنکه در بازه زمانی مذکور، جمعیت کشور رشد داشته است، بنابراین تولید سرانه حقیقی در کشور کاهشی به مراتب بیشتر از کاهشِ تولید حقیقی را تجربه کرده است.

روی دیگر سخن آن است که طی بازه زمانی ۹ ساله، در حالی که حجم نقدینگی در اقتصاد ایران بیش از هشت برابر شده، اما تولید حقیقی روندی نزولی را پیموده است.

شکاف مذکور میان تولید و نقدینگی، عمدتاً منجر به افزایش سطح عمومی قیمت‌ها و سفته‌بازی در اقتصاد شده است و با ورود به هر بازاری، سبب تخریب ثبات آن بازار می‌شود و قیمت‌ها را افزایش می‌دهد.

وضعیت فعلی بازار‌هایی نظیر سکه و ارز را نمی‌توان به طور عمده به سلطان‌هایی از جنس افراد اختصاص داد، بلکه وضعیت موجود بازار‌های مذکور، دست‌پخت سلطان اصلی به نام نقدینگی است و تا زمانی که برای مهار آن چاره‌اندیشی نگردد تلاطم در بازار‌ها وجود خواهد داشت. به منظور حل موضوع نیز باید به طور دقیق اقدام به تحلیل علل اصلی رشد سرسام‌آور نقدینگی طی سال‌های اخیر شود و با مدیریت و مهار نقاطی که موجب رشد نقدینگی شده‌اند، اقدام به مهار و مدیریت نقدینگی کرد. در غیر این صورت، تأکید بیش از حد بر نقش‌آفرینی سلاطین سکه و ارز در وضعیت موجود، ارائه آدرس‌های نادرست به سیاست‌گذاران و جامعه است و مسئله را به صورت ریشه‌ای حل نخواهد کرد. هرچند که شبکه‌های اخلا‌لگر در بازار‌های ارز و سکه وجود دارند که برخلاف منافع ملی بر تنور جهش قیمت‌ها می‌دمند، اما منشأ اصلی جهش قیمتی در بازار‌های مذکور نقدینگی است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار