طرح دوباره استیضاح رئیسجمهور و انتقاد از عملکرد وی با ادبیاتی تند و نامتعارف از سوی چند نماینده مجلس شورای اسلامی که بگومگوهای بیهودهای را در فضای سیاسی موجب گردید و میرفت که منشأ تنشها و جنجالهایی گردد، خوشبختانه در برخورد با عقلانیت شخصیتها و فعالان سیاسی دلسوز مردم منتفی شد و رنگ باخت.
اینک در فضایی آرام میتوان با بررسی و تدقیق پیرامون این پدیده و واگویی عبرتهای برآمده از آن بهعنوان یک تجربه سیاسی به تقویت حافظه تاریخی و افزایش درک و فهم در فرهنگ سیاسی کمک کرد و مانع تکرار و پیشگیری از خسارتهای رفتارهای هیجانی شتابزده و در موارد مشابه گردید. گرچه احتمالاً این نمایندگان در واکنش به فشارها و اظهارات موکلان خود یا برخی سؤالات و تحلیلهای رایج در فضای رسانهای بهویژه شکل مجازی آن، چنین رفتاری را بروز دادند، اما گویا موارد ذیل از نگاه آنان پنهان مانده بود:
۱- قرار داشتن کشور در شرایط جنگ اقتصادی که خنثیسازی یا مقابله با آن مستلزم همکاری و همافزایی تمامی قوا و نیروهای دلسوز نظام و مردم بوده و هرگونه تنش و جنجال سیاسی که به التهاب در بازار و قیمتها کمک کند، فقط نفع آن را دشمن برده و دود آتش آن به چشم مردم خواهد رفت.
۲- فشار برای استیضاح رئیسجمهور لبه دیگر همان تلاش برای واداشتن وی به استعفا و کنارهگیری از قدرت است که ازسوی برخی نیروهای افراطی با هدف فرافکنی یا فرار به جلو در شرایط سخت برآمده از شتابزدگی و سادهاندیشی نسبت به برجام، وعدههای بر زمین مانده و ادعاهای به دور از عمل است که جناح و جریان سیاسی مورد حمایت آنها امروز باید پاسخگوی آن باشد.
۳- پیامد هرگونه خلأ قدرت ناشی از استیضاح و استعفا در قدرت، نهتنها التهاب در اقتصاد و ضربه به معیشت مردم بلکه احتمال شکلگیری تنشها و بیثباتیهای سیاسی و حتی خدشه به امنیت ملی میباشد که پیش از این در کشورهای عراق و سوریه شاهد آن بودهایم؛ پیامدی که نهتنها گره از مشکلات نگشوده بلکه به پیچیدگی بیشتر شرایط انجامیده و فرایند حل مشکلات و رسیدگی به مسائل را طولانیتر میسازد.
۴- نزدیک شدن به پایان عمر دولت آقای روحانی که نهتنها فرایند، انتخابات و شکلگیری دولت بعدی تقریباً زمانی مطابق همین زمان پایانی عمر دولت فعلی را میطلبد، بلکه نیازمند آمادگی و داشتن برنامههایی است که در شرایط آرام و معمول بهتر فراهم میشود.
چهبسا آقای روحانی اگر با استیضاح کنار گذاشته شود، بههنگام ارائه گزارش عملکرد دوران مسئولیت سنگین ریاستجمهوری به مردم یا تاریخ علت ناتمام ماندن برنامهها و برآورده نشدن وعدهها را همین چندماه پایانی دولت خویش بداند.
۵- برهم خوردن تمرکز کارگزاران و دستگاههای مسئول از مسائل و دغدغههای اصلی کشور و مردم و رفتن به حواشی سیاسی بهجای همکاری و همافزایی برای حل مشکلات و پاسخگویی به دغدغهها و نیازهای واقعی کشور در واقع نوعی فرصتسوزی ولو با تصور دلسوزی به حساب میآید؛ بنابراین پایان دادن به بگومگوهای سیاسی بیفایده و عبور از استیضاح رئیسجمهور در بازگشت مواردی که بالا ذکر شد، نمونهای از کنش عقلانی در عرصه سیاسی محسوب میشود که به مصلحت نظام و مردم بسیار نزدیکتر از خواستهها و ادعاهای آن نمایندگانی بود که به زعم وادارسازی دولت به سرعت بخشیدن به حل مسائل آن شیوه تهاجمی را پیشه ساخته بودند.
امروز حل مشکلات کشور از معبر ثبات، همکاری و همافزایی با تکیه بر محاسبات دقیق و کار جهادی میگذرد و هرگونه کنش و رفتاری به دور از محاسبه پیامدها و آثار بر ثبات و آرامش کشور، با عقلانیت و انقلابیگری مغایر و متعارض بهحساب میآید.