سرویس حوادث جوان آنلاین: هفته گذشتهبود که زن جوانی در تهران وحشت زده به اداره پلیس رفت و از دو مرد مسافرکش نما به اتهام آدمربایی، سرقت اموال و آزار و اذیت شکایت کرد.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: کارمند شرکتی در یکی از خیابانهای غربی تهران هستم. ساعتی قبل پس از پایان کارم از شرکت بیرون آمدم و داخل خیابان منتظر تاکسی بودم که به خانهمان بروم. دقایقی بعد خودروی پرایدی که مرد جوانی در صندلی عقب به عنوان مسافر نشسته بود، برای من بوق زد و من هم مسیر را به راننده گفتم و در صندلی جلو نشستم. پس از طی مسافتی ناگهان مردی که در صندلی عقب نشسته بود، چاقویی به پهلویم فشار داد و تهدید کرد، هیچ حرکتی نکنم و داد و فریادی نزنم وگرنه مرا میکشد. از ترس حرفی نزدم تا اینکه راننده به طرف جنوب تهران تغییر مسیر داد و بعد هم در بیابانهای اطراف تهران توقف کرد. راننده و مرد جوان پس از کتک کاری شدید به زور علاوه بر پولهایم و گوشی تلفن همراه و ساعت مچیام تمامی طلاهایم راکه شامل دستبند، انگشتر، گردنبند و گوشواره بود از من گرفتند و بعد هم مرا آزار و اذیت کردند و همانجا از داخل خودرو به پایین پرت کردند. در حالی که زخمی شدهبودم، خودم را به بزرگراه رساندم و از طریق خودروی عبوری به اداره پلیس آمدم تا از دو مرد زورگیر و شیطانصفت شکایت کنم.
دستگیری یکی از زورگیران در زندان
با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی مصطفی واحدی، بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیسآگاهی قرار گرفت. همزمان با بررسی دوربینهای مداربسته محل حادثه مأموران پلیس برای شناسایی متهمان با کمک شاکی چهره فرضی آنها را ترسیم کردند. بررسیهای چهره یکی از متهمان نشان میداد وی از سارقان سابقه داری است که بارها به زندان رفته است. مأموران با بررسی آلبوم مجرمان سابقهدار در نهایت یکی ازمتهمان را به نام شهاب که اهل یکی از شهرهای غربی کشور است، شناسایی کردند. مأموران همچنین دریافتند شهاب چند روز قبل در شهرستان محل زندگیاش به اتهام سرقت خودرو دستگیر و روانه زندان شده است. بنابراین مأموران پلیس راهی شهرستان مورد نظر شدند و به دستور بازپرس جنایی متهم را از زندان تحویل گرفتند و به تهران منتقل کردند.
متهم صبح دیروز در دادسرای جنایی به جرم خود اقرار کرد و گفت همدستش فراری است. تحقیقات از متهم در حالی ادامه دارد که مأموران به دستور بازپرس مصطفی واحدی در تلاشند، همدست فراری وی را بازداشت کنند.
گفتگو با متهم
شهاب چه شد که همراه همدستت از شهرستان برای زورگیری به تهران آمدی؟
برای زورگیری به تهران نیامده بودیم و این اولین زورگیری ما در تهران و به صورت اتفاقی و بدون نقشه قبلی بود.
برای چه کاری به تهران آمده بودید؟
من و دوستم شر خری میکردیم و آن روز از شهرستان به تهران آمدیم تا چک یکمیلیاردی وصول کنیم که تصمیم به زورگیری از زن جوان را گرفتیم.
سابقههای قبلی شما شر خری است؟
نه، تمامی سابقههای من سرقت و زورگیری بود، اما آخرین بار که از زندان آزاد شدم تصمیم گرفتم زورگیری و سرقت را کنار بگذارم و شرخری کنم.
چرا؟
آخرین بار که از زندان آزاد شدم تصمیم گرفتم کاری پیدا کنم، اما از آنجایی که سابقه دار بودم در شهرستان به من کار نمیدادند که دوستم پیشنهاد داد شرخری کنیم. او گفت که من گاوپیشانی سفید هستم و اگر سرقت کنم زود شناسایی و دستگیر میشوم. دوستم گفت که شرخری پول خوبی دارد مثلاً او یک چک یک میلیاردی وصول کردهبود و ۱۰۰میلیون تومان گیرش آمدهبود که به پیشنهاد او وارد این کار شدم. چند تا چک خرد در شهرستانهای اطراف محل زندگیام وصول کردم و پول آن را به صاحبش دادم تا اینکه آخرین چک متعلق به مردی در تهران بود که دو نفری برای وصول آن راهی تهران شدیم.
درباره زورگیری توضیح بده؟
وقتی به تهران آمدیم ابتدا اتاقی در مسافرخانهای اجاره کردیم و بعد با خودروی دوستم بیرون رفتیم که چشمم به زن جوان افتاد. برق طلاهایش مرا وسوسه کرد و همان لحظه تصمیم گرفتیم، او را به بهانه مسافر سوار و اموالش را سرقت کنیم. فکر میکردم تهران شهر بزرگی است و شناسایی نمیشویم، اما اشتباه فکر کردم.
چطوری دستگیر شدی؟
بعد از وصول چک و زورگیری به شهرستان رفتیم که چندشب قبل دوباره وسوسه شدم، خودرویی را سرقت کنم و هنگام سرقت خودرو مأموران سر رسیدند و مرا دستگیر کردند و روانه زندان شدم که مأموران پلیس تهران در زندان به سراغم آمدند.