سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: یکی از نمونههای بارز جنگ که در سالهای اخیر در کشورهای جهان به شیوهای نوین رونمایی شده متعلق به جنگ زیستمحیطی و به یک جنگافزاری بیرقیب و نامتقارن در کشورها تبدیل شده است. تاریخ استفاده از سلاحهای زیستی یا به اصطلاح بیولوژیکی بر ضد دشمن به ۳۰۰ سال قبل از میلاد مسیح برمیگردد. زمانی که یونانیان اقدام به انداختن اجساد فاسد حیوانات در منابع آبی دشمنان میکردند، در واقع به یک نوع تاکتیک جنگی در آن زمان برای دولتها تبدیل شده بود. نمونههایی از این قبیل سلاحهای بیولوژیکی در طول تاریخ به فراوان مشاهده شده و جالب اینجاست که تا این زمان از تاریخی که گذشته، اطلاعات مربوط به سلاحهای بیولوژیکی همچنان به صورت سری باقیمانده است. در ماجرای جنگ کره، چینیها و مسئولان کره شمالی، امریکا را به استفاده از سلاح بیولوژیکی در کره متهم کردند و خواستار تحقیق یک کمیته علمی بینالمللی در اینباره شدند. سرانجام پس از پژوهشهای کافی، کمیته در گزارشی به سازمان ملل بیان کرد که در تحقیقات خود به اشیای آلوده به میکروب وبا و سیاه زخم بدخیم ککهای آلوده به ویروس طاعون، پشههای حامل ویروس تب زرد و حیوانات جونده مثل خرگوش برخورده که برای انتشار بیماریهای ویروسی مورد استفاده قرار میگرفته است. با این واکاوی در مورد سلاح بیولوژیکی به پیامد مخوف و رعبآور «همهگیری یا اپیدمی» برخورد میکنیم که باعث انتقال سریع و بروز ناقلان بیماری با حجم وسیعی از جمعیت منجر میشود و به طور یقین این همهگیری اختلال در شناسایی و در نتیجه عدم مقابله متناسب و راهکارهای پیشگیری را به همراه خواهد داشت. در این راستا شناخت و راهکارهای تقابلی با این پدیده مستلزم شناخت آسیبپذیری و مدیریت بحرانهای زیستی است. به زعم برخی کارشناسان ویروس کرونا نیز به عنوان یک سلاح مخرب با ویژگیهای متمایز عمل میکند که از آن جمله میتوان به قابلیت سرایت و سرعت انتشار بالا، توان مقاومت در برابر شرایط طبیعی و ناشناخته بودن عامل بیولوژیک اشاره کرد. با این تفاسیر این تهاجمزیستی، ابزاری است که بدون نیاز به دیدن باعث نابودی نسل بشر میشود و میتواند اقتصاد دولتها و امرار معاش و زندگی بشر را مختل کند و قدرت آسیبرسانی و گستردگی محیطی این سلاح آنقدر وسیع است که با سلاح هستهای مقایسه شده است. هر طغیان کوچک یا بزرگ یک بیماری باید به عنوان یک حمله بالقوه بیولوژیکی تلقی شود و بر این اساس آموزش و اطلاعرسانی و راههای درمانی و مدیریت بحران به صورت قانونی الزامآور را در جامعه میطلبد و به موازات آن آموزش دفاعی برای مقابله با سلاح بیولوژیکی در درس بهداشت عمومی دانشجویان و دستیاران پزشک و بهداشت و رشتههای وابسته برای صاحبان بسیاری از حرفههای دیگر الزامی به نظر میرسد، به این دلیل که در سایه این گونه آموزشها و ارتقای آگاهیهای عمومی افراد جامعه نوعی سیستم مراقبتی یا به عبارتی مراقبت ملی به وجود میآید. مرحله بعدی کشف سریع بیماریهای واگیردار است و این کشف مستلزم پیشرفت آگاهیهای تمامی کارکنانی است که در خط مقدم بهداشت و درمان قرار دارند. آگاهی عمومی مردم نسبت به اصول اولیه بهداشت مؤثرترین و در عین حال کم خرجترین وسیله حفاظت در برابر تهدیدات زیستمحیطی است. آشنایی مردم به علایم بیماری بالینی، راههای انتقال و پیشگیری و کنترل و در نتیجه احساس مسئولیت افراد نسبت به همنوعان در این برهه خود را نشان خواهد داد. در این میان تمامی رسانهها در زمینه آموزشهای عمومی و اطلاعرسانی نقش بهسزایی دارند و این نوع آموزشها و اطلاعرسانی باید به صورتی برنامهریزی شود که باعث ایجاد حساسیت و نگرانی در سطح جامعه نشود.