سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: «اگر آن لامبورگینی مال من بود»، «اگر به دختر موردعلاقهام میرسیدم»، «اگر قرارداد چندمیلیاردی را امضا میکردم»، دیگر از خدا هیچچیزی نمیخواستم. صبحها که بیدار میشویم و شبها که به رختخواب میرویم و حتی وقتی داریم خواب میبینیم، کل فکر و خیالمان پی یک چیز است: رسیدن به وضعی که همه آمال و آرزوهایمان برآورده شده و دیگر چیزی مانع خوشبختیمان نیست، اما تجربهها و تحقیقات زیادی نشان میدهند که ماحصل این وضعیت چیزی نیست جز ناآرامیهای بسیار دیگر. پس خوشبختی چگونه به دست میآید؟ وبسایت ترجمان در یک پرونده کوتاه از زوایا و نگاههای مختلف موضوع خوشبختی را به چالش کشیده است. چکیده پرونده این وبسایت را در ادامه میخوانید.
۱- کودکان در کار خود استادند از آنها بیاموزیم
ما به طور غریزی در پی معنای خوشبختی هستیم و میل داریم شکوفا شویم. میخواهیم تا جایی که ممکن است بهترین باشیم، ولی ما برای شاد بودن به چیزی بسیار سادهتر نیاز داریم. ما نیاز داریم کاری بکنیم که برایمان ثمربخش و ارزشمند باشد؛ کاری که وقتی به آن میپردازیم، گذر زمان را احساس نکنیم و هر روز غرق در آن کار شویم. با نگریستن در کودکان، درمییابیم که آنها در این کار استادند. هیچ معیارِ بیرونیای حواس آنها را از کاری که به آن مشغول هستند، پرت نمیکند. کودکان سرگرم چیزهایی میشوند که واقعاً بیشترین لذت را برایشان فراهم میکند.
۲- آیا زندگی بدون کشمکش ارزش زیستن دارد؟
آرتور شوپنهاور میگوید: زندگی همچون آونگی میان رنج و ملال در نوسان است. از نداشتن چیزها رنج میبریم و وقتی هم که به آنها میرسیم ملول و خسته میشویم. جان استوارت میل، فیلسوف فایدهباور انگلیسی، طی یک فروپاشی روانی در دوران جوانیاش به این ملال پی برد. آیا میتوان نوعی از خوشبختی، شادی و لذت را در جهانی آرمانی یافت که در آن همه چیزهایی که میخواهیم برآورده شدهاند؟
۳- برای رسیدن به خوشبختی از خود سؤالهای سختی بپرسید؟
«کاری پردرآمد و عالی که با شرایط روحی و روانی من هماهنگ باشد»، «یک ماشین عالی از مارک بیامدبلیو مدل ۲۰۱۷، رنگ مشکلی متالیک، فول آپشن»، «یک حساب بانکی بسیار پرپول». اینها بخشی از آرزوهایی بود که یک سارق در دفترچه یادداشتهایش نوشته بود. واقعیت این است که خیلی از ما اگر از خودمان بپرسیم «در زندگی چه میخواهی؟» به همینجور جوابها میرسیم، اما این فهرستها کمکی به زندگی ما نمیکنند. باید سؤال سختتری از خودمان بپرسیم.
۴- خوشبختی را در نیمه خالی لیوان بجویید!
مروجان مثبتاندیشی مدام زیر گوشمان میخوانند که نیمه پر لیوان را ببین، همه چیز درست خواهد شد، اما همهچیز درست نخواهد شد. مثبتاندیشان امید واهی میدهند. زندگی سخت است و قضایا آنطور که دلمان میخواهد، پیش نمیرود. با این حال، نباید چیز دیگری را هم فراموش کرد: حتی وقتی اوضاع بد است، آنچه واقعاً اتفاق میافتد، بهتر از چیزی است که فکر میکنیم. از دست دادن یک رابطه بدبختمان نمیکند و از دست دادن شغل مساوی مردن از گرسنگی نیست.
۵- واقعی، قوی، فعال و مفید باش
ارزشهای اخلاقیای که در زمان حاضر شالوده خوشبختی را تشکیل دادهاند، چنین چیزهایی هستند: واقعی باش، قوی باش، فعال و مفید باش و از همه مهمتر، برای رسیدن به این هدفها به دیگران تکیه نکن، زیرا سرنوشت تو فقط به دست خودت رقم میخورد. این رویکردی جدید است، زیرا قبلاً خوشبختی را با این چیزها تعریف نمیکردند. نویسنده این مطلب، با مروری بر تاریخِ خوشبختی، نواقص تعریف جدید آن را گوشزد میکند. کارل سدرستورم، استادیار مطالعات سازمانی در دانشگاه استکهلم است، او با همراهی آندره اسپایسر کتاب سندروم خوبی و با همراهی پیتر فلمینگ کتاب کارِ انسان مرده را منتشر کرده است.
۶- پول هم خوشبختی میآورد، بستگی به آدمش دارد!
پول خوشبختی و شادمانی نمیآورد. این یکی از بدیهیاتی است که بهندرت مورد پرسش واقع شده است. علاوه بر این، در سالهای اخیر با پیدایش جنبش بسیار پرنفوذ «روانشناسی مثبت»، این ایده اعتباری آکادمیک نیز یافته است. روانشناسی مثبت ادعا میکند شرایط اقتصادی تأثیر کمی بر شادمانی دارند. در عوض، آنچه واقعاً مهم است، نگرش ماست. در هر حال، مهم نیست که به ایده «پول شادمانی نمیآورد» چه اندازه دلبستهایم، زیرا نتایج پژوهشهای جدید خلاف این را نشان میدهند.
۷- پزشکانی که به دنبال ایجاد حس خوشبختی در بیماران هستند
چند سالی است که پزشکان توانستهاند با تحریک الکتریکی مغز افراد افسرده احساس خوشبختی و آرامش در آنها ایجاد کنند، اما به موازات این پیشرفت هر روز سؤالات بیشتری مطرح میشود. آیا این پزشکان هستند که باید میزان تحریک الکتریکی و احساس خوشبختی فرد را مشخص کنند، یا افرادی که از هر کسی بیشتر میزان نیازشان به اینها را میدانند؟ آیا این تحریکات میتواند درمانی ماندگار باشد؟ و آیا احساس خوشبختی هم حدی دارد که گذر از آن میتواند مخرب باشد؟
۸- بهجای دارودرمانی به سلولهایتان خوشبختی تزریق کنید
«رضایت از زندگی» یکی از شاخصهای بهداشت روانی است. بررسی تأثیر رضایت از زندگی بر عملکرد سلولها و دی اِنای هم یکی از شاخههای تحقیقاتی روبهرشد است. استیون کول، استاد دانشگاه یوسی ال ای، در جدیدترین پروژهاش به بررسی بیولوژیکی خوشبختی پرداخته است. وی از دو نوع متمایز خوشبختی یاد میکند: خوشبختی لذتگرایانه و خوشبختی وابسته به خوشروانی. او و همکارانش تأثیر این دو نوع احساس خوشبختی را بر عملکرد سلولهای ایمنی بدن انسان مطالعه کردهاند.
۹- اگر شکست خوردید باز هم تلاش کنید
تمایل بیمارگونه به سالمبودن، درباره خوببودن ذهنی هم صادق است. نظم اقتصادی جهان اطراف شما ممکن است از هم بپاشد و در اطرافتان هیچ آرمانشهر سرمایهداریای نباشد. با این وجود، شما میتوانید سعادت شخصی و رضایت شغلی داشته باشید. با رویکرد درست، راهنمایی مناسب و تمایل برای قربانی کردن هر چیزی برای رسیدن به رؤیاهایتان، امکانات شما نامحدود است. بنابراین شکستها نه متوجه سیستم که به خاطر خود شماست. اما ناامید نباشید. اگر در ابتدا شکست خوردید، باز هم تلاش کنید.
۱۰- کدام نظام سیاسی «خوشبختی» بیشتری ایجاد میکند؟
از نظر بعضیها خوشبختی چنان مبهم است که نمیتوان بهآسانی آن را با روشهای علمی سنجید، اما دانشمندان علوم اجتماعی در حوزه در حال رشد «اقتصاد خوشبختی» مدعی هستند زندگی رضایتبخش ریشه در شرایط عینی دارد و گرایشهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جوامع میتواند خوشبختیِ فردی را بهدقت پیشبینی کند. از نظر این محققان پرسش درباره میزان خوشبختی نه سؤالی فلسفی و نه موضوعِ سلیقه سیاسی است، بلکه سؤالی تجربی است که میتوان با بررسی دادهها بدان پاسخ داد.
* نقل از وبسایت «ترجمان»