سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: سعید تشکری، نویسنده، کارگردان و رماننویس درباره انعکاس زندگی و شهادت امام رضا (ع) در ادبیات داستانی ما به ایبنا گفت: بسیاری از نویسندگان ادبیات رضوی هنگامی که یک یا دو اثر در این زمینه تولید میکنند، به دلیل تنها بودن سراغ حوزههای دیگری میروند، به همین علت ادبیات رضوی به جای اینکه جریان باشد، جرقه است. این نویسنده عنوان کرد: من فکر میکنم اگر بحث جدی در باب چگونگی شکلگیری «ادبیات رضوی» صورت بگیرد در آن زمان است که میتوانیم به جایگاه این نوع ادبیات بپردازیم. در دهه ۶۰ نویسندگانی پیدا شدند که به رونویسی و بازنویسی حکایات و روایاتی پرداختند که از امام هشتم وجود داشت و جزو آثاری بود که بسیار منتشر میشد. این روند در دو حوزه به همین شکل ادامه پیدا کرد؛ یعنی یک شکل به واقع تصویری و نمایشی در قالب هنرهای نمایشی و یک قالب نیز به صورت ادبیات مکتوب در قالب همین چیزی که عرض کردم.
او با اشاره به اینکه در دهه ۷۰ تصمیم گرفته که به جای تاریخ رضوی به ادبیات و داستان رضوی نگاه کند، گفت: از این جهت که ببینم به چه صورت میتوان خود را وقف کرد تا این نوع ادبیات را به جامعه ادبی پیشنهاد داد و جامعه ادبی احساس کند که جای این فضا بسیار خالی است. اولین اتفاقی که افتاد بنده اثری را با عنوان «هفت دریا شبنمی» نوشتم که در ارتباط با یکی از لوکیشنهای حرم است؛ پس از آن نیز «بارِ باران» را که درباره ساخت مسجد گوهرشاد بود، به نگارش درآوردم. این اثر برنده رمان برتر جشنواره ادبیات داستانی شهیدغنیپور، برنده کتاب برتر سال رضوی و برنده جایزه کتاب سال شد.
وی افزود: «ولادت» و «غریب، قریب» نیز از دیگر رمانهای بنده در این حوزه بود که تأثیری بر برخی از نویسندگانی گذاشت که علاقهمند بودند در این فضا کار کنند؛ ما تقریباً مجموعهای از افراد شدیم که نه به صورت سازمانی یا سفارشی، بلکه به شکل شخصی شروع به خلق این نوع ادبیات کردیم.
این نویسنده همچنین عنوان کرد: متأسفانه بزرگترین مشکل این است که این افراد هنوز هم تنها هستند و آثاری که خلق میکنند به واسطه علاقه خودشان است؛ منظورم این است که تولید جریانسازی به آن معنا شکل نمیگیرد. از این رو بسیاری از نویسندگان ادبیات رضوی هنگامی که یک یا دو اثر در این زمینه تولید میکنند، به دلیل تنها بودن سراغ حوزههای دیگری میروند؛ به همین علت ادبیات رضوی به جای اینکه جریان باشد، جرقه است.
نویسنده «اوسنه گوهرشاد» ضمن بیان اینکه حدود ۱۰ دوره است که جشنواره بینالمللی کتاب سال رضوی در حال برگزاری است، اما از دل آن استعدادی بیرون نیامده است، عنوان کرد: برخی از ناشران همچون بهنشر شروع به پیگیری این جریان کردند، ولی باز هم آن شکل جریانساز رخ نداد. به واقع جریانسازی که میخواهد در حوزه ادبیات صورت بگیرد، حاصل کار فردی هنرمندان است نه حاصل جمعگرایی. سازمانها و ارگانها باید از این کار حمایت کنند تا تبدیل به یک جریان شود.
وی افزود: همچنین افراد زیادی در بخشهای مختلف کشور آثاری را در زمینه ادبیات رضوی خلق کردند، ولی ما باغموزه یا کتابخانهای نداریم که مخاطبان علاقهمند همه آثار این حوزه را با تنوع آن در یک محیط ببینند یا روی این تعدد و تنوع کار شده و رسانهای شود، چون این ماجرا خود عقیم مانده و تبدیل به جریان نیز نشده است.
تشکری درباره واقعیت داشتن و مستند بودن آثاری که در زمینه ادبیاترضوی به نگارش درآمده و منتشر میشوند، گفت: تاریخ اصلاً ادبیات نیست، من معنی رمان تاریخی را درک نمیکنم؛ یعنی کار تاریخ به اضافه ادبیات اشتباه بوده و ادبیات به اضافه تاریخ است. یعنی نویسنده مستندات را از یک موضوعی انتخاب میکند و قبل و بعدی برای آن طراحی میکند تا داستان از آن قالب صرف مستند خارج شود، در عین اینکه مستند را حفظ میکند، قبل و بعد دراماتیک نیز به آن میافزاید.
نویسنده «آبیها» عنوان کرد: نمونه مشخص این امر در ادبیات دنیا میتوان کار هوگو، داستایوفسکی و امانوئل اشمیت را مثال زد که اکثراً آثار دینی هستند، اما قبل و بعدی برای آنها طراحی شده است؛ یعنی اگر «انجیلهای من» امانوئل اشمیت را بخوانید با خود انجیل تفاوت چندانی ندارد، تنها قبل و بعد آن مهم است که داستان را جذاب کرده است. ما در حقیقت باید در حوزه ادبیات داستانی به چنین موضوعیتی برسیم.
او ضمن اشاره به اینکه اصولاً در آثار سینمایی و سریالها مانعهایی برای نمایش معصومین وجود دارد، اظهار کرد: ولی در ادبیات چنین نیست و نویسنده فضایی را به وجود میآورد که مخاطب میتواند هرگونه تخیلی را نسبت به آن منظره و واقعهای که نویسنده ساخته است به وجود آورد. این کار راه قبل و بعد گذاشتن و فنی ادبیات و به واقع پیشنهاد ادبیات به تاریخ است.
تشکری همچنین بیان کرد: وقتی وارد مستندات میشویم، ویژگیهای منحصربهفردی دارند که اگر تکه شوند و ما بین این تکهها ادبیات وارد شود، خود تاریخ خورد شده و تبدیل به ادبیات داستانی میشود. نویسنده مستندات تاریخی را گرفته و آنها را دراماتیک میکند تا تولید ادبیات کرده و مخاطب احساس کند در حال خواندن رمانی با شاکله دینی و رضوی است.
نویسنده «موقف» با بیان اینکه هنوز موارد و داستانهایی وجود دارد که میتوان با استفاده از آنها اثری در زمینه ادبیات رضوی خلق کرد، گفت: دوستان ما در ادبیات نمایشی نیز بسیار به ادبیات رضوی و داستان زندگی و شهادت امام رضا (ع) پرداختهاند، اما مشکل اصلی عدم حمایت و پشتیبانی است. یعنی نویسنده دراماتیک نمایشنامهای مینویسد و کسی، چون من که نویسنده حرفهای است، آن را منتشر میکند و برخی دیگر امکان انتشار آثار خود را ندارند و بیشتر برای صحنه مینویسند.
سعید تشکری در پایان گفت: حدود هزار و ۸۰۰ گروه، نمایش «هفت دریا شبنمی» را اجرا کردند. به این دلیل که تنها یک ناشر خوب آن را منتشر کرده و به خوبی هم توزیع شده بود؛ یعنی تا تصمیم نگیریم در حوزه فرهنگ رضوی به قصد خدمت، در سال حداقل یک اثر را تولید کنیم و به صورت نذرگونه آن را پشتیبانی نکنیم یا تلویزیون در روز شهادت یا تولد امام هشتم به صورت تشویقگونه به این آثار نگاه کند و از آن حمایت کند، اتفاقی رخ نمیدهد و جریانی صورت نمیگیرد.