کد خبر: 1025069
تاریخ انتشار: ۰۷ آبان ۱۳۹۹ - ۲۳:۳۸
راهنمای مدرن یک فیلسوف قدیمی برای مدیریت خشم
ماندلا با نگهبان خود طرح رفاقت ریخت و در نهایت قمار او جواب داد. ماندلا توانست آنگونه گذار‌های صلح‌آمیز به جامعه‌ای بهتر را شاهد باشد که شوربختانه در طول تاریخ ندرتاً اتفاق می‌افتد
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: در ترافیکی مرگبار، راننده جلویی مثل آدم‌های کودن حرکت می‌کند، پشتِ‌سری دائم بوق می‌زند و در همین اوضاع و احوال، یک موتوری از کنارتان رد می‌شود و آینه بغلتان را می‌شکند. کم‌ترین چیزی که حق شرایط را ادا می‌کند، یک ناسزای آبدار است و شاید چنانچه خشمتان کمی بیشتر باشد، اندکی زدوخورد هم چاشنی ماجرا شود. اگر چنین اوضاعی برای «سنکا» فیلسوف قرن نخست میلادی، پیش می‌آمد، به این فکر می‌افتاد که باید در برابر خشم مثل مجسمه بی‌اعتنا بود: گویا هیچ اتفاقی نیفتاده است.
 
آدم‌ها به دلایل مختلف خشمگین می‌شوند؛ بنابراین در بیشتر مواقع خشم از دلایلی پیش‌پاافتاده ناشی می‌شود. از همین رو، انجمن روانشناسی امریکا بخشی از پایگاه اینترنتی خود را به موضوع مدیریت خشم اختصاص داده است. شگفتا که بخش مزبور همخوانی چشمگیری با یکی از کهن‌ترین رسالات در این موضوع دارد، رساله‌ای با نام در باب خشم که نوشته فیلسوف رواقی، لوسیوس آنائوس سنکا، در سده یکم میلادی است.

به باور سنکا، خشم جنونی زودگذر است. او بر آن است که حتی وقتی خشم موجه باشد، نباید مبنای کردار ما قرار گیرد، زیرا درحالی‌که «شرارت‌های دیگر بر قضاوت ما تأثیر می‌گذارند، خشم تعقل‌مان را مختل می‌سازد. سایر پلیدی‌ها به‌طرز خفیفی هجوم می‌آورند و به‌طور نامحسوسی رشد می‌کنند، ولی خشم عقول آدمیان را به‌یک‌باره در غرقاب خود فرو می‌برد... منشأ خشم به هیچ نحوی از انحاء شدت آن را تعیین نمی‌کند: زیرا جزیی‌ترین بهانه‌ها سهمگین‌ترین فوران‌های خشم را به بار می‌آورد.»

اینترنت فضایی تمام‌عیار و مدرن برای مدیریت خشم است. آن‌هایی که در فیس‌بوک یا توییتر حساب دارند یا در وبلاگی مطلب می‌نویسند، مطالبش را می‌خوانند و نظر می‌نویسند متوجه مقصود من می‌شوند. جالب است که رئیس‌جمهور کنونی ایالات متحده، دونالد ترامپ، خشم توییتری را به اوج‌های بی‌سابقه‌ای رسانده است.

من هم در تالار‌های گفت‌وگوی آنلاین مطالب زیادی می‌نویسم. به‌عنوان یک معلم، نوشتن چنین مطالبی بخشی از کار من است، کاری که فکر می‌کنم به‌عنوان یک شهروند وظیفه من است. گفتگو‌هایی که میان من و افرادی از سراسر دنیا رد و بدل می‌شود عموماً صمیمانه و به‌نحوی متقابل آموزنده است، اما گاه نیز زننده درمی‌آید. مثلاً نویسنده‌ای که اخیراً در مورد موضوعی فنی با من مخالفت کرد مرا عضوی از «مجمع دیوانگان» نامید. آه! چطور ممکن است که این قبیل حرف‌ها آدم را آزرده نسازد؟ به‌ویژه آنکه این حرف‌ها را نه یک ترول ناشناس، بلکه شخصی سرشناس گفته باشد که متجاوز از ۲۰۰ هزار فالوور دارد؟ چنین چیزی با عمل به اندرز اپیکتتوس یکی دیگر از فلاسفه رواقی قرن دوم میلادی ممکن است، کسی که خود را از بردگی به آموزگاری بالا کشید. پند او به شاگردانش این بود: «به یاد داشته باشید که این ما هستیم که خود را عذاب می‌دهیم و برای خود مشکل می‌آفرینیم، به عبارت دیگر نظرات ماست که این بلا را بر سر ما می‌آورد. مثلاً مورد اهانت قرار گرفتن به چه معناست؟ کنار صخره‌ای بایستید و به آن توهین کنید، چه نصیب‌تان می‌شود؟ اگر آدمی مثل صخره به اهانت دیگران پاسخ دهد، شخص توهین‌کننده از ناسزاگویی‌اش چه طرفی برمی‌بندد؟»

واقعاً همینطور است. البته ایجاد نگرشی صخره‌مانند به اهانت‌های دیگران فرایندی زمان‌بر است و مستلزم تمرین و ممارست می‌باشد، منتها در این طریق، وضعیت من رو به راه‌تر شده است. خب من در قبال یاوه‌سرایی فوق‌الذکر چه کردم؟ مانند صخره عمل کردم. آن را نادیده گرفتم و انرژی‌ام را صرف پرسش‌های واقعی سایرین کردم و نهایت سعی‌ام را به خرج دادم تا آن‌ها را در بحثی سازنده مشغول کنم. در نتیجه با‌خبر شدم که نویسنده برجسته مزبور از خشم لبریز شده، درحالی‌که من آرامشم را حفظ کرده بودم.

مارتا نوسبام، فیلسوف معاصر، در مقاله‌ای که درباره نلسون ماندلا نوشته نمونه‌ای مشهور و امروزی به دست می‌دهد: چنان‌که نوسبام نقل می‌کند موقعی که حکومت آپارتاید آفریقای جنوبی ماندلا را برای تحمل ۲۷ سال حبس روانه زندان می‌کند، او به‌شدت خشمگین می‌شود. وی دلایل موجهی داشت: نه‌تن‌ها علیه شخص خودش، بلکه به‌طور کلی علیه ملتش، ستم سنگینی روا داشته شده بود. با این حال، یک وقتی ماندلا متوجه شد که پر و بال دادن به خشمش و اصرار بر اینکه رقبای سیاسی‌اش را چونان هیولا‌های غیرانسانی تصور کند، راه به جایی نمی‌بَرد. لازم بود که بر آن هیجان مخرب چیره شود تا به آن سوی ماجرا برسد و اگر نه دوستی، لااقل اعتماد را جلب کند. ماندلا با نگهبان خود طرح رفاقت ریخت و در نهایت قمار او جواب داد. ماندلا توانست آنگونه گذار‌های صلح‌آمیز به جامعه‌ای بهتر را شاهد باشد که شوربختانه در طول تاریخ ندرتاً اتفاق می‌افتد.

طُرفه آنکه یکی از لحظات حیاتی تحول ماندلا هنگامی رخ داد که یکی از همبندانش نسخه‌ای از کتاب یکی از فلاسفه رواقی را قاچاقی وارد زندان کرد و کتاب مزبور در میان زندانیان دست به دست گشت. نوشته مزبور «تأملات» مارکوس اورلیوس بود. به باور مارکوس، آنچه باید در قبال اشتباهات دیگران انجام دهیم این است که «به ایشان یاد دهید و بی‌آنکه خشمگین شوید، اشتباهشان را بر آنان معلوم دارید» و این همان کاری است که ماندلا بسیار مؤثر انجامش داد؛ لذا در اینجا با الهام از سفارش سنکا، راهنمای مدرنِ رواقی برای مدیریت خشم را ارائه می‌کنم: به تأمل پیشگیرانه مشغول شوید. فکر کنید که چه شرایطی شما را از کوره در می‌بَرد و جلوتر تصمیم بگیرید که چگونه می‌خواهید با آن‌ها مواجه شوید.

به مجرد آنکه نشانه‌های خشم را احساس کردید، مهارش کنید. درنگ نکنید، وگرنه فکر کنید که چه شرایطی شما را از کوره در می‌بَرد و جلوتر تصمیم بگیرید که چگونه می‌خواهید با آن‌ها مواجه شوید از کنترل شما خارج خواهد شد.
تا جایی که می‌توانید با افراد آرام معاشرت کنید و از اشخاص تحریک‌پذیر و عصبانی دوری گزینید. خلق‌وخو مُسری است.

سازی بنوازید یا به‌نحوی هدفمند سرگرم فعالیت‌هایی بشوید که ذهنتان را آرام می‌کند. ذهن آرام خشم نمی‌گیرد.

به‌دنبال محیط‌هایی باشید که رنگ‌هایی دلپذیر دارد، نه رنگ‌های تحریک‌پذیر. کنترل‌کردن شرایط بیرونی حقیقتاً بر خلق‌وخوی ما تأثیر می‌گذارد.

وقتی خسته هستید، وارد گفتگو نشوید؛ خستگی آدم را تحریک‌پذیرتر می‌کند و این به‌نوبه‌خود می‌تواند خشم را تشدید کند.

به همان دلیل، وقتی تشنه یا گرسنه هستید سر بحث را باز نکنید.

فاصله گرفتن مثبت - یعنی همان چیزی که سنکا «به تأخیر انداختنِ» واکنش می‌خوانَد- را تمرین کنید. به پیاده‌روی بروید، یا به هر کاری بپردازید که به شما امکان می‌دهد تا بیرون از موقعیتی تنش‌زا نفَسی تازه کنید.

تغییر ذهن منوط به تغییرِ جسم است. تعمداً آهسته‌تر گام بردارید. تُن صدایتان را پایین بیاورید و در جسم خود، سلوک فردی آرام را جا بیندازید.

مهم‌تر از همه و به‌عنوان راهی برای بهتر زیستن، دستگیر دیگران باشید. سفارش سنکا در باب خشم در مقابل آزمون زمانه سربلند بیرون آمده و چقدر خوب خواهد بود که همه ما آن را مراعات کنیم.

* پی نوشت: ترول (Troll) یا اوباش اینترنتی به افرادی اطلاق می‌شود که در تالار‌های گفتگو، بحث‌هایی نامربوط و توهین‌آمیز مطرح می‌کنند تا خود را مطرح سازند.
 
نوشته: ماسیمو پیلیوچی
* نقل از ترجمان/ ترجمه: هوشمند دهقان/ مرجع: aeon
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار