کد خبر: 1026668
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۹ - ۲۲:۳۰
طیف غربزده‌های داخلی سال‌هاست نقش اپوزیسیون داخلی نظام را بازی می‌کنند و طی سال‌های بعد از روی کارآمدن دولت اصلاحات در سال ۱۳۷۶ مخالفت و بعضاً تخاصم خود با مؤلفه‌های انقلاب اسلامی را علناً بیان کرده و نسبت به حذف آن به ویژه در عرصه سیاست خارجه متمرکز شدند.
محمد اسماعیلی
سرویس سیاست جوان آنلاین: «گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز و مستمر با کشور‌های غربی» یکی از اصول ثابت دولت اصلاحات بود که بر اساس آن شعار «گفت‌وگوی تمدن‌ها» سر داده شد و نهایتاً با همین مبنا پرونده هسته‌ای کشور با مدیریت محمدخاتمی- حسن روحانی محور گفتگو با سه کشور اروپایی در کاخ سعدآباد قرار گرفت که منجر به تعطیلی صنعت کشورمان شد.

سیاستمداران و تئوری‌پردازان این جریان از سال‌های روی کارآمدن دولت متبوع خود در سال ۷۶ تاکنون با تأکید بر عبارت‌هایی با محوریت اینکه «با دنیا نمی‌توان دشمنی کرد و باید روابط بین‌المللی کشور را بر پایه گفتگو و تعامل با سایر کشور‌ها بنیان نهاد» تلاش کرده‌اند اساس مبانی انقلابی را به چالش کشانده و رویکرد دلخواه خود در عرصه سیاست خارجه را بر کشور و نظام تحمیل کنند.

پس از آن در مناظرات انتخاباتی سال ۸۸ نامزد‌های متصل به این جریان بار‌ها از کلیدواژه‌هایی با محوریت گفتگو و تعامل با دنیا استفاده کردند تا عقلانیت و سودمندی رویکرد انقلابی در عرصه سیاست خارجه را با ابهام و تردید مواجه کنند.

بعد از تشدید تحریم‌های بین‌المللی در سال‌های ۸۹ تا ۹۱ رسانه‌ها، شخصیت‌ها و وابستگان به جریان غربزده داخلی بار دیگر ضرورت جایگزینی «رویکرد گفت‌وگومحور» به جای رویکرد انقلابی را مطرح کردند و نهایتاً در مناظرات انتخاباتی سال ۱۳۹۲ به صورت سازمانی و شبکه‌ای در عرصه داخلی و خارجی کارآمدی رویکرد انقلابی را مورد تردید قرار دادند و نهایتاً به پیروزی رسیدند.

تأکید دائمی بر این مسئله که «گفتگو و تعامل با دنیا موجب ایجاد تعادل در عرصه‌های داخلی و ارتقای موقعیت کشور می‌شود» کار را به جایی رسانده است که امروز علاوه بر پذیرش خواسته‌های کشور‌های غربی باید تن به مطالبات گسترده سازمان‌های شبه بین‌المللی نظیر کارگروه ویژه اقدام مالی (fatf)، کنوانسیون حقوق کودک و نظایر آن هم بدهد.

این تأکیدات گسترده جریان سیاسی مورد اشاره جهت ادامه رویکرد مورد متبوع آن‌ها در عرصه سیاست خارجه در حالی است که هیچ کدام از چهره‌های منسوب به این جریان حاضر نیستند هزینه‌های گسترده ناشی از چنین رویکردی را بپذیرند و بدون کمترین اشاره‌ای به مصیبت‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ناشی از چنین رویکردی کما فی السابق و از لزوم پیگیری منافع ملی بر اساس چنین روشی سخن به میان می‌آورند.

تولید نسل را رویکرد انقلابی سیاست خارجه قفل کرده است!

عباس عبدی، یکی از شخصیت‌های وابسته به طیف تجدیدنظرطلب در جدیدترین موضع‌گیری همانند سایر همفکران حتی بحث فرزندآوری و تولید نسل را هم به بحث روابط خارجه گره می‌زند و بدون اشاره به آفت‌های ناشی از برجام که نمونه عینی کوتاه آمدن در برابر امریکایی‌هاست، می‌گوید: «بدون حل مشکل اقتصادی ممکن نیست کوچک‌ترین گامی در مسیر فرزندآوری برداشته شود. تا هنگامی که پوشک مسئله اصلی است، دور حل این مشکل را خط بکشید.» وی ادامه می‌دهد: «اگر اصولگرایان نگران جمعیت ایران هستند، راهی ندارند جز آنکه دست از لجبازی بردارند و برای بهبود وضع اقتصاد کشور و اصلاح روابط خارجی گام بردارند.»

تغییر وارونه زیباکلام

صادق زیباکلام یکی از چهره‌های منسوب به طیف غربزده که با مواضع متناقض و بعضاً شاذ شناخته می‌شود نیز که یکی از حامیان متعصب و احساسی برجام و رویکرد گفت‌وگومحورانه دستگاه دیپلماسی برای کوتاه آمدن در برابر غرب است بدون اشاره به تورم، گرانی، بیکاری و رکود ناشی از توافق هسته‌ای می‌گوید: «هنوز عرق بایدن خشک نشده که توپخانه امریکاستیزی تندرو‌ها به غرش درآمده است. شکست ترامپ هم البته باعث قوت قلبشان شده و بر سنگینی آتش‌شان افزوده است. سخنان و موضعگیری‌هایشان همان مطالبی است که ۴۲ سال است دارند تکرار می‌کنند. «سگ زرد برادر شغاله»، «ما فریب دستکش مخملی جو بایدن را نمی‌خوریم»، «لیبرال‌ها، سازشکاران و غربزده‌ها که برجام را فراموش کرده‌اند بی‌صبرانه به دنبال مذاکره با بایدن هستند، اما انقلابیون همچنان پرچم پرافتخار مقاومت را برافراشته نگه خواهند داشت» و الی آخر.»

فرار از پاسخگویی و اصرار به دادن آدرس اشتباه

زیباکلام همانند سایر همفکرانش برای فرار از پاسخگویی ناشی از ناکارآمدی و ناتوانی دولت متبوع خود در برآورده کردن شعار‌های انتخاباتی به دادن آدرس اشتباه اصرار دارد و انقلاب و رویکرد انقلابی و پافشاری بر اصول بدیهی انقلاب را عامل مشکلات القا می‌کند و می‌گوید: «اهمیتی هم برایشان ندارد که ۴۰ سال امریکاستیزی چه دماری از روزگار مملکت درآورده و چگونه مردم را به خاک سیاه نشانده است. چون از دید تندرو‌ها فلاکت ایران ارتباطی به امریکاستیزی و سایر سیاست‌های انقلابیون به هیچ وجه پیدا نمی‌کند. مسبب پریشانی و استیصال مردم دولت روحانی، سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی، نگاه به بیرون به جای تأکید بر روی منابع داخلی، مدیریت لیبرالی به جای مدیریت جهادی و سایر سیاست‌هایی است که لیبرال‌ها و غربزده‌ها از ابتدای انقلاب تا به امروز در کشور اجرا کرده‌اند. چون اساساً قدرت از روز نخست انقلاب تا به امروز همواره در دست غربزده‌ها، لیبرال‌ها و سازشکاران بوده و انقلابیون و تندرو‌ها نقش و قدرتی نداشته‌اند.»

اشرف بروجردی، فعال اصلاح‌طلب و نماینده رئیس‌جمهور در شورای فرهنگی- اجتماعی زنان و خانواده هم در گفت‌وگویی بیان می‌کند: «با توجه به این بار بزرگی که روی دولت روحانی وجود دارد و دولت ایشان را با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو کرده است باید با این دولت همکاری انجام شود. شما ببینید بار بزرگی که بر این دولت از مشکلات تحریم گرفته تا مابقی مسائل کار را برای دولت سخت کرده است.»

نسخه تکراری

همانگونه که اشاره شد در شرایطی که جامعه ایرانی به دلیل سیاست‌های اقتصادی- سیاسی دولت برآمده از رأی تجدیدنظرطلبی با فقر و مشکلات عدیده اقتصادی دست و پنجه نرم می‌کند، هواخواهان لیبرالیسم کماکان بدون توجه به مصائب جامعه تز تکراری و پر هزینه خود را نسخه شفابخش کشور عنوان می‌کنند شاید به این دلیل که به خاطر سبک زندگی اشرافی و تمکن مالی که بعد از انقلاب اسلامی و پس از بالا کشیدن از دیوار سفارت امریکا به‌دست آورده‌اند، درک درست و مناسبی از اوضاع مردم ندارند و تنها بر برآورده شدن مطالبات حزبی و گروهی خود متمرکز شده‌اند. فقدان توجه حداقلی به زندگی اقتصادی مردم و اصرار به تز و طرحی که فقر را جزءلاینفک زندگی مردم قرار داده، خود یک وقاحت سیاسی است که نمونه و نظیر آن را نمی‌توان بین احزاب و سیاستمداران سایر کشور‌ها به راحتی جست‌وجو کرد.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار