سرویس سیاست جوان آنلاین: کمتر از چهار روز دیگر تا برگزاری یکی از جنجالیترین انتخابات تاریخ امریکا باقی نمانده است و فردای این چالش انتخاباتی بسیاری از مناسبات سیاست خارجی امریکا دستخوش تغییرات گسترده دستکم روانی برای مدتی کوتاه خواهد بود. یکی از این مناسبات به روابط خصومتآمیز امریکا طی چهار دهه گذشته با جمهوری اسلامی ایران بازمیگردد. گرچه تجربه تاریخی نشان میدهد دولتهای دموکرات و جمهوریخواه بر سر خصومت با جمهوری اسلامی ایران اختلاف نظری ندارند بلکه سیاست اصولی آنهاست، اما آنچه برنامههای این دو جریان سیاسی حاکم بر امریکا را از همدیگر متمایز میسازد، روش و شیوههای مواجهه با جمهوری اسلامی ایران است. از این رو برخی در داخل بر این عقیدهاند که اگر بایدن پیروز انتخابات امریکا باشد، میتوان امیدوار بود که او به برجام برگردد. موضوعی که با، اما و اگرهای فراوان همراه است و او برای بازگشت به این معاهده پیششرطهایی قرار داده که نتیجه آن تحمیل برجامهای دیگر به ایران است بی آنکه ایران از آن انتفاعی داشته باشد. بنابراین باید مراقب بود در دام این سرابهای بیآب نیفتیم.
به صورت طبیعی بخش مهمی از این مجادلات بر سر تأثیرگذاری سرنوشت انتخابات امریکا و جابجایی احتمالی قدرت در واشنگتن بوده است. بخشی از رسانههای عمدتاً اصلاحطلب در طول ماههای گذشته تلاش کردهاند جابهجایی هرم قدرت در واشنگتن را نوعی معجزه برای شرایط فعلی داخلی ایران نشان بدهند که منجر به تصحیح سیاستهای دولت ترامپ در مقابل کشورمان خواهد شد. در مقابل رسانههای اصولگرا با تکیه بر تجربیات گذشته به برجستهسازی این نکته پرداختهاند که به احتمال زیاد دولت بایدن نیز به دنبال تحمیل خواستههای بیشتر با حربه بازگشت مشروط به برجام خواهد بود. به نظر میرسد این تحلیل از سوی محافل بالادستی در ایران نیز مورد پذیرش قرار گرفته که نمونه آن اشاره رئیس ستاد کل نیروهای مسلح درخصوص تلاش امریکا برای تحمیل برجامهای ۲ و ۳ به ایران بود.
تعارض در ساختار سیاست داخلی امریکا
نکته مهمی که در صورت هرگونه تغییر در ساختار سیاسی امریکا با این انتخابات نباید فراموش کرد، تعارضات داخلی و مشکلات آن است. رویدادهای چند ماه گذشته از جمله ناتوانی در کنترل ویروس کرونا، اعتراضات گسترده نژادی و وضعیت بد اقتصادی همه و همه در کاهش آرای ترامپ نقش داشته است. در حوزه خارجی نیز اقدامات تروریستی و فاجعهبار همچون ترور سردار سلیمانی و تقابل با قدرتهای مستقل از جمله ایران نیز به این هرج و مرج کمک کرده است. از این رو با جدیت میتوان گفت که سقوط ترامپ نتیجه محتوم در پیش گرفتن چنین سیاستی است. در صورتی هم که ترامپ بتواند با چنین فجایعی این ماراتن سیاسی را به پایان برساند باید سقوط کامل نظام سیاسی امریکا را حتمی دانست.
اتفاقاتی که در دو دور مناظرات تلویزیونی بین این دو رخ داد به خوبی نشان داد که تا چه اندازه مشکلات بنیادی در اقتصاد امریکا در حال سقوط است و هیچکس نمیتواند مانع سقوط آن در آینده نزدیک شود. اما سؤال مهمتر در شرایط فعلی آن است که تکلیف ما با این انتخابات چه خواهد بود و برای واکنش درست به این اتفاق که تمام دنیا نیز به آن چشم دارند باید به سؤالاتی جواب داده شود تا بار دیگر فاجعه تغییر دولت اوباما به ترامپ و سرنوشت برجام روی ندهد.
برای برجامهای ۲ و ۳ چه باید کرد
شاید اولین سؤالی که باید به آن جواب داده شود، مشخص شدن خواستههای ایران پس از این تغییر احتمالی است. در صورت روی کار آمدن دولت بایدن، نظام جمهوری اسلامی ایران باید خواستههای روشنی داشته باشد تا بتواند بر اساس آن یک سیاست فعال را در پیش بگیرد.
از هماکنون روشن است که در صورت روی کار آمدن دولت بایدن درخواستهای جدی برای مذاکرات گسترده در حوزه منطقه مطرح خواهد شد؛ مذاکراتی که هدف آن محدود کردن قدرت ایران در منطقه از جمله در عراق و سوریه است. امریکاییها در تلاش هستند تا در این مسیر متحدان منطقهای خود از جمله امارات و عربستان سعودی را نیز پای کار بیاورند. از همین رو باید سناریوی مشخصی برای هر کدام از طرحها و پاسخ روشن به خصوص برای افکار عمومی در شرایط فعلی وجود داشته باشد.
نکته دیگر در این باره سناریوی ایران برای بحث بازگشت امریکا به برجام است. به نظر میرسد بازگشت به برجام هسته اصلی درخواست دولت روحانی به برجام است، اما نکته مهم اینجاست که آیا صرفاً بازگشت به برجام باید در دستور کار ایران قرار بگیرد؟ طبیعتاً کسی نمیتواند فراموش کند که حتی زمانی که برجام با تمام قدرت در حال اجرا در دوره اوباما بود، بسیاری از خواستههای ایران عملاً امکان اجرایی شدن نداشت.
به دلیل اینکه امریکاییها همچنان شمشیر تحریم دلاری را بالای سر ایران حفظ کرده بودند بانکهای بینالمللی تمایلی به همکاری با ایران نداشتند و از همین رو در همان سال ۹۵ بحث «تقریباً هیچ» برای تشریح دستاوردهای بانکی برجام مطرح شد.
حالا سؤال اساسی اینجاست که اگر امریکاییها بحث برگشت ایران به برجام را مطرح کنند، تهران باید موضعی جدی در خصوص رفع برخی معایب برجام که اجازه استفاده حداکثری از مواهب اقتصادی آن را میداد مطرح کند. نکته وقتی مهمتر میشود که بدانیم به احتمال زیاد این درخواست از سوی امریکاییها به صورت جدی مطرح خواهد شد که برخی بندهای برجام موسوم به بندهای غروب آفتاب نیز اصلاح شود و محدودیتهای داخلی برجام تمدید شود.
برنامهریزی جدی برای سایر پروندههای دستگاه سیاست خارجی کشور
نکته دیگر که باید مورد توجه تحلیلگران داخلی قرار بگیرد تغییر دولت امریکا و تأثیر احتمالی آن بر روابط بین ایران و سایر کشورها است. به صورت کاملاً مشخص یکی از مهمترین پروندههای باز در حوزه سیاست خارجی ایران برقراری روابط راهبردی بین ایران و چین است.
از زمانی که تحرک جدی در داخل ایران برای برقراری این روابط به وجود آمد، محافل داخلی امریکا به خصوص دموکراتها از آن به عنوان یک شکست جدی برای دولت ترامپ یاد کردند. طبیعی است که در شرایط روی کار آمدن دولت بایدن تلاشها برای ایجاد فاصله بین دو کشور به صورت جدیتری آغاز خواهد شد.
طبیعی است که برای چنین مسئلهای باید یک برنامه جدی واکنشی از سوی ایران وجود داشته باشد تا تلاش طرف مقابل برای ضربه به تهران به حداقل برسد. در کنار این باید تجربه دولت فعلی در حذف شرق در برنامههای اقتصادی پسابرجامی و تبعات آن مورد توجه قرار بگیرد تا بار دیگر چنین تجربهای تکرار نشود.
این سناریوسازی باید در تمام پروندههای سیاست خارجی ایران از جمله در رابطه با روابط دو جانبه با هند، روسیه و اروپا مد نظر قرار بگیرد.
نکته دیگری که باید در مورد آن تدبیر جدی شود، تلاش احتمالی امریکاییها برای تأثیرگذاری بر فضای داخلی ایران به خصوص در حوزه سیاسی خواهد بود. بایدن در یادداشت خود در سایت شبکه خبری سی. ان. ان به طور واضح بر این نکته تأکید کرده است که بحثهای حقوق بشری و آزادی زندانیان سیاسی در دستور کار دولت وی قرار خواهد داشت.
بدون شک بعد از روی کار آمدن دولت بایدن دولت وی سیاست دخالت فعالانه در سیاست داخلی ایران برای تأثیرگذاری در فضای سیاسی داخل کشور را در پیش خواهد گرفت. امریکاییها در این مسیر از ابزارهای مختلفی بهره میگیرند که مهمترین آن استفاده ابزاری از تحریمهاست. این تجربه یک بار در دولت اوباما نیز تکرار شد و در پاییز سال ۹۵ و باز کردن بخشی از منابع دلاری مسدود شده ایران به دولت روحانی کمک کرد تا قیمت دلار در ۴ هزار تومان تثبیت شود تا مواضع وی در انتخابات سال ۹۶ تسهیل شود.
با توجه به نزدیک بودن انتخابات سال ۱۴۰۰ و اهمیت آن برای فضای داخلی کشور به طور حتم دخالت در فضای داخلی ایران در دستور کار امریکاییها قرار خواهد گرفت. از جمله ابزارهای امریکاییها برای تأثیرگذاری در این فضا آزاد کردن منابع دلاری ایران یا برداشتن برخی تحریمها به صورت مقطعی است. پاسخ دقیق و حساب شده به این حرکت امریکاییها در فضای داخلی ایران باید از هماکنون مورد توجه محافل رسانهای و تحلیلی داخلی کشور قرار بگیرد.
البته طبیعی است که از نگاه امریکاییها تمام احزاب و جناحهای رسمی داخل کشور به نوعی تندرو محسوب شده و تنها یک نگاه ابزاری است که سبب چنین دخالتی در فضای داخلی ایران میشود.
ضرورت استفاده از تمام توان کارشناسی کشور
در نهایت آخرین نکتهای که باید مورد توجه قرار بگیرد ضرورت ایجاد همبستگی ملی برای برخورد با چنین شرایطی است؛ یکی از نکاتی که در جریان مذاکرات برجام و انتقادات مطرح شده در خصوص فرآیند تصویب آن عدم استفاده از توان کارشناسی موجود در کشور بود.
در نقطه مقابل امریکاییها برای تدوین برجام تلاش کردند تا از نهایت توان تخصصی خود استفاده کنند. از همین رو یکی از نکات مهمی که باید مورد توجه نظام تصمیمگیری کشور قرار بگیرد، ایجاد یک توان کارشناسی برای طرحریزی یک راهبرد درست برای شرایط بعد از انتخابات ریاست جمهوری امریکاست.
در این فرآیند باید بر استفاده از تمام توان کارشناسی کشور تکیه کرده و از تکروی بیجا همانند دوره برجام پرهیز کنند تا از هر گونه خسارت بیشتر به کشور آن هم در شرایط حساس فعلی جلوگیری شود.