کد خبر: 1023177
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۹ - ۲۳:۳۴
«تأملاتی در باب سوگیری‌های تاریخی رسانه‌های بیگانه» در گفت‌و‌شنود با خسرو معتضد
پیش از انقلاب برای فریب مردم، ثروت یک فرد معمولی را با فلان میلیاردر جمع می‌بستند و آن را به عنوان در‌آمد سرانه به جامعه معرفی می‌کردند! واقعاً رفاهی نبود که اگر بود، چرا هر روز یک جا شلوغ می‌شد؟ این اعتراضات، یعنی اینکه مردم ناامید و ناراحت بودند. اینطور نبود که کشور بهشت باشد! از طرفی از نظر سیاسی حزبی در کشور وجود نداشت، به همین خاطر هم جوانان دنبال گروه‌های چریکی می‌رفتند
سمانه صادقی

سرویس تاریخ جوان آنلاین: در سالیان اخیر، پاره‌ای از شبکه‌های تلویزیونی با مرکزیت لندن، با رویکرد تاریخ‌سازی برای ملت ایران، وارد مستند‌سازی شده‌اند! اما به واقع، هدف آنان از این سوگیری به ظاهر تاریخی چیست؟ در گفت‌و‌شنود پیش روی، خسرو معتضد تاریخ‌پژوه معاصر، در‌این‌باره به تحلیل پرداخته است. امید آنکه تاریخ‌پژوهان معاصر را مفید و مقبول آید.

در سال‌های گذشته به‌طور مشخص شبکه انگلیسی «من و تو» به تولید پاره‌ای مستند‌های تاریخی، برای تطهیر خاندان پهلوی دست زده است. این رویکرد را تا چه میزان وفادار به تاریخ ارزیابی می‌کنید؟


برایتان مثالی می‌زنم، احتمالاً با این مثال، موضوع بیشتر روشن شود. در زمان شاه رادیویی به نام «صدای ملی» در ایران وجود داشت که مرکزش در مسکو بود و گردانندگانش بعداً به ایران پناهنده شدند. حرف‌هایی که دولت شوروی نمی‌خواست صراحتاً به ایران بگوید را برای پخش به این رادیو می‌داد. حزب توده هم یک رادیو به نام «پیک ایران» در باکو داشت. این رادیو‌ها از سال ۱۳۳۶ شروع به کار کردند. آن زمان سال‌های آغازین جنگ سرد بود. در واقع با ورود ایران به پیمان بغداد در همان سال‌ها، شوروی قصد داشت با صحبت علیه شاه، ایران را آزار بدهد. بعداً تشکیلات رادیو «پیک ایران» را به آلمان شرقی بردند، اما با بهبود روابط آلمان شرقی با ایران این رادیو به بلغارستان منتقل شد. با بهبود روابط بلغارستان و ایران که منجر به خرید نفت توسط بلغار‌ها از ایران شد، قصد داشتند این رادیو را به لیبی منتقل کنند که با پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت این رادیو کلاً به پایان رسید.


حال امروزه با الگو از همان رادیوها، سلطنت‌طلبان رادیو و تلویزیون خاکستری به راه انداخته‌اند که از جمله این رادیو‌ها و شبکه‌ها «من و تو»، «ایران اینترنشنال»، «رادیو فردا» و «تلویزیون ایران فردا» است. مؤسسه‌ای هم به نام «شرق‌الاوسط» است که روزنامه‌ای به نام «شرق‌الاوسط» دارد و نوری‌زاده در آنجا مقاله می‌نویسد. علاوه بر آن روزنامه «العرب» هم هست که خیلی به ایران حمله می‌کند و درباره خوزستان مطلب می‌نویسد. در مجموع وقتی برنامه‌های این شبکه‌ها را نگاه می‌کنم، می‌بینم که مطلب مهمی برای ارائه به مخاطب ندارند و اغلب صحبت‌هایشان هم دروغ است. الگوی این شبکه‌ها این است که یک ماجرا را انتخاب می‌کنند و در موردش مکرر صحبت کرده و چنان دروغ‌هایی می‌گویند که مخاطب ناآگاه را وادار به پذیرش نمایند.


می‌توانید به نمونه‌ای از دروغ‌پردازی‌های این شبکه‌ها اشاره بفرمایید؟


مثلاً یکی از کارشناسان این تلویزیون‌ها فردی به نام فخرآور است. فردی بسیار لات و بی‌سواد. این فرد کتابی نوشته به نام «رفیق آیت‌الله» که سراسر دروغ است. در این کتاب نوشته شده آیت‌الله خامنه‌ای به مسکو رفته و در دانشگاه پاتریس لومومبا تحصیل کرده است! آقای خامنه‌ای زندگی‌اش معلوم است و این دروغ‌سازی‌ها معنی ندارد. ایشان همان زمان که در کتاب قید شده در مشهد مشغول تحصیل بودند و اسنادش موجود است و بر کسی پوشیده نیست. البته این نوع دروغ‌پردازی‌ها محدود به امروز نمی‌شود، زمانی که امام خمینی رحلت کردند هم حقوق‌بگیران انگلیس از این دروغ‌پردازی‌ها می‌کردند. مثلاً نوری‌زاده همان زمان در رادیو لندن می‌گفت من خبر دارم که آقای خامنه‌ای و آقای رفسنجانی و دیگران جلسه گذاشتند و قرار است که تهران حکومت نظامی بشود و الان خیابان‌های تهران پر از تانک شده است! در حالی که اصلاً خبری از تانک در خیابان‌های تهران نبود و مردم بهترین شاهدان برای این ادعای کذب هستند. من معتقدم به این تبلیغات دروغ باید پاسخ داد و من همیشه جواب چرندیات این فرد را داده‌ام و به همین خاطر خیلی از من دلخور است و در رسانه‌ها به من حمله می‌کند. البته اخیراً هم حمله‌ای به من کرد که جوابش را دادم و گفتم برو برای سیدضیاء دعا کن که پدرت تو را به او معرفی کرد و به بیروت فرستاد که تحصیل کنی و بعد هم انگلیس‌ها به کار بگیرنت.


هدف شبکه‌های ماهواره‌ای که با کسب بودجه از عربستان، امریکا و انگلیس برنامه می‌سازند، چیست؟


هدف این شبکه‌ها تجزیه ایران است. آن‌ها زرنگ هستند و، چون نسل جوان ما تاریخ گذشته را نمی‌داند این‌ها خوب سوءاستفاده می‌کنند. الان یک موجی به راه افتاده که من به این موج می‌گویم موج «یوگوسلاوی یایی». همان موجی که در یوگوسلاوی در زمان بعد از مرگ «ژنرال تیتو» آغاز و به انفعال و تجزیه آن کشور بزرگ و نیرومند منجر گشت و به کشور‌های مینیاتوری مثل بوسنی و هرزگوین، کرواسی، اسلوونی و مقدونیه، مونته‌نگرو و صربستان تقسیم شد. الان متأسفانه من یک چنین موجی را در کشور می‌بینم. یکی موج پان ترکسیم است. موج‌های دیگر هم در کردستان، بلوچستان و در جنوب خوزستان به راه افتاده است. مثلاً امروزه مد شده که در فضای مجازی پرچم قرمزی به نام پرچم «آذربایجان جنوبی» می‌گذارند و جوانان را با تبلیغاتشان به این طریق شست‌وشو فکری می‌دهند و هیچ کس به فکر مسئله تجزیه‌طلبی نیست. باید به این عده گفت اگر پرچم قرمز قرار بود در این کشور برافراشته بشود، چرا عثمانی‌ها در طول تاریخ نتوانستند هیچ غلطی بکنند. عثمانی‌ها تقریباً از سال ۹۱۷ ه. ق تا سال ۱۲۹۷ ه. ش با ما جنگیدند. یعنی تا پایان جنگ جهانی اول عثمانی‌ها به تبریز حمله می‌کردند و مردم ایران با آن‌ها مقابله می‌کردند، ولی باز هم آذربایجان جزو عثمانی نشد. یا شیخ محمد خیابانی در جمهوری مساوات یعنی قبل از کمونیست‌ها وقتی آذربایجان را آذربایجان آزاد نامیدند، بهش برخورد. گفت شما آذربایجان نیستید، شما قفقازی هستید. اینجا آذربایجان است. من اسم آذربایجان را آزادیستان می‌کنم. شما برنامه دارید که ما به شما ملحق شویم، اما اگر شما خیلی علاقه‌مندید شما به ما ملحق شوید. واقعاً این مسئله تجزیه خطری است که دوباره در کشور به راه افتاده و البته خطر تجزیه ایران از زمان داریوش وجود داشته است. حتی به همین خاطر داریوش ۲۴- ۲۳ نفر را به بند کشید و گفته بود این افراد قصد تجزیه ایران را داشته‌اند.


از طرفی شب‌ها در تلویزیون‌های کردزبان که تقریباً ۱۲- ۱۰ شبکه است، برای کردستان ایران، زاری می‌کنند. این مسعود بارزانی نادان وقتی رئیس دولت بارزانی شد، در عراق نقشه‌ای چاپ کرده بود که شب‌ها در تلویزیون کردستان عراق نشان می‌دادند که حتی تبریز را هم جزو خاک کردستان به حساب آورده بود. همان زمان من اعتراض کردم که مردک شرم نمی‌کنی این همه خودت و پدرت در ایران پذیرایی شدید، حال با نهایت وقاحت می‌گویید ارومیه، کرمانشاه، همدان و تبریز جزو کردستان است.


در خوزستان هم همین مسئله وجود دارد. جبهه‌التحریر الحواز هم یکسری ادعا‌هایی نسبت به ایران دارد. ببینید اعراب از سال ۱۹۰ میلادی یعنی از زمان اشکانیان به بحرین یعنی به ایران می‌آمدند. ایرانی‌ها هم با این‌ها کاری نداشتند، چون این مناطق آنقدر گرم بود که قابل زیست برای ایرانیان نبود، لذا با حضور اعراب مشکلی نداشتند. زمان شاپور دوم این اعراب شروع به حمله و آزار ایرانیان کردند و شاپور آن‌ها را تعقیب و دور کرد؛ بنابراین این‌ها تا حدودی در طول تاریخ ایرانیزه شدند. طی سال‌های بعد در زمان قاجاریه پدرشیخ خزئل از عراق به ایران آمد و در خوزستان ساکن شد. حال این سکونت دلیل نمی‌شود بگوییم که، چون طوایف عرب در خوزستان زیاد بودند این سرزمین به آن‌ها تعلق دارد. چون ایران مهد ایلامی بوده است. دوران ماد‌ها خوزستان یکی از مظاهر ایران بود. شوش را نگاه کنید، همین منطقه نشان‌دهنده تمدن ایلامی است؛ یعنی تمدن پیش از مادها. کمااینکه تا ۵۰ سال پیش ما در کشور قزاق داشتیم. چون عده زیادی قزاق در زمان قاجاریه به گرگان آمدند و همانجا موطن گزیدند. بنابراین این دلیل نمی‌شود اگر قومی به کشوری بیاید آنجا سرزمینش شود، بنابراین تمام آدم‌هایی که در طول تاریخ مرده‌اند برای آذربایجان یا خوزستان و خراسان نمرده‌اند، برای ایران مرده‌اند.


این شبکه‌ها در جهت اجرای طرح تجزیه ایران چه برنامه‌هایی در پیش گرفته‌اند؟


من یک دوستی در کتابخانه ملی داشتم که فهرست تهیه می‌کرد. اخیراً همین دوست مجله‌ای برایم ارسال کرده به نام «گیله‌وا» که تقریباً دو سومش به زبان گیلکی است. من واقعاً متوجه نمی‌شوم در زمانی که زبان رسمی و مشترک ما فارسی است، ترویج زبان و گویش یک استان چه معنی دارد؟ اگر قرار باشد ما ۷۰ زبان و گویشی که در ایران داریم را هر استانی به نفع خودش، استفاده کند، پس دیگر از مملکت چه چیزی باقی می‌ماند؟ حتی شنیدم که رادیو تبریز اغلب برنامه‌هایش به زبان ترکی است. پس تکلیف زبان فارسی چه می‌شود؟ زبان حافظ و سعدی و حتی شهریار چه می‌شود؟ بروید اشعار شهریار را بخوانید، ببینید چه اشعار زیبایی به زبان فارسی دارد و چقدر به ایران عشق می‌ورزیده است. حتی در سال ۱۳۲۵ که آذربایجان توسط نیرو‌های بیگانه اشغال شد، شهریار شعر زیبایی می‌گوید به نام «تبریز خشمگین». واقعاً اگر هر استانی بخواهد برای خودش یک هویت جدا ایجاد کند، از ایران چه چیزی باقی می‌ماند. علاوه بر آن می‌شنویم که طرفداران تیم فوتبال تراکتورسازی تبریز دائم از لفظ تراختور استفاده می‌کنند! این تراختور یعنی چه؟ یعنی ما نمی‌خواهیم فارسی صحبت کنیم یا خیال می‌کنند، چون این کارخانه در تبریز احداث شده مال خودشان است؟ باید به این عزیزان گفت همانطور که کارخانه مس سرچشمه کرمان و فیروزه و سنگ‌های مرمری که در خراسان تهیه می‌شود، متعلق به ملت ایران است، کارخانه تراکتورسازی تبریز هم متعلق به همه ملت ایران است، بنابراین همانطور که در خوزستان نفت بنا به موقعیت و چاه‌های نفت بختیاری و پالایشگاهی که در آبادان است، در آن منطقه واقع شده کارخانه تراکتورسازی را هم رومانی در زمان پهلوی، در تبریز احداث کرد. چون در آن زمان رومانیایی‌ها دیدند تبریز از نظر شرایط جوی، وجود رودخانه و نیروی کار مناسب است. ناگفته نماند که چائوشسکو هر تراکتوری که به ایران وارد می‌کرد ۱۴ هزار تومان به غلامرضا پهلوی رشوه می‌داد.


غیر از مسئله تجزیه ایران این شبکه‌ها چه اهداف دیگری را دنبال می‌کنند؟


بازگرداندن رژیم سلطنتی. برای اینکه این‌ها به خاطر جوانی و تجربه نداشتن ولیعهد وقت انتظار دارند که قضیه بعد از ۲۸ مرداد را در ایران اجرا کنند. در‌حالی‌که مردم امروز مردم سال ۱۳۳۲ نیستند. در آن دوران ۷۵ درصد ایرانیان روستانشین بودند. الان شهر‌ها نسبت به روستا‌ها بسیار وسعت پیدا کرده و حتی تا نزدیک کویر هم ادامه یافته است. جمعیت کشور هم ۸۲ میلیون نفر شده و با سرشماری دقیق تا ۸۴ میلیون هم افزایش دارد. از طرفی دانشگاه در ایران وسعت بسیاری پیدا کرده است، حال به درست یا غلط و جوانان علاقه‌مند هستند به دانشگاه بروند، بنابراین رجعت احمقانه به سلطنت‌طلبی و بازگشت به یک رژیم استبدادی هرگز در ایران صورت نخواهد گرفت. البته عده‌ای چاپلوس هم در این شبکه‌ها و رادیو‌ها هستند که به مردم ایران فحش می‌دهند و دائم می‌گویند مردم ناسپاس ایران، مردم بی‌شرم ایران، مردم گدای ایران! چرا برای اینکه اربابان این آقایان را بیرون کرده‌اند. در‌حالی‌که همین مردم اوایل انقلاب سازمان حزب توده را کشف کردند، در دهن امریکا زدند، با عراق جنگیدند و دست‌های گروه‌های التقاطی را قطع کردند. همه این‌ها از سر هوشمندی مردم ایران بوده است. واقعاً مردم دیگر باید چه‌کار می‌کردند یا چه کار باید بکنند که نکرده‌اند. هر کاری که شاه خواست در دوران سلطنتش کرد. جشن تاجگذاری گرفت، جشن شاهنشاهی ۲۵۰۰ ساله گرفت، جشن هنر گرفت. مردم به خاطر فضایی که ایجاد کرده بود، خیلی به قوانین احترام می‌گذاشتند، اما، چون اساس این سلطنت برپایه نارضایتی مردم بود، بنابراین در عرض پنج ماه نابود شد و به یک سال نرسید اعتراضات و اعتصابات سراسری از ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ تا دی ماه شروع شد. البته از ابتدای سال نارضایتی بود و به مشروب‌فروشی‌ها و اینطور مراکز حمله می‌شد، ولی اجرای اعتصابات و اعتراضات پنج ماه بود.


اما این شبکه‌های ماهواره‌ای با نمایش تکه فیلم‌هایی از دوران پهلوی ادعا دارند که مردم ایران در رفاه کامل به سر می‌بردند؟


نخیر چه رفاهی. پیش از انقلاب برای فریب مردم ثروت یک فرد معمولی را با فلان میلیاردر جمع می‌بستند و آن را به‌عنوان در‌آمد سرانه به جامعه معرفی می‌کردند. واقعاً رفاهی نبود که اگر بود چرا هر روز جلوی دانشگاه تهران و خیابان‌ها شلوغ بود. این اعتراضات یعنی مردم ناامید و ناراحت بودند. اینطور نبود که کشور بهشت باشد. از طرفی از نظر سیاسی حزبی در کشور وجود نداشت، به همین خاطر هم جوانان دنبال گروه‌های چریکی می‌رفتند. اگر مملکتی حزب داشته باشد که مردم نمی‌روند چریک بشوند. این حزب مسخره رستاخیز را هم که شاه درست کرده و گفته بود هر کسی نخواست عضو آن باشد، باید از کشور بیرون برود، اصلاً حزب نبود. واقعاً اگر مردم ایران رفاه داشتند که قیام نمی‌کردند. فقط ۴۰۰ نفر از دانشجویان در آن دوران کف خیابان‌ها کشته شدند. دانشجویانی که از روی ناراحتی، فشار و بدبختی عضو سازمان‌های التقاطی و کمونیستی شده بودند.


از طرفی زندگی شخص شاه مملو از نقاط ضعف است، به قدری که گفتنی نیست. مثلاً یکی از عوامل سقوط شاه، اسدالله علم بود. چون دائم برای نزدیکی بیشتر به شاه، او را تشویق می‌کرد که خوشگذرانی کند. مسئله بهایی‌گری هم نکته‌ای است که از آن غفلت شده است، چون دوران پهلوی دوم بهائیان نقش مهمی را در اداره کشور ایفا می‌کردند. بهائیان در این دوره تمام مناسب مهم را در اختیار گرفته بودند و این موجب نارضایتی مردم مسلمان ایران شده بود. از طرفی شاه و اطرافیانش درآمد‌های مخوفی از پول فروش نفت داشتند و در عوض به دروغ می‌گفتند که بابت پول نفت حدود ۲ هزار دستگاه تانک چیفتن از انگلیس تحویل گرفته‌ایم. در‌حالی‌که امروز معلوم شده انگلیسی‌ها جمعاً ۱۵۷ دستگاه تانک بیشتر تحویلمان نداده‌اند و قرار است پولش را به ما پس بدهند. هر چند که این نوع تانک اصلاً به درد نمی‌خورد.


چرا تانک‌های چیفتن به درد نمی‌خورد؟


چندی پیش یکی از ژنرال‌های عراقی با شخصی در دانشگاه ملی امریکا مصاحبه کرد و گفت این تانک‌های چیفتن مفت نمی‌ارزید. چون اولاً در آب و هوای ایران جوش می‌آورد، بعد هم وقتی ما توپ ضد‌تانک می‌زدیم، چون زره این تانک نازک بود، زود شکافته می‌شد و آتش می‌گرفت و خدمه را بیرون می‌برد، بنابراین وقتی نمایندگان این شرکت خواستند این نوع تانک را در حین جنگ با ایران به ما بفروشند، ما نخریدیم. چون تانک‌های قدیمی امریکایی خیلی بهتر بود و وقتی ما با تانک m۶۰ می‌جنگیدیم از پس ایرانی‌ها بر‌می‌آمدیم.


وظیفه صدا‌و‌سیما در مقابل روایت‌های جعلی که از تاریخ در شبکه‌های ماهواره‌ای با هدف تجزیه ایران گفته می‌شود، چیست؟


به نظرم صداوسیما باید احساسات میهن‌دوستی را در جامعه رواج بدهد، چون ملیت ایرانی، ما را مثل یک زنجیر به هم پیوند می‌دهد، اما از صداوسیما ما حتی یک مارش یا سرود ملی هم نمی‌شنویم. این مسئله مهمی است. چرا صداوسیما دیگر سرود نمی‌سازد؟ یا نمی‌بینیم که ارکستر ملی در تلویزیون سرود ملی بنوازد. حتی به خاطر ایام عزاداری امام حسین می‌شود مارش عزا یا نوحه‌خوانی در تلویزیون پخش کرد. الان جوانان ما را بسیار ارزان به باکو می‌برند، برای اینکه این‌ها علاقه‌مند شوند و مقدمه‌ای بشود برای همان مسائلی که در کشور‌های دیگر اتفاق افتاد و تجزیه شدند، اما صداوسیمای ما از این مسئله غافل است. مثلاً ۲۰۰ سال است که آرژانتین با انگلستان بر سر جزایر فالکلند می‌جنگد. آن وقت وسعت ایران ۲۶۰۰۰۰۰ کیلومتر مربع بوده، اما زمانی که ما خواب بودیم و مفهوم وطن را نمی‌فهمیدیم، کیلومتر‌ها از آن کاستند و ما هیچ صحبتی در مورد کشورمان و بخش‌هایی که از آن جدا شده است، در تلویزیونمان نمی‌کنیم، بنابراین کم‌کاری‌هایی که در این عرصه صورت می‌گیرد، باعث می‌شود این‌ها چند مستند بسازند و، چون جوانان ما از نظر دادن اطلاعات محدود هستند از آن‌ها استقبال کنند.


به نظر شما مؤسسات تاریخ‌پژوهی داخلی باید چه اولویت‌هایی را تعقیب کنند؟


باید درباره دروغ‌های این شبکه‌ها و رادیو‌ها صحبت کنند و نکات تاریخی را بازگو نمایند. چون مجریان و کارشناسان این شبکه‌ها تاریخ نمی‌دانند. این‌ها درباره بلا‌هایی که انگلستان سر ایران آورد، هیچ نمی‌دانند و هیچ نمی‌گویند، لذا بهترین کار این است که مؤسسات تاریخ‌پژوهی داخلی ما بگویند که انگلیسی‌ها در طول تاریخ چه بلایی سر ایران آورده‌اند. مثلاً اینکه در جنگ جهانی اول بدبختی‌هایی که سر ایران آمد، به خاطر سیاست‌های انگلیس بود و در طی این جنگ ۲ میلیون نفر ایرانی بر اثر بیماری تیفوس و قحطی و آوردن لهستانی‌های مریض به ایران مردند. یا بگویند انگلستان سر قضیه اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ عامل اصلی بود. این‌ها مسائلی است که باید برای نسل جوان و مردم بازگو کرد تا در دام حقوق‌بگیران بیگانگان نیفتند.

غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۳۱ - ۱۳۹۹/۰۷/۲۲
0
0
خیلی عالی بود همه این مشکلات واظهار نظر های غلط واشتباه جوانان که دل آدم رو درد میاره بخاطر ندانستن تاریخ هست
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار