سرویس بین الملل جوان آنلاین: هنگامی که مایک پمپئو وزیر خارجه امریکا در ۲۵ آگوست طی سفر دورهای خود به منطقه خاورمیانه از اسرائیل به سمت سودان در پرواز بود، این پیام را در توئیتر منتشر کرد: «خوشحالم که اعلام کنم ما در اولین پرواز مستقیم از اسرائیل به سودان هستیم.» او نقشهای را ضمیمه این پیام کرد که خط مسیر هوایی بین اسرائیل و سودان را نشان میداد تا این تصور را در مخاطبان خود ایجاد کند که ارتباط هوایی و حتی روابط دیپلماتیک بین رژیم صهیونیستی و سودان برقرار شده است. روشن است پمپئو به شدت بزرگنمایی کرده بود، اما این پیام او مقدمهای برای سفرش به سودان بود تا سودان را مجبور به آوردن به جمع امارات متحده عربی و بحرین کند. حالا رئیسجمهور امریکا دونالد ترامپ خبر از توافق رژیم اسرائیل و سودان برای گام برداشتن به سمت عادیسازی روابط داده و میگوید: «رهبران هر دو کشور پذیرفتهاند تا روابطشان را عادی کنند و به وضعیت جنگی خاتمه دهند.» آیا مسیر عادیسازی روابط بین سودان و رژیم اسرائیل به همین صورت که ترامپ میگوید راحت و ساده است؟
دیدار مخفیانه
در واقع، سفر پمپئو به خارطوم و پیام تبلیغاتی توئیتری او نخستین گام برای در پیش گرفتن مسیر عادیسازی روابط بین تلآویو و خارطوم نبود بلکه نخستین گام از سوی بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی و رئیس شورای موقتی حاکمیتی سودان عبدالفتاح البرهان برداشته شد که اوایل فوریه در کشوری ثالث انجام شد. البرهان برای دیدار با همتای اوگاندایی خود و بحث در مورد مسائل مشترک منطقهای، به این کشور رفته بود، اما طولی نکشید که حساب رسمی دفتر نتانیاهو در توئیتر خبر دیدار نتانیاهو با البرهان در اوگاندا را منتشر کرد با تأکید بر این نکته که دو طرف برای همکاری در راستای «عادیسازی روابط دو طرف در آینده» توافق کردند. انتشار این خبر از سوی دفتر نتانیاهو موجی از انتقادها را از سوی هر دو طرف به راه انداخت. موشعه یلعون وزیر دفاع پیشین رژیم صهیونیستی، از رهبران مخالف نتانیاهو است که در واکنش به انتشار این خبر، نتانیاهو را متهم به بهرهبرداری سیاسی کرد و گفت: «منافع امنیتی رژیم اسرائیل با مخفی نگه داشتن این دیدار حفظ میشد و نه اینکه برای کسب اهداف سیاسی کوتاه مدت در داخل علنی شود.» دردسر البرهان بسیار بیشتر از نتانیاهو بود. سه نشست در خارطوم درست بعد از انتشار این خبر، در سطح نشست شورای وزیران، نشست شورای امنیت و دفاع و نشست شورای حاکمیت و هیئت وزیران تشکیل شد و در نهایت این، خود البرهان بود که سعی میکرد اقدامش را به نحوی توجیه کند و دیگران حاضر به حمایت رسمی از او نشدند. تأکید شورای وزیران بر این بود که این ملاقات ابتکار شخصی البرهان بوده و دولت با صدور بیانیهای تأکید بر این موضوع داشت که «ژنرال برهان ورای اختیاراتش عمل کرده است» و به همه اطمینان خاطر داد که موضع کشور در قبال رژیم اسرائیل تغییر نکرده است. به این ترتیب، دولت خارطوم سعی کرد پسلرزههای بعد آن دیدار را کنترل کند، اما معلوم بود که ماجرا هنوز تمام نشده است.
معامله امریکایی
سفر ماه آگوست پمپئو به سودان نخستین سفر رسمی یک مقام ارشد امریکایی به این کشور بود و روشن بود که پمپئو میخواهد با انجام معاملهای، شکست البرهان را جبران کرده و دیگر مقامات خارطوم را متقاعد به عادیسازی روابط با رژیم اسرائیل کند. فهرست کشورهای حامی تروریسم محور اصلی معامله امریکایی با خارطوم است. گفته میشود اسامه بنلادن طی سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۶ در سودان بوده و امریکا نیز به همین دلیل سودان را از سال ۱۹۹۳ در فهرست کشورهای حامی تروریسم قرار داده و این موضوع باعث شده خارطوم نتواند از مزایای اقتصاد بینالمللی برخوردار شود و به صندوقهای بینالمللی سرمایهگذاری و دریافت وام و دیگر کمکهای مالی دسترسی داشته باشد. خارطوم به دنبال حذف نام سودان از این فهرست است، اما روشن است که واشنگتن از این موضوع به عنوان اهرم فشار خود استفاده میکند و به قول روزنامهنگار کهنهکار سودانی عبدالرحمان علامین: «در اینکه این مسئله یک شانتاژ است حرفی نیست. ایالات متحده به روشنی میگوید اگر میخواهید از لیست (کشورهای حامی تروریسم) برداشته شوید روابطتان را با اسرائیل عادی کنید.» به نظر میرسد ترامپ و دستگاه دیپلماسی او در این معامله با طرف سودانی به نتایجی رسیده است. ترامپ ۱۱ روز قبل اعلام کرد سودان قبول کرده به قربانیان حملات تروریستی مبلغ ۲۳۵ میلیون دلار بپردازد و این تصمیم سودان «گامی بزرگ» است و باعث میشود نام این کشور از لیست کشورهای حامی تروریسم حذف شود. هر چند ترامپ در آن موقع حرفی از عادیسازی روابط با تلآویو به عنوان بخشی از این «گام بزرگ» مطرح نکرد، اما خبر اخیر او مبنی بر توافق رژیم اسرائیل و سودان برای گام برداشتن به سمت عادیسازی حکایت از این دارد که چنین پیششرطی وجود داشته و خارطوم در ازای قبول عادیسازی روابط است که توانسته نام کشورش را از آن فهرست حذف کند. به این ترتیب، روندی که با ملاقات مخفیانه البرهان در فوریه شروع شد با معامله امریکایی پیگیری شده و دستکم نتیجه آن توافق اولیه برای عادیسازی بوده است، اما وضعیت در خارطوم پیچیدهتر از آن است که به نظر میرسد و صدای مخالفتها با این روند و موافقتهای مخفیانه و پشت و پرده از احزاب و جریانهای سیاسی مختلف به گوش میرسد.
نه به توافق
خارطوم بعد از جنگ ۱۹۶۷، در سپتامبر همین سال میزبان نشست کشورهای عضو اتحادیه عرب بود. قطعنامهای در این نشست به تصویب رسید که مشهور شد به قطعنامه «سه بار نه» زیرا در این قطعنامه تأکید بر سه نه شده بود؛ نه به صلح با رژیم اسرائیل، نه به شناسایی رژیم اسرائیل و نه به مذاکره با رژیم اسرائیل. از این جهت، خارطوم در تاریخ معاصر جهان عرب موقعیت تاریخی به دست آورد، اما در مقاطعی به این موقعیت تاریخی پشت پا زد و حتی کار را به همکاری با رژیم اسرائیل پیش برد. برای مثال، رهبر وقت سودان ژنرال جعفر النمیری در ۱۹۸۱ به کنیا رفت تا ملاقات مخفیانهای با وزیر دفاع وقت رژیم اسرائیل آریل شارون داشته باشد و با طرح او علیه جمهوری اسلامی همکاری کند و بار دیگر در ۱۹۸۴ رشوه ۳۰ میلیون دلاری از موساد گرفت تا این سازمان اطلاعاتی- امنیتی رژیم اسرائیل بتواند عملیاتی به نام «عملیات موسی» را برای قاچاق یهودیان اتیوپیایی از مسیر خارطوم به رژیم اسرائیل انجام دهد. همین مورد نشان میدهد که در پس سه «نه» خارطوم، تبانی و توطئههایی با تطمیع و رشوه وجود داشته و نمیتوان چنین موضوعی را نادیده گرفت. به هر صورت، جریانهای سیاسی سودان موضع مشخصی در قبال روند عادیسازی گرفتهاند. باید توجه داشت که عبدالله حمدوک نخستوزیر سودان بعد از دیدار با پمپئو گفته بود دوران گذار در سودان بر پایه توافق وسیع نیروها و تقویمی دقیق تنظیم شده و شامل به پایان رساندن روندهای گذار برای دستیابی به صلح و ثبات است که باید کشور را به سوی انتخاباتی آزاد رهنمون سازد و بر این نکته تأکید کرده بود: «دولت موقت اختیاری فراتر از این وظایف ندارد و نمیتواند درباره عادیسازی روابط با اسرائیل تصمیمگیری کند. این مسئله پس از اتمام وظایف دولت موقت تصمیمگیری خواهد شد». این حرف حمدوک تکرار خواسته احزاب سودان بود که طی بیانیهای قبل از ورود پمپئو به خارطوم مطرح کردند. در واقع، این احزاب در هر دو جناح داخل در شورای موقت حاکمیتی سودان و خارج از آن قرار دارند. عبدالرحمن علامین در این مورد میگوید درون ائتلاف به رهبری حمدوک، جریانهای چپ، کمونیستها و بعثیها قرار دارند که هر گونه عادیسازی روابط با اسرائیل را رد میکنند و همچنین حزب الامه صادق المهدی دارای پایگاه مذهبی و محافظهکار است. در خارج از ائتلاف حمدوک، اسلامگراهای طرفدار رژیم سابق هستند که به قول علامین «در کمین نشستهاند و آمادهاند تا فریاد خیانت به اعتقادات را برآورند و هر کاری برای به شکست کشاندن دوران گذار انجام دهند.» روشن است که بر خلاف جناح نظامی در شورای موقت حاکمیتی سودان، اتفاق نظری بین احزاب سیاسی سودان از طیفهای مختلف برای مخالفت با عادیسازی روابط به وجود آمده است. این احزاب روند عادیسازی را در تناقض با قانون اساسی سودان و همچنین، نادیده گرفتن «سه نه» میدانند. میتوان گفت اگر توافقی از سوی خارطوم برای عادیسازی با رژیم اسرائیل شده باشد، این توافق بیشتر از سوی نظامیان حاضر در شورای موقت حاکمیتی و به رهبری البرهان است، اما جناح سیاسی کشور در مخالفت با این موضوع متفقالقول است. به همین جهت، نمیتوان انتظار داشت روند عادیسازی روابط سودان با رژیم اسرائیل همانند امارات یا بحرین راحت و سریع انجام شود و به نظر میرسد نه گفتن به «سه نه» در این کشور کار راحتی نباشد.